سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین، علیرضا زرگر دانش‌آموخته روزنامه‌نگارى و جامعه‌شناسى، دلبسته ادبیات و طبیعت است. بیشتر از 30 سال در عرصه کتاب و نشر مدیریت کرده و در بخش خصوصى، چند مجموعه بزرگ و تاثیرگذار فرهنگى را بنیان گذاشته است. ده‌ها پژوهش، صدها مقاله و مصاحبه در زمینه مسایل مختلف فرهنگى و اجتماعى دارد، در حوزه محیط زیست مبتکر چند کوشش موثر زیست محیطى است و از جمله طرح ملى "کتاب، محیط زیست، صرفه‌جویى" یادگار سال‌ها فعالیت او در این عرصه است. زرگر جایزه ادبی "مهرگان" را که از مهم‌ترین جوایز خصوصى ایران است بنیان گذاشته و مدیریت مى‌کند. جایزه "مهرگان" قدیمى‌ترین جایزه مستقل ایران است و بیشتر از دو دهه قدمت دارد. این جایزه در دو شاخه ادبیات و علم در 9 بخش با همکارى بیش از 30 داور برگزار مى‌شود.

 

آقای زرگر، فعالیت جایزه مهرگان از سال 1377 آغاز شد و در سال 1378 نخستین جایزه "مهرگان" به آثار برگزیده اهدا شد. جرقه برگزاری این جایزه چگونه زده شد و چه اهدافی باعث شد تصمیم بگیرید آن را برگزار کنید؟

در اواسط دهه هفتاد شرکت فرهنگی، بزرگی را با مشارکت گروهی از ناشران کشور بنیان گذاشته و آن را مدیریت می‌کردم. در آن مجموعه تعداد زیادی طرح و برنامه در عرصه توسعه فرهنگی دیده شده بود که یکی از آن‌ها اعطای جایزه به نویسندگان در بخش‌های مختلف علمی، ادبی و هنری بود. البته آن مجموعه دوام زیادی نیاورد. چند سالی در این زمینه فعالیت کرد ولی از آن‌جایی که برنامه‌های دیگر هم در دستور کار و در اولویت بود، طبعا برنامه‌های توسعه فرهنگی چندان مورد توجه برخی دوستان قرار نگرفت و برای دوام آن‌ هم نمی‌شد اصرار زیادی داشت. به همین خاطر نزدیک 15-16 سال است که جایزه "مهرگان" را همراه با همسرم سودابه سلگی به صورت مستقل از آن مجموعه که منحل شد، ادامه می‌دهیم. همسرم سال‌هاست که در دبیرخانه و دیگر امور جایزه مهرگان، با جدیت با من همکاری دارد. چند نفر از علاقه‌مندان به حوزه‌های ادبیات هم به‌عنوان اولین همراهان و اسپانسرهای خصوصی جایزه "مهرگان" همواره کنار ما بوده‌اند. زنده‌یاد شکوه فرگاه یک معلم علاقه‌مند و دلبسته به ادبیات بود که متاسفانه سال گذشته درگذشت. او نخستین حامی مالی جایزه مهرگان بود. دکتر اکرم طاهرپور هم به جایزه علمی ما در حوزه محیط زیست بسیار علاقه داشت و 5- 6 سالی ما را همراهی ‌کرد.

به‌عنوان برگزارکننده اصلی جایزه "مهرگان"، در بخش خصوصی چه عواملی را در تداوم این جایزه موثر می‌دانید؟

در بخش ادبیات به‌عنوان قدیمی‌ترین جایزه خصوصی فعالیت می‌کنیم و سال گذشته وارد سومین دهه فعالیت خودمان شدیم. دوام داشتن جایزه "مهرگان" باعث شده که به تدریج تاثیرگذاری بیشتری پیدا کند. تاثیرگذاری جوایز ادبی تنها منحصر به عملکرد جوایز ادبی نیست، بلکه باید مجموعه‌ای از فعالیت‌ها در حوزه‌های مدیریت فرهنگی، ادبیات، هنر و دیگر بخش‌ها شکل بگیرد تا ما بتوانیم یک جایزه مثل جوایز جهانی داشته باشیم که برد بسیار وسیعی پیدا کند، در هر حال خوشحالم که جایزه "مهرگان" در همین حد هم توانسته اثربخشی خودش را نشان بدهد. آثار برگزیده جایزه "مهرگان" به سرعت به چاپ‌های متعدد می‌رسند. حتی کتابی با بیش از صد چاپ هم داریم و معمولا کتاب‌های برگزیده مهرگان بین بیست تا سی چاپ و البته گاهی بیشتر منتشر شده‌اند. در سلسله برگزیدگان مهرگان بعضی کتاب‌ها هستند که ویژگی‌های منحصر به فردی دارند. حتی کتاب‌های سخت‌خوان ما هم حداقل 6-7 چاپ را دارند. مُهر برگزیده شدن در جایزه "مهرگان"، اعتباری می‌آورد که کتاب‌ها در چاپ‌های بیشتری منتشر شوند. نکته دیگر اعتباری است که هیات داوران جایزه "مهرگان" از آن‌ برخوردار است و همه تاثیرگذار بوده‌اند. داوران ما انسان‌های منصفی هستند و جدا از حلقه‌ها و گروه‌ها به خود آثار نگاه می‌کنند. جایزه "مهرگان ادب" و بخش‌های دیگر جایزه به تدریج در بین مردم شناخته شده است. به دلیل این‌که استمرار داشته و مکانیزم داوری و آیین‌نامه روشن دارد. بیست و یکی، دو سال پیش زمانی که ما این کار را شروع کردیم، امکانات سیستم‌های اینترنتی به گستردگی امروز نبود ولی همه خبرهای جایزه "مهرگان" در مجلات و روزنامه‌های آن سال‌ها موجود است و به تدریج باعث شده که این جایزه میان مردم جای خودش را باز کند. البته از بسیاری چیزهای دیگر هم‌چون نهادهایی که رسانه‌های پر پوشش را در اختیار دارند و می‌توانند به برد بیشتر جایزه "مهرگان" کمک کنند، محروم هستیم. جایزه "مهرگان" و بسیاری از جایزه‌های خصوصی را صداوسیما بیگانه می‌بیند و برای حضور آن‌ها راهی باز نمی‌کند یا اگر راهی باز می‌شود، شرایط و پرسش‌هایی مطرح می‌کنند که ما ترجیح می‌دهیم مشارکت نداشته باشیم. فکر می‌کنم برای تغییر این وضعیت باید نگاه‌ها در مدیریت فرهنگی ما به طور کلان تغییر کند. آموزش و پرورش ما از ابتدایی‌ترین مقاطع تا پایانی‌ترین مقاطع، دانشگاه‌ها، رادیو و تلویزیون، رسانه‌ها و مطبوعات معتبر باید به عرصه‌های ادبیات و هنر توجه کنند. همه این‌ها عوامل تعیین‌کننده هستند. کتاب‌هایی که در مهرگان به چاپ‌های متعدد رسیده‌اند، حتی یک خط هم در کتاب‌های درسی ما سهم ندارند. در واقع به‌جز بخش رمان نوجوانان ما که هوشنگ مرادی‌کرمانی از برگزیدگان آن است و کتاب‌ او استثنا به کتاب‌های درسی راه پیدا کرده است، بحث ادبیات بزرگ‌سال و آنچه در حقیقت ادبیات داستانی جدی است، سهمی در کتاب‌های درسی ندارد.

علیرضا زرگرشما بارها گفتید که حق این است که دولت‌ها به عرصه جوایز ورود نکنند.

