سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین، نهمین امام شیعیان حضرت امام محمد تقی(ع) معروف به جواد الائمه، در ۱۰ رجب سال 195 هجریقمری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند.
پدر بزرگوارشان حضرت امام علی ابن موسیالرضا (ع) و مادر گرامی ایشان بانویى پرهیزکار به نام سبیکه هستند و امام رضا (ع) ایشان را "خیزران" نامیدند.
جواد (بخشنده) و تقی (پرهیزگار) مشهورترین القاب ایشان هستند. رضی و متقی از دیگر القاب حضرت امام محمدتقی(ع) محسوب میشوند. ایشان به باب الحوائج شهرت دارند و کنیهشان حضرت ابوجعفر ثانی است.
فرزند حضرت امام علی ابن موسی الرضا (ع) انسانی بردبار، نیکو سخن، عابد و بسیار باهوش بودند.
احادیث ارزشمند بسیاری از نهمین امام شیعیان در کتبی همچون "عیون اخبار الرضا"، "تحف العقول"، "مناقب" و "بحارالانوار" نقل شده است.
درباره ایشان آثار زیادی به زبانهای مختلف به ویژه فارسی و عربی نوشته شده است. در مقاله کتابشناسی امام جواد، ۶۰۵ اثر در قالب کتاب (۳۲۴)، مقاله(۲۴۸) و پایاننامه(۳۳) معرفی شده است. از این تعداد ۴۷۴ عنوان به زبان فارسی، ۱۲۲ مورد به زبان عربی و ۹ عنوان به زبانهای دیگر است.
با محوریت زندگانی حضرت امام محمدتقی(ع)، کتابهای زیادی نوشته و انتشار یافته است. شاعران آیینی نیز در اشعاری به میلاد نهمین امام شیعیان پرداختند.
نمونه اشعاری که به مناسبت ولادت نهمین امام شیعیان حضرت امام محمدتقی(ع) معروف به جوادالائمه (ع) سروده شده است:
گل آمد و زد خیمه به گلزار ببینید
شد ماه رخ یار پدیدار ببینید
گسترد به دامان چمن فرش زمرد
فراش صبا در قدم یار ببینید
از نفخه باد سحر و عطر ریاحین
صحراست مگر کلبه عطار ببینید
خورشید و مه و مشتری و زهره و بهرام
ماتند ز نور رخ دلدار ببینید
این رشته جان در کف و آن تاج مرصع
بر یوسف عشقند گرفتار ببینید
قمرى به نواخوانى و بلبل به تغزل
در پنجه عشقاند گرفتار ببینید
سبزى خط عارض گلنار کلیم است
یا سرزده گل از شجر نار ببینید
خورشید بر آورده سر از مشرق امید
یا آمده گل بر سر بازار ببینید
عید نو و عید ظفر و عید جواد است
اى خلوتیان حرم یار ببینید
بر دامن ریحانهى ریحانهى طاهر
ریحانهاى از عترت اطهار ببینید
رخسار جواد النقب چون گل خورشید
طالع شده از خیمه زرتار ببینید
میثم صفت از دار فنا چشم ببندید
تا طلعت حق را به سردار ببینید
مهر نهم از دایرهی مهر الهی
رخشان شدهاى صاحب انصار ببییند
بر سفره ایجاد ز نعمات خداوند
آن مائده را چون گل بیخار ببینید
تا چند اسیر زر و تزویر و غرورید
در لوح قضا گر شده یک بار ببینید
گر از شرر آه ستمدیده نترسید
پس عاقبت کار ستمکار ببینید
در دایره امن خداوند بپایید
جود و کرم و بخشش و غفار ببینید
مردانى شیدا شده بیمار محبت
او را به غم عشق گرفتار ببینید
چو مردمک دیده به چشم نگرانش
جاى قدم یار وفادار ببینید
یک دم مژه بر هم نزند بو که نشنید
بر دیده اش آن یار دل آزار ببینید
