سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین، امام على(ع)، 13 رجب سال سىام عامالفیل در خانه خدا متولد شدند. پدر ایشان، ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف (عموی پیامبر(ص)) و مادرشان فاطمه دختر اسد بن هاشم هستند.
در برخی روایات آمده است که مادر حضرت امام علی(ع) پس از وضع حمل (پیش از آن که به دستور نداى غیبى، نام علی را برای حضرت برگزیند) نام ایشان را حیدر انتخاب کرده بودند؛ چون نام حضرت على (ع) گذاشته شد، "حیدر" یکی از القاب ایشان است.
امام علی(ع)، پسر عمو و داماد پیامبر اکرم(ص)، همسر حضرت فاطمه (س)، پدر و جد یازده امام شیعه هستند. ایشان نخستین شخصی محسوب میشوند که به پیامبر (ص) ایمان آوردند و از نظر شیعه، به فرمان خدا و تصریح پیامبر (ص)، جانشین بلافصل رسول خدا(ص) هستند.
حضرت امام علی(ع) دارای کنیهها و القاب مختلفی هستند. از جمله، ابوالحسن، ابوتراب (به دلیل سجدههای طولانی که ایشان داشتند. همچنین در سال دوم هجری هم علی (ع) روی زمین خوابیده و مقداری گرد و غبار بر لباسشان نشسته بود. در این هنگام پیامبر اسلام (ص) بر بالین ایشان آمد و با خطاب "یا ابوتراب" حضرت را بیدار کردند. از آن زمان، به این کنیه نیز مشهور شدند.
ابوریحانتین (این کنیه را هم پیامبر (ص) برای ایشان قرار داد و به معنای پدر دو ریحانه بهشت، امام حسن (ع) و امام حسین (ع)، مرتضی، امیرالمومنین، یعسوبالدین (مالک و رئیس و حاکم دین)، یعسوبالمومنین (آقا و رئیس مومنان)، اسدالله و اسدالله الغالب (شیر خدا)، حیدر و حیدر کرار (شیر بیشه ایمان)، سید العرب، سید المسلمین، امام المتقین، مولی الموحدین و کاشف الکرب (برطرف کننده غم) از دیگر کنیه و القاب ایشان هستند.
بنابر منابع شیعه و برخی منابع اهل سنت، حدود ۳۰۰ آیه از قرآن کریم، در فضیلت ایشان نازل شده است.
هنگامی که قریش قصد کشتن پیامبر (ص) را داشتند، امام علی(ع) در بستر پیامبر (ص) خوابیدند تا دشمنان گمراه شوند و بدین طریق پیامبر (ص) مخفیانه هجرت کردند. پس از درگذشت پیامبر(ص) گروهی در سقیفه، با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت کردند و امام علی(ع) ۲۵ سال از خلافت دور ماندند. حضرت پس از خلافت ابوبکر، عمر و عثمان، به اصرار مسلمانان خلافت و حکومت را پذیرفتند.
سر رشته بسیاری از علوم مسلمانان، از جمله نحو عربی، کلام، فقه و تفسیر به امام علی(ع) میرسد و فرقههای گوناگون، سلسله سند خود را به ایشان میرسانند. کتاب معروف "نهج البلاغه" منتخبی از سخنان و نامههای ایشان است. این کتاب نفیس، ارزشمند و مقدس شامل مجموعهای از سخنان زیبای امیر کلام حضرت امام علی(ع) و برگزیدهای از خطبهها، نامهها و سخنان کوتاه و حکمت آمیز حضرت علی(ع) به عنوان یکی از نیازهای اساسی جامعه اسلامی در تمام اعصار است.
آثار مکتوب بسیاری به زبانهای مختلف درباره امام علی(ع) نوشته شده است. ابراز ارادت یا اشاره به شخصیت والای نخستین امام شیعیان در آثار شاعرانی چون شهید بلخی، رودکی سمرقندی، نظامی گنجوی، سعدی شیرازی، سنایی غزنوی، اهلی شیرازی، وحشی بافقی، صائب تبریزی، هاتف اصفهانی، شاه نعمتالله ولی، ابنحسام خوسفی، باذل مشهدی، مولوی و بسیاری از دیگر شاعران دیده شده است. در دوران معاصر نیز شاعران بسیاری به ستایش امیرالمومنین (ع) پرداختهاند.