به طور کلی دولت‌ها نمی‌توانند در عرصه هنر و ادبیات که نیازمند استقلال رای داوری است بی‌طرف باشند. دولت علی‌رغم این که بدنه‌اش بزرگ است ولی هم‌چنان علاقمند است که بدنه‌اش را گسترده‌تر کند. به طور منطقی دولت باید این حوزه‌ها را برون‌سپاری کند و به دست مردم بسپارد چون مردم می‌توانند بهترین عملکردها را داشته باشند. در جاهایی که جشنواره‌های مختلف دولتی برگزاری می‌شود بازخوردها چندان رضایت‌بخش نیست. در دیدگاه کلان، در دولت ما و به ویژه در بخش‌هایی نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صداوسیما که با هنر و ادبیات مرتبط‌‌ هستند، باید یک خانه‌تکانی اساسی صورت بگیرد تا جا برای حضور مردم باز شود. وقتی به نقاط مختلف ایران سفر می‌کنم می‌بینم با وجود تمام محدودیت‌هایی که در شهرستان‌ها وجود دارد آن‌ها بسیار به دانستن علاقه‌مند هستند. چند وقت پیش با یکی از نویسندگان برگزیده جایزه "مهرگان" در جلسه‌ای در یکی از شهرهای کوچک ایران شرکت کردیم. پیش از عزیمت به آن شهر فکر می‌کردیم شاید در آن‌جا 10-12 نفر دور یک میزی جمع شویم ولی وقتی به آن‌جا رسیدیم با یک جمعیت بیش از 600 نفری مواجه شدیم. از آن‌جایی که یکی از برگزیدگان جایزه "مهرگان" اهل همان شهر است، من احساس می‌کنم حول و حوش او یک جریان ادبی شکل گرفته است. چند سال پیش کرم‌رضا تاج‌مهر از خرم‌آباد در بخش داستان کوتاه برنده جایزه شد و بعد یک حلقه ادبی دور او شکل گرفت. بسیاری از نویسندگان که اهل شهرهای مختلف هستند، در ادامه راه خودشان پایه‌گذار پویش‌های موثر در توسعه فرهنگی می‌شوند. نگاه دولت به‌طور کلان باید معطوف به جامعه مدنی شود، در حالی که الان نگاه دولت معطوف به گسترش و توسعه بخش‌های دولتی است. ما باید دولت را تشویق و ترغیب کنیم که بخش‌های فعالیت خود را برون‌سپاری کند و به دست مردم بسپارد. مردم مکانیزم‌ها و راه‌کارهای مناسب را پیدا می‌کنند. اگر در بخش خصوصی رقابتی وجود داشته باشد یک رقابت منصفانه‌ای است و در جهت تعالی و بهبود روش‌های‌شان حرکت می‌کنند ولی در بخش دولتی چون امکانات و بودجه مالی مطرح می‌شود طبیعتا رقابت به آن معنا و مفهومی که ما می‌خواهیم شکل نمی‌گیرد و نکته اصلی همان دریافت بودجه است. در همه جای دنیا ماندگارترین مدیران، مدیران عرصه فرهنگ هستند ولی در ایران مدیران فرهنگی مرتباً عوض می‌شوند. استمرار و دوام در فعالیت‌های توسعه فرهنگی شرط اصلی است. فکر می‌کنم بخش خصوصی این مسئله را به مراتب بهتر می‌تواند دنبال کند. شما در عرصه نشر هم همین را می‌بینید. ناشران خصوصی به صورت جدی کار می‌کنند و کارهای‌شان به لحاظ کیفی مرتباً بهبود پیدا می‌کند. در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران یک عرصه پهناوری از ناشران دولتی را می‌بینیم. من که در حدود چهار دهه است در این عرصه فعالیت دارم نام برخی از این ناشران تاکنون به گوشم نخورده‌ است. آن‌ها اگر یکی دو کتاب قابل توجه داشتند بدون شک ما که در عرصه فرهنگ کار می‌کنیم از وجودشان مطلع می‌شدیم. مسئله دیگر این است که به ما می‌گویند شما باید بیشتر خودتان را معرفی کنید و مردم باید بیشتر جوایز ادبی را بشناسند. مردم باید چگونه جوایز ادبی را بشناسند؟ دبیرخانه ما با همان بضاعت اندک و محدودیت نفرات و امکاناتش کوشش می‌کند اطلاع‌رسانی‌ها را به موقع انجام بدهد ولی رسانه‌ ما در حد خبرگزاری‌ها و تعدادی از مطبوعات است که آن‌ها هم مخاطبان بسیار گسترده‌ای ندارند. امسال بنا بر توصیه چند نفر از دوستان و همراهی که انجام شد، پس از 20 سال در نمایشگاه بین‌المللی کتاب شرکت کردیم ولی پس از پنج روز از برگزاری نمایشگاه، کم کم موانع شروع شد. البته موانع از همان ابتدا وجود داشت. انتظار نداشتیم که مهرگان به‌عنوان قدیمی‌ترین جایزه در این مملکت وقتی در نمایشگاه شرکت می‌کند یک غرفه خوبی داشته باشد. ما فقط آن‌جا را سکویی می‌خواستیم که کتاب‌های‌ برگزیده‌مان را به بخش دیگری از مخاطبان که خبر روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها را نمی‌خوانند معرفی کنیم، ولی پس از چهار پنج روز شرایطی را به وجود آوردند که سه جلسه سخنرانی که از قبل مدعوین و سخنران‌های آن مشخص شده بودند به بهانه‌هایی لغو شد. وقتی یک نشستی را اعلام می‌کنیم باید به مخاطبان‌مان احترام بگذاریم. موضوع جلسات و سخنرانان از قبل کاملا مشخص بود ولی از برگزاری جلسات ممانعت کردند. در اعتراض به آن رفتار ضدفرهنگی، غیراصولی و غیرمتعارف، غرفه خودمان را در نمایشگاه کتاب تعطیل کردیم. زمانی که ما می‌خواهیم پیشرفتی داشته باشیم و گروه‌های دیگری از مردم جایزه "مهرگان" را بشناسند، یک سری عوامل باعث می‌شوند که از این کار عقب‌نشینی کنیم و از این پس هرگز به نمایشگاه کتاب نرویم. بنابراین اگر برنامه‌هایی هم داشته باشیم، ابتدا نگاه می‌کنیم که چقدر می‌توانیم حرمت و شخصیت مدعوین را رعایت کنیم.

با وجود تمام موانع و مشکلاتی که به آن‌ها اشاره کردید، انگیزه شما برای تدوام جایزه "مهرگان" از کجا می‌آید؟

