سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین، حضرت امام ابوالحسن، علیالنقی الهادی(ع) ملقب به امام هادی(ع)، دهمین پیشوای شیعیان، 15 ذیالحجه سال 212 هجری قمری، در اطراف مدینه منوره، در محلی به نام صریا متولد شدند.
پدر بزرگوار دهمین پیشوای شیعیان حضرت امام جواد (ع) و مادرشان سمانه مغربیه هستند. امام هادی(ع) در سال 220 هجری، به امامت رسیدند و به مدت 33 ساله امامت داشتند.
ایشان به القابی همچون "نقی"، "عالم"، "فقیه"، "امین" و "طیب" شهرت داشتند و کنیه مبارک حضرت نیز "ابوالحسن" است.
از امام هادی(ع) چندین دعا و زیارتنامه برجای مانده است که از مشهورترین آنها زیارت "جامعه کبیره" است. این زیارت دارای سند صحیح بوده و از نظر بلاغت نیز در بالاترین درجه قرار دارد. شروح متعددی به فارسی و عربی بر این زیارت نوشته شده است. از دیگر زیارات بر جای مانده از امام هادی علیهالسلام، زیارت "غدیر" است که در آن هم ویژگیهای حضرت علی علیهالسلام و هم حادثه غدیر ذکر شده است.
زیارت "جامعه کبیره" از زیارتنامههای مهم شیعیان است که از طرف امام هادی(ع) در پاسخ به درخواست یکی از شیعیان صادر شده است. مضمون زیارتنامه باورهای شیعه درباره امامت، مقام ائمه اطهار(ع) و وظایف شیعیان در مقابل آنهاست. عالمان شیعه، شرحهای فراوانی بر زیارت جامعه نوشتهاند.
زیارت "جامعه کبیره" در واقع توصیف بلند و بلیغی است از جوانب گوناگون اصل امامت که از نظر شیعه استمرار دین، منوط به اعتقاد و تمسک به این اصل است. به دلیل محتوای این زیارت بر مضامین ناظر به مقامات امامان، امام هادی(ع) فرمودهاند: "پیش از خواندن این زیارت، زائر صد بار تکبیر بگوید تا دچار غلو در حق امامان نشود."
در این زیارت، اهل بیت پیامبر جانشینان بر حق ایشان وصف شدهاند و به تمام آموزههای شیعی به زبانی فصیح اشاره شده است، از جمله به ارتباط ائمه با پیامبر اکرم (ص)، برشمردن مقامات علمی و اخلاقی و سیاسی ائمه، اسوه بودن آنان، ارتباط امامت و توحید، رابطه شناخت امام با شناخت خدا.
از دیگر مباحث مطرح در این زیارت، عصمت اهل بیت(ع)، یکپارچگی خلقت ایشان، تولی و تبری و رجعت و تسلیم است. در این زیارت فضایل امامان به زبانی فصیح و در پیوند با قرآن و سنت به بهترین وجه بیان شده است.
درباره امام هادی (ع) کتابهای زیادی به زبانهای عربی و فارسی نوشته شده است و به مناسبت سالروز طلوع ایشان شاعران و ادیبان، در مدح و ثنای امام علی النقی(ع) اشعاری سرودهاند. نمونهای از این اشعار:
جلوهای از جبروت آوردند
سورهای از ملکوت آوردند
ابری از جنس بهار و باران
به سر این برهوت آوردند
خسته بودیم که ما را از لطف
زیر یک سایهی توت آوردند
به در خانهی آقا یک شهر
همگی دست قنوت آوردند
به تماشای تو آدم را باز
از بهشتش به هبوط آوردند
از سر سفرهی زهرا امشب
محض لبخند تو قوت آوردند
آب و آئینه و قرآن این است
نوهی شاه خراسان این است
قبله خوب است همین در باشد
علیِ آلِ پیمبر باشد
چارمین ناد علی را گفتند
باید این نام مکرر باشد
چار دیواری کعبه یعنی…
چارسو جانب حیدر باشد
جامعه خواندم و گفتند که آن
با مفاتیح برابر باشد
بگذار از لب بامت نرویم
دل ما مثل کبوتر باشد
گیسویی دین و دل ما برده
خاصه وقتی که معطر باشد
آی همنام رضا آمده است
مغز بادام رضا آمده است
زلف تو کاش مجعد نشود
دل در این شام مردد نشود
تو علی هستی و مانند علی
هیچکس صاحب مسند نشود
