به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی انتشارات سیب سرخ، حجت بداغی نویسنده، در ابتدای این نشست گفت: بازخوانی متون کهن ارتباطی به تصحیح متون ندارد. پس از دوره مشروطه تصحیح متون در ایران مرسوم شد و آثار عطار نیز از جمله متون کهنی است که تاکنون توسط مصصحان متعددی تصحیح شده و همواره از جنبههای مختلف درباره وجوه برتری هر یک از این نسخهها بحث شده است.
او افزود: متاسفانه در ایران کمتر پیش آمده که به متون کهن با رویکردهای مدرن پرداخته شود و آنها را مورد بررسی قرار دهیم. تا زمانی که ما به این متون صرفا به عنوان گنجینه نگاه کنیم هرگز نمیتوانیم به آنها نزدیک شویم و از آنها بهره بگیریم.
بداغی ادامه داد: عرفا درباره خودشان نمینویسند و یکی از ویژگیهای مهم و بارز "تذکرهالاولیا" این است براساس ساختار منطق الطیر نوشته شده. در تذکره الاولیا عطار به جست وجوی خودش میگردد.
منیرالدین بیروتی نویسنده، در ادامه گفت: کتاب "تذکره الاولیا" به ویژه بخش حلاج آن یکی از متون مورد علاقه من است که تاکنون درباره آن حرفی نزدهام. اگر بدون سوال به سراغ کتابی برویم این کار ما تنها جنبه تفریحی پیدا میکند و برای ما هیچ دستاوردی نخواهد داشت.
او افزود: آثار عطار به ویژه "تذکره الاولیا" از جمله کتابهایی است که اگر بدون سوال به سراغ آن برویم معلوم نیست چه اتفاقی برایمان خواهد افتاد. متن "تذکره الاولیا" با متن "تاریخ بلعمی" بسیار فرق دارد. در طول تاریخ در زبان فارسی کتابهای متعددی داشتیم که در گذر زمان از بین رفتهاند. بیشک کتابهایی چون شاهنامه فردوسی و تذکره الاولیا ویژگیهایی داشتهاند که همچنان ماندگار هستند.
به گفته بیروتی، زمانی که قرار است به سراغ کتابی برویم یاید نویسندهاش را بشناسیم. با این ذهنیت که فقط کتاب نویسنده اهمیت دارد و باید خودش را به فراموشی بسپاریم اشتباه است اگر به سراغ کتابی برویم. با شناخت عطار است که میتوانیم روایت او را دریابیم.
او افزود: اگر به تاریخ ادبیات فارسی رجوع کنیم، متوجه میشویم که هیچ عارفی نمیآید بگوید من عارف هستم و در پی این باشد که زندگینامه برای خودش بنویسد. این دیگران هستند که درباره عرفا مینویسند. عطار در "تذکره الاولیا" زندگینامه 72 عارف را نوشته و در این کتاب حتی سطری درباره خودش ننوشته است. او در این اثر راوی را نادیده میگیرد وتمام حرفهایی که نقل میکند راوی آن مشخص نیست. عطار نخستین کسی است که روایت شفاهی را کتابت کرده.
بیروتی ادامه داد: عطار یکی از بزرگترین عرفای ما است و پدر مولانا در جریان حمله مغول شهر به شهر سفر کرد تا به همراه پسرش به دیدار عطار برود و در همین دیدار است که عطار به پدر مولانا نوید میدهد که روزی فرزند او عارف بزرگی خواهد شد.
بیروتی با بیان این مطلب که عرفا و صوفیان هر یک زبان خاص خودشان را دارند، گفت: یکی از بزرگترین اشتباهاتی ما این است که تفاوتی میان خوب خواندن و درست خواندن قائل نیستیم. خوب خواندن به معنای زیاد خواندن نیست. زمانی که میخواهیم با متنی چون "تذکره الاولیا" روبرو شویم این است که خودمان را جای عطار بگذاریم و ببینیم اگر ما 800 سال پس از عطار قرار بود این کتاب را بنویسیم، چگونه آن را مینوشتیم. با این رویکرد بهتر میتوانیم این نویسنده را بشناسیم.
او افزود: متونی چون "تذکره الاولیا" و سفرنامه ناصر خسرو از ارزشمندترین متونی زبان فارسی هستند و به راحتی نمیتوان از کنار آن گذشت. فهم ما از متنی چون "تذکره الاولیا" نهایت ندارد. عطار یکی از غولهای ادبیات و عرفان ماست. او پیر و مرشد نداشت و پس از 30 ساله چلهنشینی و طلبپیر از خدا، در خواب حلاج را دید و حلاج به او گفت: که پیر و مرشد اوست. این در حالی است که حلاج 200 سال پیش از عطار به دار آویخته شده بود و در کتاب "تذکره الاولیا" آخرین کسی که دربارهاش مینویسد حلاج است.
این نویسنده توضیح داد: عطار در "تذکره الاولیا" به نوعی زندگینامه خودش را مینویسد. عطار در هر روایتی که از عرفا مینویسد به نوعی بخشی از زندگی خود را به تصویر میکشد. عطار در بدترین دوره تاریخی ایران زندگی کرده است. با استقرار مغولها در ایران، حاشیهنویسی مرسوم شد و با هر کسی که قرار بود حرف تازهای بزند همچون حلاج برخورد میشد، یا او را میکشتند و میسوزاندند.
به گفته بیروتی، عطار در نگارش "تذکره الاولیا" از شگردهای مختلف نویسندگی بهره برده است که یکی از آنها پنهان کاری است و از این شگردها میتوان برای داستاننویسی بهره گرفت.