احساس من به‌عنوان شخصی که چند دهه است در عرصه فرهنگ این مملکت کار می‌کند و بخش‌های مختلفی را در نهادهای خصوصی اداره کرده، این است که بخش‌های مختلف فرهنگ ما چه در حوزه هنر و ادبیات و چه در حوزه امور اجتماعی و مدنی مثل محیط زیست که مشارکت عمومی‌تر مردمی را می‌طلبد به واقع ظرفیت‌های بالایی دارند که از آن‌ها کمک گرفته نشده است. ما دو دهه پیش یک جایزه‌ای را شروع کردیم و با تمام مشکلات و به‌ ویژه مشکلات مالی فعالیت‌مان را ادامه دادیم. این کارها باید با یک آرامش و سخت‌کوشی دنبال شود. اساسا نمی‌شود یک کار فرهنگی و جایزه‌ای را ادامه داد و با مشکلات روبه‌رو نشد. مشکلات همیشه وجود دارد، مهم نوع نگاهی است که در یک جایزه باید به خودمان داشته باشیم. در جایزه "مهرگان" همواره نگاه‌مان به خودمان، نگاهی انتقادی است. همیشه فکر می‌کنیم که سال آینده باید بهتر از امسال کارمان را انجام بدهیم. طبیعتا هر کار مدنی و خصوصی بدون اشکال نیست ولی آنچه که اهمیت دارد این است که ببینیم نگاه ما به خودمان چگونه است؟ نباید نگاه کنیم که دیگران چه‌کار می‌کنند و دیگران چه می‌گویند؟ در کشورهای دیگر با وجود این که دولت‌های کوچک‌تری دارند ولی به راحتی جامعه خودشان را مدیریت می‌کنند. چرا ما دوست داریم دولت را بزرگ کنیم؟ بزرگ کردن دولت چیزی جز آن نیست که بالاخره باید یک بودجه‌ای به یک سری مراکز تخصیص داده شود. تاکید می‌کنم این کارها صرفه‌جویانه باید در بخش خصوصی اتفاق بیفتد. ما دو دهه دوام آورده‌ایم و سعی می‌کنیم در دهه سوم کارهایی که در این دو دهه انجام داده‌ایم را بازنگری کنیم. اگر جایزه "مهرگان" دوام هم پیدا نکند، مهم نیست باید دیگران بیایند این قبیل کارها را ادامه بدهند. اصلا بحث جایزه "مهرگان" نیست، بلکه ما باید در کشورمان جوایز متعدد خصوصی داشته باشیم. شما وقتی به اروپا و آمریکا می‌روید می‌بینید جوایز آن‌ها خصوصی است. از دانشگاه‌ها، مدارس، کلیساها، بنیادهای خصوصی، دانشمندان، ورزشکاران و نویسندگان گرفته تا یک شورای کوچک در یک روستای کوچک، به هر نوع ژانری هم جایزه می‌دهند، از بچه‌های مدرسه گرفته تا بزرگ‌سالان همه جایزه می‌گیرند و تشویق می‌شوند. جالب است وقتی فهرستی از اسپانسرهای جوایز معتبر جهانی را نگاه می‌کنید می‌بینید همه نوع آدم در آن‌ها هست ولی تفکر حمایت از فعالیت‌های مدنی هنوز در ایران شکل نگرفته است. مردم و حتی ثروتمندان ما نیاموخته‌اند که باید به تشکل‌های مدنی هم توجه کنند. بعضی از بزرگ‌ترین ثروتمندان جهانی نصف پول‌شان را وقف کارهای عام‌المنفعه در عرصه دانشگاهی و فرهنگی می‌کنند و به تشکل‌های زیست محیطی و درمانی اهمیت می‌دهند. آن‌ها فکر می‌کنند که عرصه راه‌سازی و مدرسه‌سازی را باید به نهادهای متولی خودش بسپارند. حالا ممکن است که به آن بخش‌ها هم کمک کنند ولی عرصه مدنی که مردم در آن حضور دارند بیشتر مورد توجه است. مردم از سوی دیگر ممکن است نگرانی داشته باشند که به تشکل‌های مدنی کمک کنند و می‌ترسند مبادا فعالیت آن تشکل مدنی روی کار آن‌ها اثر بگذارد. طبیعی است که این فاصله موجب می‌شود تا تشکل‌های مدنی از امکانات مردمی برخوردار نباشند. ممکن است بعضی از آن‌ها دوام بیاورند و بعضی‌ها هم دوام نیاورند و به سمت نهادهای عمومی میل پیدا کنند و به تدریج تبدیل به یکی از حلقه‌ها و چرخه‌های نظام دولتی شوند. این‌ موارد را بازگو می‌کنم چون باید آن نگاه کلان و دیدگاه اساسی مدیران دولتی تغییر کند.

آقای زرگر، شما اشاره کردید در جایزه "مهرگان" همواره نگاه‌ به خودتان نگاهی انتقادی است و می‌خواهید که سال بعد کارها را بهتر دنبال کنید. با توجه به 20 سالگی جایزه "مهرگان" تصمیم ندارید در برگزاری آن بازنگری داشته باشید؟

بله به دلیل شرایطی که در آن به سر می‌بریم از ما این انتظار وجود دارد که به بخش‌های دیگری از ادبیات و هنر هم بپردازیم. در حال حاضر بخش "مهرگان شعر" نزدیک به یک دهه است که در جایزه "مهرگان" مطرح است و من و همکارانم هر بار در دبیرخانه خیز برداشته‌ایم تا این بخش را به جایزه "مهرگان" اضافه کنیم، عواملی موجب شده‌اند که از این کار پرهیز کنیم. در بخش علم باید عرصه‌مان را گسترده‌تر کنیم. در بخش هنر بارها مطرح شده که باید عرصه نمایشنامه‌نویسی، مستند و عکاسی را هم ببینیم ولی این‌ها برای ما در شرایط فعلی امکان‌پذیر نیست. این تجدیدنظری که عرض می‌کنم مربوط به بخش‌هایی که دارد جریان پیدا می‌کند نیست و برای بخش‌هایی است که می‌بینیم مغفول مانده‌اند. هر کجا جایزه‌ای راه می‌افتد ما خوشحال می‌شویم ولی این‌که آن جایزه چطور در جامعه بازتاب پیدا می‌کند نشان می‌دهد که نیاز است تا بخش خصوصی به این عرصه جدی‌تر نگاه کند. بخش دیگر بازنگری این است که شیوه‌های اجرای کار هم باید دچار تحول شود. بخشی که متوجه خود ما می‌شود این است که باید یک امکاناتی پدید بیاوریم تا بتوانیم داوران تخصصی در عرصه‌های مختلف داشته باشیم و به صورت شایسته و حرفه‌ای زحمات آن‌ها را جبران کنیم. بسیاری از داوران مهرگان خدمات خودشان را تاکنون به صورت افتخاری در اختیار بنیاد مهرگان گذاشته‌اند. چیز دیگری که برای ما اهمیت دارد و به آن فکر می‌کنیم این است که آیین‌نامه‌های اجرایی دست و بال ما را می‌بندد. در دبیرخانه موظف هستیم در همین دوره‌ای که در آن قرار داریم، یک نسخه از کلیه کتاب‌های حوزه ادبیات فارغ از این که آیا ناشران کتاب را برای دبیرخانه جایزه "مهرگان" می‌فرستد یا نه؟ و یا نویسنده خودش شخصا اثر را می‌فرستد یا نه؟ آن را خریداری کنیم. طبق گزارشاتی که اعلام شده است، در همین دوره نزدیک به دوهزار کتاب ادبی تهیه کرده‌ایم. داوری این دوهزار عنوان کتاب کار بسیار دشواری است. در حال حاضر در دبیرخانه سه نفر همکار موظف داریم و در بخش‌های مقدماتی داوری پنج نفر و در بخش نهایی جایزه "مهرگان ادب" هفت نفر داور حضور دارند. در مجموع 15 نفر نزدیک به یک سال است که کتاب می‌خوانند ولی باز هم کتاب‌ها تمام نشده است و ما مجبور هستیم تاریخ جایزه‌مان را جابه‌جا کنیم تا داوران به خوانش همه آثار برسند. در حال حاضر برخی از داوران مهرگان متجاوز از 120-130 عنوان کتاب خوانده‌اند. این کار بار سنگینی را بر دوش آن‌ها می‌گذارد و آن‌ها از خواندن کتاب‌های متعدد خسته می‌شوند. باید یک بازنگری کنیم تا کتاب‌هایی که می‌آیند به نوعی در گذشته به آن‌ها نگاه شده باشد و ارزش ادبی داشته باشند، این کار موجب شود که به جای دوهزار عنوان کتاب حدود پانصد عنوان کتاب داشته باشیم و از بین آن‌ها 150 کتاب را انتخاب کنیم تا داوران با یک فراغ بال بتوانند این کتاب‌ها را بخوانند. الزاما انتشار هر کتابی به معنای این که ما می‌توانیم آن را در زمره ادبیات جدی تلقی کنیم نیست. داریم ارزیابی می‌کنیم که چه روش‌هایی را اتخاذ کنیم تا تعداد کمتری کتاب را در دبیرخانه داشته باشیم. اگر این میزان رشد بخواهد همین‌طور ادامه پیدا کند تعداد زیاد کتاب‌ها عملا کار را متوقف می‌کند. هزینه‌های برگزاری جایزه هم بالا خواهد رفت چون خودمان را موظف به تهیه یک نسخه از کتاب‌ها برای دبیرخانه می‌دانیم. طبیعتا خریدن دوهزار کتاب برای دبیرخانه با بودجه اندک جایزه آسیب سنگینی است. در هر حال بازنگری‌ها هم در سطوح بیرونی هست و هم در سطوح درونی.