هست تا سامره و سردابش
حال ما شکر خدا بد نشود
جز نسیمی که پر از عطر شماست
کاش از کوچهی ما رد نشود
دل من رفت به کویت گفتم
رفت تو کاش که آمد نشود
گرهام دست تو بود و واشد
کار دست تو نباشد نشود
صد و ده مرتبه ممتد گفتیم
یا علی ابن محمد گفتیم
دیدنت جامه دریدن دارد
یا که انگشت بریدن دارد
مژهام خاک مسیرت را خورد
الحق این سرمه ، کشیدن دارد
ارزشش داشت پریشان باشیم
ناز این زلف خریدن دارد
دل من میتپد آقا چه کنم
آهویی میل رمیدن دارد
ما رسیدیم و زمین افتادیم
بوسه از خاک تو چیدن دارد
آنچه گفتند در اوصاف شما
دیدن و دیدن و دیدن دارد
علی عالی اعلی هادیست
دهمین معنی زهرا هادیست
چینیام آینهام میشکنم
که ترک خوردهترین قلب منم
سامرای تو بنا شد اما
من پریشان امام حسنم
بعد تو وقف بقیع ، کاش شود
عمر من صرف حرم ساختنم
حضرت هادی ما مهدی کو
من اویسم به هوای قرنم
گریهام را به محرم برسان
کشتهی روضهی یک پیرهنم
خواهری گفت که ای وای حسین
مادری گفت که ای بیکفنم
کاروان آه که آمد از راه
هرکه دارد هوسش بسم الله
حسن لطفی
دوباره مطلع اشعار من علی جان است
چکیدهی من و طومار من علی جان است
به دانه دانهی تسبیح کربلا سوگند
که بهترین گل اذکار من علی جان است
چهار مرتبه می میزنم ز جام علی
علی امام من است و منم غلام علی
دوباره این کرهی خاک، با صفا شده است
شبیه عرش خدا شهر سامرا شده است
به قلب ما عجمیها پر است از شادی
ولادت نوهی حضرت رضا شده است
و باز مرغ دلم پر زده به بام علی
علی امام من است و منم غلام علی
سلام حضرت خورشید سامراییها
سلام معنی امید سامراییها
تو آمدی و بپا شد بساط جشن و سرور
ولادت تو شده عید سامراییها
من اهل شهر توام بندهی مرام علی
علی امام من است و منم غلام علی
تو از تبار خودت، یک کم از عشیره بگو
برای من که نشستم به خاک تیره بگو
چه خوب مدح خودت را برایمان گفتی
بیا و باز هم از جامعه کبیره بگو
من از شراب تو مستم ز مدح نام علی
علی امام من است و منم غلام علی
قسم به عشق که عشقت نهایت عشق است
که نور محض تو کارش هدایت عشق است
قسم به پنجره های ضریح شش گوشهت
که زائر تو مرادش زیارت عشق است
تو سفره داری و من بار بار عام علی
علی امام من است و منم غلام علی
شراب کهنهی ذیالحجه در سبوی من و …
زیارت خود ساقی شد آرزوی من و …
به نیمهاش که رسیدم تمام من شد مست
چه روزهای قشنگی ست، پیش روی من و …
به سامرا و نجف دل دهم به دام علی
“علی امام من است و منم غلام علی”
شما مخاطب نعم الامیرهای منی
و روشنایی کل مسیرهای منی
ولادت تو پر از برکت است زیرا که
علی مطلع عید غدیرهای منی
به احترام تو شادم به احترام علی
علی امام من است و منم غلام علی
اگر چه شادی من بینهایت است امشب
تمام حاجت من یک عنایت است امشب
دم محرم و قلبم پر است از حسرت
و خواهشم ز تو اذن زیارت است امشب
مرا ببر به حرم با گل سلام علی
علی امام من است و منم غلام علی
رضا قاسمی
آسمانیست جلوههای شما
روی چشمان ماست جای شما
حضرت جبرئیل با بالش
طاق نصرت زده برای شما
هر کسی که شنیده گفته چنین
بینظیرست ربنای شما
همهی برگهای پاییزی
میشود سبز زیر پای شما
با همین دست خالیام دارم
چشم امید بر عطای شما
و برای قیامتم کافیست
نخی از گوشهی عبای شما
از مسیر خطا برم گرداند
روشنایی رد پای شما
افتخار تمام ما این است
شده آقای ما -گدای شما
شب برای خودش سلیمان است
زائر صبح سامرای شما
عشق ما بر شما ارادی نیست
عشق ما جز امام هادی نیست