محمد على مردانى
همین بس است که دردانهی پدر بودی
دوام نسل پدر بودی و پسر بودی
درخت نخل ولایت فقط تو را کم داشت
برای نخل ولا بهترین ثمر بود
اگر چه در پر قوی رضا بزرگ شدی
زبانزد همگان در دل و جگر بودی
خدا به نام شما زد جواد بودن را
ز هر که هست به مادر شبیه تر بودی
خدا نخواست فدایی مادرت بشوی
که حکمت است پس هر نبود و هر بودی
برای دین به جوانیت اکتفا کردی
تمام عمر کمت در دل خطر بودی
خدا مگر که بداند چه محشری می شد
به عمر نوح اگر منشا اثر بودی
مسیر باد به امر تو شد جنوب-شمال
مدینه تا به خراسان که در سفر بودی
اگر چه تلخ تر از زهر بود دور و برت
به نام خویش به کام همه شکر بودی
به کوری همهی چشمهای شور عرب
همین بس است که دردانهی پدر بودی
مظاهر کثیری نژاد
در بغل امشب یکى قرص قمر دارد رضا
بر زبان شکر خداى دادگر دارد رضا
بارگاه زاده موسى چراغان میشود
در حریمش جشن میلاد پسر دارد رضا
اقتران مهر و مه گردیده امشب، یا مگر
نور چشمانش محمد را به بر دارد رضا
بر امام هشتمین حق کرده فرزندى عطا
زین پسر پیغام تبریک از پدر دارد رضا
آمد آن یکتا در عصمت که بر میلاد او
تهنیت از حضرت خیرالبشر دارد رضا
بر عقیمى آن که بر فرزند موسى طعنه زد
گو بیا امشب ببین نور بصر دارد رضا
در کنار مهد او بنشسته بیدار و به لب
ذکر خواب از بهر طفلش تا سحر دارد رضا
ذکر خواب از بهر او مىگوید و گریان بود
من نمىدانم چرا چشمانتر دارد رضا
گاهى از این موهبت شاد است و گاهى دل غمین
چون که از پایان کار او خبر دارد رضا
" خسرو " از مداحى او مىکند بس افتخار
گر بدین منصب مدامش مفتخر دارد رضا
محمد خسرونژاد
از شبستان ولایت قمرى پیدا شد
از گلستان هدایت ثمرى پیدا شد
بحر مواج کرم آمده در جوش و خروش
که ز دریاى عنایت گهرى پیدا شد
شب میلاد جواد است، ندا زد جبریل
کز پى شام مبارک سحرى پیدا شد
از افق ماه درخشان رجب داد نوید
که ز خورشید ولایت قمرى پیدا شد
مى رسد نکهت ریحان بهشتى به مشام
که ز "ریحانه" رضا را پسرى پیدا شد
سالها بود پدر چشم به راه پسرى
که پسر آمد و نور بصرى پیدا شد
نام نیکوش محمد، لقب اوست جواد
در صفات ملکوتى بشرى پیدا شد
دادخواهان جهان را ز پى دادرسى
خسرو دادرس دادگرى پیدا شد
مظهر زهد و فضیلت، که بدان گوهر پاک
علم نازد که مرا تاج سرى پیدا شد
مجلس آراسته مامون ز بزرگان و رجال
که ز در کودک صاحب نظرى پیدا شد
پاسخ مجلسیان داد به هرگونه سوال
کز همه برتر و شایسته ترى پیدا شد
سپر انداخته روباه صفت مدعیان
زان که در بیشه دین شیر نرى پیدا شد
اى که در وادى حیرت شده اى سرگردان
غم مخور قافله را راهبرى پیدا شد
خرم آن گل که ز هر سو به تماشاى رخش
صد چو من بلبل خونین جگرى پیدا شد
چو بدو رایحه جد گرامیش رسید
در دل از شوق وصالش شررى پیدا شد
چون به بغداد دو سرچشمه رسیدند به هم
خاک را لطف و صفاى دگرى پیدا شد
اى "رسا " شادى میلاد همایون جواد علیه السلام
طبع موجى زد و زیبا اثرى پیدا شد
قاسم رسا