علیرضا زرگرجوایز خصوصی همیشه به کشف استعدادهای جوان تاکید دارند. در جایزه "مهرگان" این موضوع چقدر اهمیت دارد؟

وظیفه جایزه "مهرگان"، کشف‌ استعدادهای جدید نیست. من شخصا و از ابتدای جایزه مهرگان گفته‌ام که در شرایط برابر و ارزش ادبی یکسان آثار نگاه ما معطوف به جوانان است چون پیکره جامعه ما جوان است و یک جمعیت 40-50 میلیون نفری را شامل می‌شود. از دل این جوانان می‌تواند استعدادهای برجسته‌ای بیرون کشیده شود ولی هدف اصلی جایزه ما این نیست. سعی کرده‌ایم یک انصافی را رعایت کنیم. وقتی می‌گوییم کتاب‌ها از هر ناشر و هر نویسنده‌ای دیده می‌شوند، زمانی که کتاب‌ها به دبیرخانه کتاب مهرگان می‌آیند و برای خوانش بین داوران تقسیم می‌شوند هیچ فرقی نمی‌کند و داوران فقط به ارزش‌های ادبی اثر توجه می‌کنند. اگر کتابی ارزش ادبی داشته باشد بالا می‌آید. حتما می‌دانید که کارهای ما مرحله به مرحله چین‌های اول، دوم و سوم را طی می‌کنند تا به فهرست‌های ما می‌رسند. در فهرست‌های اقناعی ما که عموما در هر دوره تقریبا 40-50 رمان و مجموعه داستان را شامل می‌شود بین داوران بحث می‌شود و اگر در شرایط برابر باشد، در آن صورت داوران هستند که تصمیم می‌گیرند کدام ‌یک بالا بیایند. بدیهی است اگر به سمت نویسنده جوان‌تر میل کنند آن جوان‌ بالا می‌آید. در فهرست ما عموما جوانان حضور دارند. البته جوانان به دلیل ارزش کارشان است که در جایزه مهرگان انتخاب می‌شوند و این‌طور نیست که ما بخواهیم جوان‌گرایی کنیم چون عرصه ادبیات اصلا جوان و پیر نمی‌شناسد. برخی از نویسندگان در سنین بالا شاهکارهای خودشان را می‌نویسند. نویسندگان برگزیده هم در جایزه "مهرگان" یک شناسنامه‌ای دارند که براساس آن ارزیابی می‌شوند. بسیار نادر است کسی در جایزه مهرگان دو بار برنده شده باشد ولی اگر نویسنده‌ای که قبلا برگزیده شده باشد برای بار دوم که می‌خواهد برگزیده شود، اثرش ضمن این‌که با سایر آثار مقایسه می‌شود، با اثر قبلی خودش هم قیاس می‌شود و باید یک پله بالاتر از کار قبلی خودش رفته باشد. اگر اثر او مثل اثر قبلی باشد چندان انگیزه‌ای برای داوران مهرگان وجود نخواهد داشت که او را مجدد برگزیده کنند.

برایم خیلی جالب است که در بین داوران جایزه "مهرگان" همیشه شاهد ترکیبی از جوان‌ها و پیش‌کسوت‌ها هستیم. در عین حال طی این سال‌ها، جایزه داوران زیادی به خود دیده است.

داور گزینی در جایزه "مهرگان" یکی از مشکل‌ترین کارهایی است که دو دهه است آن را انجام می‌دهم. تعریفی که براساس آیین‌نامه‌مان در جایزه مهرگان کردیم این است که هر دو سه دوره باید چند داور جای خودشان را به داوران دیگر بدهند و تاکید داریم که حتما تغییر کنند. داوران هر چند سال یک‌بار به ترتیبی جابه‌جا می‌شوند که بن‌مایه‌های داوری در مهرگان آسیب نبیند تا داوران جوان‌تر توسط داوران قدیمی‌تر که در جایزه "مهرگان" حضور دارند بیشتر با امور آشنا شوند و در مورد مکانیزم کار و داوری توجیه شوند. چند روز پیش با یکی از داوران قدیمی جایزه صحبت می‌کردم که او در حال حاضر داور جایزه "مهرگان طلایی" است. (مهرگان طلایی یک بخش از جایزه مهرگان است که قرار بوده هر 10 سال یک‌بار انجام شود ولی در 10 سال اول برگزار نشد و حالا 20 سال یک‌بار شده است. در حال حاضر 42 رمان در جایزه مهرگان طلایی با هم رقابت می‌کنند. همه این 42 رمان در سال‌های قبلی برگزیده جایزه مهرگان شده‌اند. وقتی این رمان‌ها با هم رقابت می‌کنند یعنی برگزیدگان 20 سال با هم رقابت دارند). آن داور قدیمی به من ‌گفت: من که دارم بعد از 20 سال این کتاب‌ها را می‌خوانم اساسا نوع نگاهم کمی تغییر کرده است و طور دیگری به این داوری نگاه می‌کنم. بخشی از آن طبیعی است چون انسان پس از دو دهه ممکن است نگاهش تغییر کند ولی در عین حال می‌تواند نگاه آسیب‌شناسانه‌ای هم داشته باشد و رشد و تغییر را هم ببیند. بنابراین داوران وقتی چند دوره پی در پی داوری می‌کنند وقت آن می‌رسد که به داوران ادوار ما بپیوندند و بعدها جایزه "مهرگان طلایی" را داوری کنند و به جای آن‌ها یک گروه داور جدید بیایند. ما در دانشگاه‌ها مدام داریم نیروهای تحصیل‌کرده در عرصه ادبیات و نقد ادبی تربیت می‌کنیم و این‌طور نیست که داوران با دانش و جوان نداشته باشیم. در همین دوره جایزه در کنار داوران با تجربه، داوران جوان هم داریم. حسین آتش‌پرور، جواد اسحاقیان، هلن اولیایی‌نیا و پروین سلاجقه سال‌هاست که در این عرصه فعالیت می‌کنند. داوران جوان‌تر هم خلاقیت‌های خودشان را دارند ولی ممکن است تجربه سال‌ها حضور در عرصه ادبیات را نداشته باشند. لیلا صادقی، سیاوش گلشیری و ابوالفضل حسینی اشخاصی هستند که پیکره جوان‌تر داوران ما را در بخش نهایی تشکیل می‌دهند. در بخش داوری مقدماتی هم در کنار جواد پویان و سودابه سلگی که سال‌هاست درگیر ادبیات هستند، داوران دیگری نظیر مانی پارسا، آرزو چربدست و علی منهاج سال‌هاست که کتاب می‌خوانند و نگاهی جدی به ادبیات دارند.