ای صفا بخش انجمن هادی
رونق یاس و یاسمن هادی
گل خوش عطر و بوی زیبارو
علت رویش چمن هادی
دهمین نور محض آلالله
پدر دومین حسن هادی
درجمال تو منعکس شده است
روشنایی پنج تن هادی
در قنوتت فرشته ها بودند
به دو دست تو بوسه زن هادی
بینظیری در انتقاد و کلام
هستی استاد در سخن هادی
شیر در پرده را که جان دادی
روح تازه بده به من هادی
روز محشر در ازدحام بیا
نام ما را صدا بزن هادی
همه محتاج یک دعای توایم
حاجت قلب مرد و زن هادی
وا کن از کاروبار ما گره را
تا ببینیم ماه -سامره – را
آستانت همیشه پا بر جا
ابتدایت همیشه نا پیدا
ای علی چهارم شیعه
نوهی اول امام رضا
ایها الهادی ای امام نقی
دهمین حجت ای امام هدی
صاحب اقتدار و شوکت حق
رهبر و مقتدای مذهب ما
با وجودت همیشه مینازیم
به تمام اهالی بالا
اعتقادات ما درست شده
با فرازهایی از دعای شما
جامعه ساز ماست جامعهات
نسخهی رشد روح انسانها
نگذاری به سینه ها داغ
دیدن صحن سامرایت را
در زمانت سه بار شد تخریب
بارگاه شریف کرب و بلا
ای ولی خدا زبانم لال
تو کجا مجلس شراب کجا؟
ظرف غمهای تو لبالب بود
اشک تو نذر اشک زینب بود
محمدحسن بیاتلو
تمام زاویهها را کشیدهای قائم
آهای سرو قد سرترین٬ سرت سالم
غزال “ام ولد” نور چشمهای جواد
پدر بزرگ شب قدر حضرت قائم
پدر غریب پدر آشنا پدر مظلوم
پسر مراد پسر مجتهد پسر عالم
نشانههای امامت تمام شد وقتی
شکفت کنج لبت خالی از بنی هاشم
تو با لباس سپیدی و بالباس سیاه
برای دیدن تو کعبه میشود عازم
درست نیمهی ذیالحجه بعد حج هر سال
تو محرمی و حرم میشود تو را محرم
زیارتی به بلندای جامعه از توست
زیارتی که شب قدر میشود لازم
زیارتی که خودش هست “محتشم”پرور
درست کرده به کرات “اکبر ناظم”
دوتا فقط همهی راز جامعهست بگو
فقط”بکم فتح الله” فقط “بکم یختم
مهدی رحیمی
نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است
گم شده در جادهایم راهنما باش
حضرت هادی بفکر این فقرا باش
وقت گذر نور باش رهگذران را
باز بدستت بگیر نبض زمان را
جان بده با یک حدیث پیر و جوان را
پرکن از ایمان دوباره گوش اذان را
ای همهی آفتابها لب بامت
مومن و کافر همه فدای مرامت
دست تو حاتم ز هر فقیر و گدا ساخت
حرکت نعلین تو زخاک طلا ساخت
پیچش عمامهات ز عرش نما ساخت
برد هر آنکس که قبله سمت شما ساخت
ذکر تو بر دردها دواست همیشه
کعبه حجاج سامراست همیشه
ما سروسامان نداشتیم تو دادی
مرهم و درمان نداشتیم تو دادی
شوق کریمان نداشتیم تو دادی
میل بقرآن نداشتیم تو دادی
پربه هوای تو میزنیم چه بهتر
پوزه بپای تو میزنیم چه بهتر
از قبل جامعه قرار گرفتیم
خط به خطش حس افتخار گرفتیم
شیعه آقا شدیم عیار گرفتیم
راه بسوی همین دیار گرفتیم
درحرمت مثل کعبه شور و صفا هست
گنبد و گلدستههات در دل ما هست
در شب تاریک نور ماه مرا کشت
دیدن این صحن و بارگاه مرا کشت
خلوتی “سر من راه” مرا کشت
گریه زوار زا به راه مرا کشت
موشک و خمپاره سمت و سوی حرم خورد
حضرت حجت چقدر پای تو غم خورد
تابه ابد در دلت عزای حسین است
گریه هر روزهات برای حسین است
چشم ترت وقف روضههای حسین است
مرهم درد تو کربلای حسین است
شکر، خدا پاسخ دعای تورا داد
قبه ارباب ما شفای تو را داد
جد غریبت به زیر تیغ و سنان بود
بر جگرش داغ مرگ تازه جوان بود
هم بدنش در حصار نیزه زنان بود
هم که نگاهش سوی خیام زنان بود
از دهنش گرچه یاغیاث شنیدند
زنده جاوید را به نیزه کشیدند
سیدپوریا هاشمی