بخشی از نمونه اشعاری که درباره امام علی(ع) سروده شدند:
ای پسر تو بینشانی از علی
عین و یا و لام دانی از علی
تو ز عشق جان خویشی بیقرار
و او نشسته تا کند صد جان نثار
عطار نیشابوری
ای علی که جمله عقل و دیدهای
شمهای واگو از آنچه دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرار هوست
زآنکه بی شمشیر کشتن کار اوست
مولانا
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد
جز شیر خداوند جهان، حیدر کرار؟
این دین هدی را به مثل دایرهای دان
پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار
علم همه عالم به علی داد پیمبر
چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار
کسایی مروزی
منم بندهی اهل بیت نبی
ستایندهی خاک پای وصی
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج ازو تندباد
چو هفتاد کشتی برو ساخته
همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی بسان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبی و ولی
خردمند کز دور دریا بدید
کرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست کو موج خواهد زدن
کس از غرق بیرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبی و وصی
شوم غرقه دارم دو یار صفی
همانا که باشد مرا دستگیر
خداوند تاج و لوا و سریر
خداوند جوی می و انگبین
همان چشمهی شیر و ما معین
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
فردوسی توسی
ای حیدر شهسوار وقت مددست
ای زبدهی هشت و چار وقت مددست
من عاجزم از جهان و دشمن بسیار
ای صاحب ذوالفقار وقت مددست
ابوسعید ابوالخیر
از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق رادان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری بر آورد و شتافت
او خدو انداخت در روی علی
افتخار هر نبی و هر ولی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه
سجده آرد پیش او در سجدهگاه
در زمان انداخت شمشیر آن علی
کرد او اندر غزااش کاهلی
گشت حیران آن مبارز زین عمل
وز نمودن عفو و رحمت بیمحل
گفت بر من تیغ تیز افراشتی
از چه افکندی مرا بگذاشتی
مولوی
طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف
طرف کرم ز کس نبست این دل پرامید من
گر چه سخن همیبرد قصه من به هر طرف
از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
ابروی دوست کی شود دست کش خیال من
کس نزدهست از این کمان تیر مراد بر هدف
چند به ناز پرورم مهر بتان سنگ دل
یاد پدر نمیکنند این پسران ناخلف
من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک
مغبچهای ز هر طرف میزندم به چنگ و دف
بیخبرند زاهدان نقش بخوان و لا تقل
مست ریاست محتسب باده بده و لا تخف
صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه میخورد
پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
حافظ
کس را چه زور و زهره که وصف علی کند؟
جبار در مناقب او گفته: "هل اتی"
زورآزمای قلعه خیبر که بند او
در یکدگر شکست به بازوی لافتی
مردی که در مصاف، زره پیش بسته بود
تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا
شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود
جانبخش در نماز و جهانسوز در وغا
دیباچه مروت و سلطان معرفت
لشکرکش فتوت و سردار اتقیا
فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست
ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
یا رب، به نسل طاهر اولاد فاطمه
یا رب، به خون پاک شهیدان کربلا
دلهای خسته را به کرم مرهمی فرست
ای نام اعظمت در گنجینه شفا
سعدی
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایهی هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمهی بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بهجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
محمدحسین شهریار
خجسته باد نام خداوند، نیکوترین آفریدگاران
که تو را آفرید.
از تو در شگفت هم نمی توانم بود
که دیدن بزرگیت را، چشم کوچک من بسنده نیست:
مور، چه می داند که بر دیواره ی اهرام می گذرد
یا بر خشتی خام.
تو، آن بلندترین هرمی که فرعون تخیل می تواند ساخت
و من، آن کوچکترین مور، که بلندای تو را در چشم نمیتواند داشت
علی موسویگرمارودی