برای انتخاب داوران جایزه مهرگان چه شاخصه‌ها و معیارهایی را در نظر می‌گیرید؟

اصولا جوایز اعم از جوایز ادبی، علمی، هنری و...، اعتبارشان را از روشنی آیین‌نامه‌ها، روش‌های اجرایی و داوران‌شان می‌گیرند. طبیعی است که اگر این مسیر در هر یک از جوایز در ایران به درستی تعریف شود، امکان جدیدی را فراهم می‌آورد. سال‌هاست تاکید می‌کنم که داوری در جوایز ادبی کار بسیار سختی است. دلیلش هم این است که وقتی داوری وارد این عرصه می‌شود باید از یک سری از عرصه‌های دیگر جدا شود و برای انتخاب و کنار گذاشتن نام‌های کوچک و بزرگ شجاعت داشته باشد و از حلقه‌های ادبی که در جامعه ما به فراوانی یافت می‌شوند و همدیگر را هم‌پوشانی و تقویت می‌کنند، فاصله بگیرد. دانش داور هم مهم است. داور باید به ادبیات و نقد ادبی احاطه داشته باشد. باید وقت بگذارد و حداقل 50 عنوان از کتاب‌های دوره را بخواند تا با فضای ادبیات آن دوره آشنا شود و امکان مقایسه را داشته باشد. تعصب‌پرهیز بودن داور هم یک مسئله مهم دیگر است. داورهای ما از همه نقاط ایران هستند، اگر داوران نسبت به استان یا نویسندگان شهر خودشان عاطفه داشته باشند، داوری درستی از آب در نمی‌آید. نگاه باید یک نگاه فراتر از شهرها و استان‌ها و فراتر از حلقه‌ها و گروه‌های ادبی باشد. ضمن این‌که داور باید استقلال داشته باشد و توصیه‌پذیر نباشد. اگر برگزارکننده یک جایزه‌ای توصیه‌ای بکند و داوران به آن توصیه توجه کنند در این‌جا استقلال داوری وجود ندارد. وقتی حرف از بی‌طرفی می‌زنیم، در واقع می‌دانیم که هیچ داوری بی‌طرف نیست و همه نسبت به ادبیات جدی توجه دارند و نگاه داور معطوف به ارزش‌های ادبی آثار است. اگر چنین نگاهی در همه داوران وجود داشته باشد، داوری یک جایزه عادلانه و قابل قبول‌ خواهد بود.

آقای زرگر درباره فلسفه جایزه "مهرگان علم" و توجه‌تان به بحث محیط زیست توضیح دهید.

بخشی از جایزه مهرگان به "مهرگان علم" اختصاص دارد که به دلیل اهمیت محیط زیست، این جایزه را با حوزه محیط زیست شروع کردیم و الان سالیان سال است که ادامه پیدا می‌کند. جامعه به دلیل تغییراتی که در جوامع شهری و روستایی اتفاق افتاده با ترکیب جمعیتی نویی روبه‌رو است. در سال‌های قبل از انقلاب و اوایل انقلاب، تقریبا 25 درصد جامعه‌مان جامعه شهری بود و 75 درصد جامعه، مقیم شهرهای کوچک و روستاها بودند. در حال حاضر این ترکیب برعکس شده است و تقریبا 70 درصد جمعیت در شهرها و حاشیه شهرها زندگی می‌کنند و 25 تا 30 درصد جمعیت را روستانشین‌ها تشکیل می‌دهند. طبیعی است که دگرگونی در محل زندگی این جمعیت بزرگ مسایل مختلفی به وجود می‌آورد. یکی از مهم‌ترین آن مسایل، مشکلات محیط زیستی است. بنابراین فکر کردیم که باید به این عرصه توجه کنیم. حدود 24-25 سال پیش طرحی با نام "طرح ملی کتاب، محیط زیست، صرفه‌جویی" را مطرح کردم. این طرح بسیار ساده بود و جوانان، خانواده‌ها و کتابخانه‌ها را ترغیب می‌کرد که کاغذهای باطله خودشان را جمع کنند و در بسته‌های 20 کیلویی به مراکز ما تحویل بدهند و به جای آن بن خرید کتاب دریافت کنند. در واقع می‌گفتیم کاغذ باطله بدهید و کتاب رایگان بگیرید. من و همکارانم کوشش زیادی کردیم تا این طرح در جامعه جای بیفتد و بنیان این فکر را ایجاد کند که کاغذ، زباله نیست. اگر از مبدا یک مکانیزم درستی برای جمع‌آوری آن‌ها فکر شود طبیعی است که می‌تواند تبدیل به ارزش افزوده و کتاب شود. بشر به ناگزیر به بعضی از مفاهیم محیط زیستی مثل گرمایش هوا توجه می‌کند. ما یک سرزمین بسیار پهناور داریم که در این سرزمین، اطلاع عمومی مردم از مطالب زیست محیطی کم است. در راستای کارهای توسعه فرهنگی فکر کردیم، توجه به کتاب‌های علمی به زبان ساده نکته‌ای است که در جامعه مغفول مانده است. در حوزه علم کتاب‌های تخصصی بسیار ارزشمندی داریم ولی در حوزه علم به زبان ساده چندان کاری نشده است. علمی که موجب می‌شود عموم مردم به نکاتی که باید بیاموزند توجه کنند. اساتید دانشگاه‌ها، نویسندگان کتاب‌های علمی و محققان بیشتر نگاه‌شان معطوف به حوزه‌های تخصصی است، در حالی که در دنیا این تجربه وجود دارد که اگر نگاه تخصصی با پشتوانه عمل مردم روبه‌رو نباشد کارساز نیست. بنابراین ما وقتی وارد این عرصه می‌شویم باید به تولید کتاب‌هایی با زبان ساده و مفهوم علم برای همه بپردازیم. سال گذشته کتاب "اکولوژی و محیط زیست خودمونی" اثر دکتر نصرت‌الله صفائیان استاد دانشگاه ساری، برگزیده جایزه "علم مهرگان" شد. او در این کتاب به زبان قابل فهم مفاهیم پیچیده زیست محیطی را تشریح کرده بودند. جایزه مهرگان علم هم مانند بخش ادب، به نسبت گذشته گسترده‌تر شده است و دو بخش جدید به آن اضافه کرده‌ایم، "تشکل‌های مردم نهاد" و "یک عمر تلاش در عرصه محیط زیست". تشکل‌های مردم نهاد (N.G.O)ها بسیار مهم و تاثیرگذار هستند. بسیاری از آن‌ها توانستند نسبت به جلب جوامع محلی و ترویج دانش محیط زیستی کارهای موثری انجام بدهند. در چند سالی که داریم این بخش از جایزه مهرگان را در حوزه محیط زیست برگزار می‌کنیم، به بسیاری از تشکل‌ها مدنی در دور دست‌ترین نقاط ایران توجه شده است. در کوه‌های کلمرز در جنوب شهر کهنوج واقع در استان کرمان یک سری از جوانان دارند خرس سیاه را که از گونه‌های رو به انقراض ایران است را با زحمت بسیار زیاد پشتیبانی می‌کنند. تشکل‌های مدنی در همه جای ایران توانسته‌اند نقش موثری داشته باشند. در حال حاضر بیش از 50 تشکل زیست محیطی، رزومه و شرح مختصر فعالیت‌شان را برای دبیرخانه جایزه مهرگان علم فرستاده‌اند و به زودی از بین این‌ها اسامی هفت تشکل برگزیده فهرست نهایی و در ادامه برگزیده‌های نهایی اعلام می‌شود. در بخش "یک عمر تلاش در عرصه محیط زیست" نیز شخصیت‌های تاثیرگذاری داریم. طبیعی است که مجموع این‌ها می‌تواند در کنار هم به جامعه شهری ما کمک کند تا به مفاهیم محیط زیست توجه بیشتری داشته باشند. متاسفانه بهار امسال سیلاب‌های سنگینی به همراه داشت. دکتر آهنگ کوثر که چند سال پیش به پاس یک عمر تلاش و خدمات‌شان از شیراز برگزیده جایزه مهرگان علم شده بودند. سال‌ها پیش طرح " آبخوانداری" را برای مهار سیلاب‌های مخرب ارائه دادند ولی به طرح او کم توجهی شده بود. دکتر کوثر انسان بسیار بزرگی است و من در مراسم جایزه مهرگان گفتم که مجسمه او را باید از طلا ساخت. آقای کوثر پایلوت‌هایی را برای آبخوانداری در فسا و چهل و چند نقطه دیگر ایجاد کردند ولی چندان گسترش پیدا نکرد. اگر به پروژه او و این‌گونه افرادی که در گمنامی زحمت می‌کشند توجه می‌شد، می‌توانستیم جلوی بسیاری از سیلاب‌های اخیر را بگیریم. بنابراین یک وظیفه مهرگان هم کشف تلاش‌ها و اندیشه‌هایی است که چندان امکان بروز و معرفی پیدا نکرده‌اند و در بخش مهرگان علم به سهم اندک خودمان می‌کوشیم تا این شخصیت‌ها را هم معرفی کنم. عموما جلسات مهرگان علم و مهرگان ادب در یک جا برگزار می‌شود. من و دوستانم همه اعتقاد داریم که باید پیوندی بین ادبیات و محیط زیست به وجود بیاید. نویسندگان ما می‌توانند در ترویج فرهنگ زیست محیطی، جذب علاقه مردم به محیط زیست و بحث‌های سبز که این روزها در دنیا مطرح است نقش تاثیرگذاری داشته باشند. پیش‌قراولان بسیاری از مباحث سبز، امروز در دنیا نویسندگان و اندیشمندان هستند که توانسته‌اند اندیشه سبز را ایجاد کنند.

علیرضا زرگرنوع نگاه به بخش "مهرگان علم" بسیار متفاوت است و فکر می‌کنم ویژه شما باشد.

امیدوارم که ویژه من نباشد. شاید طرح این ایده‌ها برای ما در ایران تازه باشد ولی دنیا پیش‌تر به این عرصه‌ها توجه کرده است. شما ببینید بچه‌های مدرسه‌ایی دارند چه نهضت بزرگی در جلوگیری از گرمایش هوا را مدیریت می‌کنند. واقعا جای این کارها در همان مدرسه است و بچه‌ها باید از بچگی این فرهنگ را بیاموزند. حزب‌هایی در دنیا تشکیل شده که دارند به تدریج موفق می‌شوند چون موضوعی را مطرح می‌کنند که همه ما با آن دست به گریبان هستیم. مثلا همین آلودگی هوای تهران و یا آب وهوای سیلابی شهرها، اگر با آموزش مردم و توجه مسئولان همراه باشد حتما زیان کمتری در پی خواهد داشت.

یک زمانی صحبت شده بود که جایزه "مهرگان" دوسالانه برگزار شود. تصمیم نهایی شما در این‌باره چیست؟

هنوز در بسیاری بخش‌ها دوسالانه هستیم که بخشی از دلایل آن به خود ما برمی‌گردد چون با این حجم از آثاری که فرستاده می‌شود، امکانات داوری سالانه را نداریم. همان‌طور که عرض کردم داوران در یک سال اخیر دارند مرتباً کتاب می‌خوانند و باید تنفسی ایجاد بشود تا ذهن آن‌ها آزاد شود. هنوز در عرصه ادبیات و حتی علم، جامعه ما هر سال چندان آثار برجسته خلق نمی‌کند. رقابت وقتی معنادار می‌شود که کیفیت هم کمیت را پیشتیبانی کند. بنابراین وقتی کیفیت بالایی نداشته باشید، طبیعتا سالانه برگزار کردن جوایز چندان کمک نمی‌کند. خیلی دل‌مان می‌خواهد که در تمام حوزه‌ها به روال سالیانه برگردیم.

جوایز مهرگان امسال در چند بخش برگزار می‌شود و در حال حاضر در چه مرحله‌ای قرار دارند؟

امسال در جایزه مهرگان 9 بخش داریم و 30 داور دارند در بخش‌های مختلف کار داوری را انجام می‌دهند. بخش رمان ما 20 سالگی خودش را سپری می‌کند. بخش مجموعه داستان کوتاه و بخش یک عمر تلاش در عرصه نوشتن را داریم که این بخش یکی از مهم‌ترین بخش‌های جایزه "مهرگان" است. در طول این 20 سال فقط چهار پنج نفر توانسته‌اند این جایزه را بگیرند چون شرط و آیین‌نامه مهرگان می‌گوید در این بخش از جایزه مهرگان و همین‌طور در این بخش در حوزه علم که شخصیت‌ها و بزرگان را می‌بیند، باید اتفاق آرا داوری باشد. یعنی  هر 12 داور ما در بخش مهرگان ادب دوره بیستم باید به یک نام رای بدهند. در سایر بخش‌ها اجبار نیست و اکثریت آرای داوران هم تعیین‌کننده است، در این بخش از جایزه ما تا امروز چهار نفر برگزیده داشته‌ایم، زنده‌یادان احمد محمود، سیمین دانشور و علی‌اشرف درویشیان در کنار دکتر رضا براهنی. همه این افراد توانسته‌اند اتفاق نظر داوران را حاصل کنند. امسال هم چند کاندیدا از میان بزرگان ادبیات‌مان داریم که چنانچه اتفاق آرا برای انتخاب آن‌ها شکل بگیرد، این بخش جایزه برگزار می‌شود و اگر اتفاق آرا شکل نگیرد، این بخش به دوره بعد موکول می‌شود.

آقای زرگر امسال یک بخش دیگری به جایزه‌ اضافه شد با عنوان "جایزه مهرگان ادب خارج از ایران". آیا افزودن این بخش تداوم خواهد داشت؟

"جایزه مهرگان ادب خارج از ایران"، حساسیت‌هایی را در جامعه، در میان مسئولان و در خبرهای داخلی و خارجی، دامن زده و نگاه جدیدی ایجاد کرده است. ایرانیان زیادی در خارج از ایران داریم. آمارها دقیق نیستند اما حداقل بین 5 و نیم تا 6 میلیون و به تعبیری هفت و نیم تا هشت میلیون نفر ایرانی مقیم خارج از ایران داریم. گروهی از این‌ افراد تحت شرایط خاص سیاسی و اجتماعی ناگزیر به رفتن شده‌اند و شمار عمده‌ای از آن‌ها مهاجرت را انتخاب کرده و برای تحصیل و کار به خارج از کشور رفته‌اند و این امر متداولی است. مهاجرت خاص ایران نیست و همه جای دنیا وجود دارد و می‌تواند خالق اندیشه‌های جدید هم باشد. وقتی بین اندیشه یک نویسنده ایرانی که یک پشتوانه‌ای از فرهنگ و ادبیات فارسی دارد با نویسندگان و ادبیات جامعه میزبان پیوند می‌‌خورد، این دو با هم تلفیق می‌شود و تلفیق بین ذهنیت ادبی مهاجر و ذهنیت ادبی میزبان یک ظرفیت جدیدی می‌آفریند که از دل این ظرفیت جدید آثار بسیار درخشانی می‌تواند خلق شود. در ادبیات جهان هم نویسنده‌هایی مثل ویلیام فاکنر و ولادیمیر ناباکوف وقتی مهاجرت کردند توانستند آثار درخشانی را خلق کنند. طبیعی است که این کار می‌تواند به ادبیات ما هم کمک کند. آثار نویسندگان مهاجر ما سالیان سال در ایران قدغن بود و دیده نمی‌شد، در حالی‌که همه داستان‌ها و رمان‌هایی که در خارج از ایران تولید می‌شوند الزاما متضمن مفاهیم سیاسی یا صحنه‌های اروتیک نیستند. این‌ها ادبیات هستند و ما نمی‌توانیم ادبیات‌مان را به دو شاخه ادبیات درون‌مرزی و برون‌مرزی تقسیم کنیم. این‌ها همه ادبیات فارسی هستند و به فارسی نوشته می‌شوند. اما به هر علتی چهار دهه است که ادبیات نویسنده‌های مهاجر دیده نشده است و یک سری کارهای کوچک و جسته گریخته که در یکی دو سال انجام شده هم دوام پیدا نکرده است. جایزه مهرگان از سال گذشته آثار 2017 و 2018 میلادی در عرصه مجموعه داستان و رمان را مورد ارزیابی قرار داده است. داورانی که در خارج از کشور هستند با یک نگاه مستقل‌تری دارند این آثار را ارزیابی می‌کنند. این که سرنوشت و دوام این بخش که حساسیت‌های خاصی را به دنبال دارد چه خواهد شد را نمی‌دانم، اما ما در جایزه مهرگان هیچ بخشی را با این نیت که یک سال باشد و سال بعد نباشد شروع نمی‌کنیم. بخش‌های مختلف را با نیت استمرار شروع می‌کنیم و امیدواریم شرایط فراهم باشد تا بتوانیم این جایزه را ادامه بدهیم و آثار درخشان ادبیات فارسی در خارج از ایران را معرفی کنیم. از یک زاویه دیگر هم به این قضیه نگاه می‌کنیم که آن بخش برای‌مان خیلی اهمیت دارد. متاسفانه زبان فارسی مهاجران در خارج از ایران دارد فراموش‌شان می‌شود. برای این که ایرانی‌ها مواد و عناصر لازم برای پیوند با سرزمین‌شان را ندارند، طبیعی است که به تدریج زبان فارسی را از دست می‌دهند. باید کتاب‌های خواندنی‌مان را به نسل جوان و دیگر نسل‌هایی که در خارج از ایران هستند معرفی کنیم تا آن‌ها بتوانند پیوندشان را با زبان فارسی نگه دارند. بچه‌ها در نسل‌های دوم و سوم مقیم خارج از ایران دارند زبان فارسی را به کلی فراموش می‌کنند. وقتی در دولت‌مان هزینه زیادی می‌کنیم که یک تعدادی از خارجی‌ها بیایند زبان فارسی را یاد بگیرند که آن‌ها را در مراکز دیپلماتیک و فرهنگی‌مان به کار بگیریم، چرا نباید از ایرانی‌های مسلط به زبان فارسی در خارج از کشور استفاده کنیم؟ تقریبا در بسیاری از نقاط جهان مهاجر داریم و مهاجران عموما تحصیل‌کرده هستند و اگر ارتباط‌شان با زبان فارسی حفظ شود می‌توانند کمک کنند. حتی با کمک این گروه تعداد خوانندگان ادبیات ما هم بیشتر می‌شود. این‌ها هم مسایلی است که ما در "جایزه مهرگان ادبیات خارج از ایران" به آن توجه کرده‌ایم، منتها عده‌ای دوست دارند فقط آن چیزی را که خودشان فکر می‌کنند در ذهن‌ها جا بیندازند. جایزه مهرگان بعد از دو دهه این فراز و فرودها را طی کرده است و کم و بیش همه با آن آشنا شده‌اند.

زمان برگزاری جوایز مهرگان امسال مشخص شده است؟

قرار است "مهرگان علم" را در اوایل مهرماه برگزار کنیم. امسال به دلیل این که توجه به این عرصه زیاد شده است و مخاطبان آن بیشتر هستند، جایزه را ناگزیر در فضای جداگانه‌ای برگزار خواهیم کرد. در اواخر مهرماه امیدوارم جایزه "مهرگان ادب" دوره بیستم را برگزار کنیم و در آخرین روزهای پاییز هم جایزه "مهرگان طلایی". در همان زمان‌ها اگر مقدور باشد جایزه مهرگان ادب خارج از ایران را هم برگزار خواهیم کرد. هر کدام از این‌ها مراسم مستقل خودش را دارد و هر 9 بخش باید برگزیدگان خود را معرفی کنند. یک شرط رسیدن به این زمان‌ها هم این است که داوران واقعا برسند و در فرصت باقی مانده داوری آثار را به اتمام برسانند. جلسات اقناعی داوری ما از هفته‌های اول تیرماه شروع شده است و این جلسات تا شهریورماه ادامه دارد و شهریورماه به بعد فهرست‌های نهایی اعلام می‌شود که این فهرست‌ها به تدریج کوچک و کوچک‌تر خواهد شد تا در نهایت برگزیدگان نهایی را معرفی کنیم.

علیرضا زرگرخوش‌بختانه جایزه "مهرگان" 20 سال است که پرقدرت به کار خود ادامه می‌دهد اما معمولا جوایز ادبی در ایران عمر بسیار کوتاهی دارند. چرا این اتفاق می‌افتد؟

یکی از موانع در شناخته شدن جوایز ادبی در ایران همین عمر کوتاه‌ آن‌هاست. به عقیده من، قبل از این‌که به همه سطوح کاری که می‌خواهیم شروع کنیم فکر کرده باشیم، عجله داریم که آن کار را شروع کنیم. از تجربه گذشته هم درس نمی‌آموزیم. مهرگان در دهه 70 نخستین جایزه ادبی بود و به فاصله کوتاهی جوایز دیگری بعد از مهرگان شروع به فعالیت کرد. در اوایل دهه هشتاد جوایز زیادی داشتیم، این موج در اواسط همان دهه فروکش کرد و در اوایل دهه نود دوباره یک سری جوایز راه افتادند. اگر شما بخواهید جوایزی که عمرشان از 10 سال بیشتر است را بررسی کنید، شاید به دو سه جایزه برنخورید. عموما دو، سه یا چهار سال برگزار شده‌ و بعد به کار خود خاتمه داده‌اند، یا از هم انشعاب کرده‌اند و از دل یک جایزه دو جایزه دیگر درآمده و رویکرد جایزه هم تغییر کرده است. بنابراین باید یک آسیب‌شناسی جدی صورت بگیرد که چرا این جوایز عمر طولانی پیدا نمی‌کنند. البته من چون برگزارکننده جایزه‌ای هستم، مشکلات و محدودیت‌های مالی را به خوبی می‌شناسم و می‌دانم یکی از عوامل اصلی عدم استمرار جوایز همین نبود امکانات مالی است؛ ولی این تنها عامل نیست و عوامل دیگری هم وجود دارد. گاه می‌شنویم که مردم از قبل حدس می‌زنند که برنده فلان جایزه کیست؟ بعد معلوم می‌شود جایزه بین یکی دو ناشر یا دو سه نویسنده چرخه پیدا می‌کند، طبیعی است این‌گونه کار کردن نمی‌تواند اعتماد عمومی را جلب کند و چون اعتماد جلب نمی‌کند بازخوردهای خوشایندی هم نمی‌گیرد و طبعاً عمر جایزه کوتاه خواهد شد. من در همین دهه نود جوایزی را سراغ دارم که از فراخوان جایزه‌ تا اعلام برگزیده نهایی، کار بیشتر از دو تا دو ماه و نیم طول نمی‌کشد! این از چه مکانیزمی استفاده کرده است؟ چطور می‌شود در دو سه ماه این همه کتاب و یا حتی کتاب‌های خاصی را خواند؟ بنابراین وقتی چنین اتفاقاتی دیده می‌شود اعتماد کم می‌شود و دلسردی پدید می‌آورد. نبود امکانات مالی هم که چاشنی همه جوایز است و این منجر می‌شود در نهایت جایزه‌ها تعطیل شوند. بالعکس جوایز دولتی مثل قارچ سر بر می‌آورند. الان جوری شده که همه استان‌های ایران می‌خواهند جایزه بدهند، همه شهرها و شهرداری‌ها هم. این مسئله را چند وقت پیش در دیدار با یکی از مسئولین وزارت ارشاد مطرح کردم که یعنی چه هر استانی می‌خواهد برای خودش یک جایزه راه بیندازد؟ اداره کل فرهنگ وظایف دیگری دارد و باید امکاناتش را مصروف توسعه فرهنگ کتابخوانی بکند. نباید مثل همه رویه‌های دولتی‌مان در زمینه جوایز نیز انبوه‌سازی کنیم. همین انبوه‌سازی جوایز دولتی یکی از اشکالاتی است که موجب می‌شود جوایز خصوصی کمرنگ شوند. ببینید رادیو و تلویزیون ما چه می‌کند؟ باید بحث شود که خروجی بزرگ‌ترین و پرخرج‌ترین سازمان ما که می‌تواند یک مرکز بزرگ برای ترویج فرهنگ باشد چیست؟ سهم آثار ادبی که در حلقه خودی‌ها قرار نمی‌گیرند، در برنامه‌های تلویزیون کجا می‌رود؟ متاسفانه غیرخودی‌ها در رادیو و تلویزیونی که بیش از دوهزار میلیارد تومان بودجه سالیانه در کنار درآمدهای دیگر دارد، هیچ سهمی ندارند. یک برنامه مستقل در شبکه‌های تلویزیون وجود ندارد که آدم‌های متفاوت ادبیات به آن وارد شده و یک بحث جدی و آموزنده برای مخاطبان داشته باشند.

آقای زرگر، هزینه‌های جایزه "مهرگان" چطور تامین می‌شود؟

جایزه مهرگان مثل هر نهاد خصوصی دیگری جایزه پر هزینه‌ای نیست. از روز اولی که این جایزه را راه‌اندازی کردیم تا به امروز، مبلغ نقدی جایزه‌مان به یک اندازه است. یک میلیون تومان بوده و الان هم یک میلیون تومان است. گرچه ارزش آن یک میلیون تومان از نظر مادی کاهش زیادی پیدا کرده است. اما چیزی که سعی کردیم در این سال‌ها به جایزه مهرگان اضافه کنیم، ارزش اعتباری این جایزه است. وقتی اثری در جایزه مهرگان برگزیده می‌شود، کتاب‌ به سرعت به چاپ‌های متعدد می‌رسد و از محل فروش آن حق‌التالیف مناسبی به نویسنده تعلق می‌گیرد به ناشر هم کمک می‌شود. چندی پیش یک کتاب که صفحات زیاد و قیمت بالایی داشت در جایزه مهرگان ادب برگزیده شد و در اندک زمانی به چاپ هفدهم و هجدهم رسید. طبیعی است که حق‌التالیف اثر خیلی بیشتر از مبلغ جایزه برای نویسنده کارساز خواهد بود. در بخش حق‌المشاوره‌‌های داوری هم داورها بسیار همراه با جایزه مهرگان هستند و بعضی داوران حتی چک‌های حق مشاوره خود را به دبیرخانه جایزه برمی‌گردانند و بعضی‌ها از اساس خدمات‌شان را به صورت افتخاری در جایزه مهرگان عرضه می‌کنند. ضمنا سعی می‌کنیم در هزینه‌های دبیرخانه و مراسم صرفه‌جویی داشته باشیم. ولی چه کنیم هر چه صرفه‌جویی صورت می‌گیرد باز هم به دلیل تورم، هزینه‌های عمومی برگزاری جایزه افزایش پیدا می‌کند. اعم از هزینه اجاره سالن، هزینه خرید کتاب‌ها و هزینه‌های جاری دبیرخانه.

در نتیجه این هزینه‌ها را شخصا خودتان تامین می‌کنید؟

بله، هزینه‌های جایزه "مهرگان" بیشتر از سوی من، همسرم و هیات موسس تامین می‌شود. چند نفری هم به عنوان حامی مالی جایزه بخش‌هایی از مبلغ نقدی جوایز را تامین می‌کنند. امیدوارم که حلقه حامیان مالی جایزه مهرگان امسال گسترده‌تر شود. یکی دو نفر هم پیشنهاداتی داده‌اند که دارم آن‌ها را ارزیابی می‌کنم.

آقای زرگر، اگر ممکن است کمی بیشتر درباره جایزه "مهرگان طلایی" توضیح دهید.

جایزه "مهرگان طلایی" بخشی از جوایز است که برای‌مان اهمیت زیادی دارد چون عملا رشد و توسعه ادبیات داستانی را در یک نگاه 20 ساله در آن می‌بینیم. داوران ادوار مختلف جایزه مهرگان ادب این جایزه را داوری می‌کنند. در مجموع 42 رمان از 42 نویسنده در جایزه مهرگان طلایی مطرح است. در طول این سال‌ها فقط سه نویسنده، فریبا وفی، محمدرحیم اخوت و فرهاد کشوری بوده‌‌اند که دو اثرشان در جایزه مهرگان برگزیده شده است. فرهاد کشوری با کتاب‌های "کی ما را داد به باخت؟" و "مردگان جزیره‌ی موریس"، فریبا وافی با کتاب‌های "پرنده من" و "رویای تبت" و محمدرحیم اخوت با کتاب‌های "تعلیق" و "نام‌ها و سایه‌ها" در جایزه مهرگان ادب برگزیده شده‌اند. از این نویسندگان فقط یک اثرشان به جایزه مهرگان طلایی راه یافته است چون در این جایزه فقط یک اثر از هر نویسنده ارزیابی می‌شود. نویسنده اگر زنده باشد یا نباشد هم تفاوتی نمی‌کند. ما دو رمان از دو نویسنده داریم زنده‌یادان محمد ایوبی و کوروش اسدی که رمان‌هایشان در کنار سایر رمان‌ها داوری خواهد شد. از میان رمان‌های برگزیده شده در بیست سال جایزه مهرگان یک رمان به عنوان برنده جایزه طلایی انتخاب خواهد شد. داوران جایزه مهرگان طلایی را صفدر تقی‌زاده، گلی امامی، عنایت سمیعی، ثریا قزل‌ایاغ، مهدی غبرایی، پروین سلاجقه، مژده دقیقی، فرزان سجودی و علیرضا سیف‌الدینی تشکیل می‌دهند که 8 نفر آن‌ها در ادوار گذشته جایزه مهرگان ادب داوری کرده‌اند و فقط فرزان سجودی تاکنون در جایزه مهرگان داور نبوده است. نویسندگان خوب و برجسته‌ای در این جایزه حضور دارند و تلاش می‌کنیم که مراسم نهایی اهدای جایزه مهرگان طلایی با حضور این نویسندگان، ادب دوستان و صاحب نظران عرصه فرهنگ برگزار شود.