به گزارش هنرآنلاین براساس خبر رسیده، سیوپنجمین کارگاه "چای و داستان" با حضور احمد دهقان و موضوع "تجربههای زیسته و داستاننویسان جنگ" 28 آبان در مدرسه اسلامی هنر قم برگزار شد و با سخنرانی، پرسش و پاسخ و خوانش داستان کوتاه "رفیق" از مجموعه داستان در دست انتشار این نویسنده ادامه یافت.
نویسنده "من قاتل پسرتان هستم" در نگاهی تاریخی نوع اتکا و نگاه به تجربه زیسته نویسندگان را به دو دوره تقسیم کرد و گفت: تا سالها پیش شاید پنجاه یا شصت سال پیش نویسندگان عموما متکی بودند بر تجربیات گذشته خودشان یعنی نویسندگان ایرانی و خارجی عموما زندگی خودشان را در دوره جوانی و نوجوانی مینویسند؛ و دوره جوانی و نوجوانی بهترین دوره زندگی آنها برای تجربه کسب کردن بوده است. بنابراین، خیلی از نویسندگان خودشان را در آن دوره تکرار میکنند.
او ادامه داد: وقتی داستانهای احمدمحمود را میخوانید میبینید دوره نوجوانی خودش را تکرار میکند. "همسایهها" را که میخوانید داستان یک نوجوان است، زمین سوخته و داستان یک شهر هم همان نوجوان است که کمی بزرگتر شده است. خود نویسنده است که داستان زندگی خودش را مینویسد. محمود دولتآبادی هم همچنین است؛ "کلیدر" تجربیات او در دوران جوانی، شنیدهها و دیدههایش در آن دوران است. رضابایرامی هم یک کتاب دارد "هفت روز آخر" که خاطرات او در دوران سربازی و خاطره 23/4/67 است. این کتاب یکی از بهترین خاطرات جنگ و تجربه زیسته نویسنده در آن دوره است.
دهقان ادامه داد: اگر "رمان آتش به اختیار" رضا بایرامی را خوانده باشید میبینید بایرامی چقدر از تجربه آن سه روز استفاده کرده است. در گذشته بسیاری از نویسندگان برای نوشتن داستان از تجربه زیسته خودشان و زندگی گذشته استفاده میکردند، الان هم همین گونه هستند، اگر بخواهیم به این شیوه استفاده از تجربه زیسته اکتفا کنیم هر نویسنده باید یک دوره طلایی در زندگیاش داشته باشد تا در نوشتن بتواند از آن استفاده کند.
او تصریح کرد: دوره جدید محل ظهور نویسندگانی است که داستان را برای خودشان میسازند. نویسندگان امروزی به یک تجربه جدید رسیدند، میروند و داستان خودشان را میسازند. رضا امیرخانی در یک دوره یک ساله به آمریکا میرود و آنجا زندگی میکند. وقتی وارد این کشور میشود یک ماشین دست دوم میخرد و این کشور را میگردد. با مسلمانان نشست و برخاست میکند و وقتی برمیگردد "بیوتن" را مینویسد. نمیرود در گذشته خودش ببیند چه چیزی برای نوشتن دارد، برای خودش سوژه پیدا میکند. رضا امیرخانی میرود و چتربازی یاد میگیرد و در رمان رهش خودش کاملا از این چتربازی استفاده میکند. برای خودش داستان دست و پا میکند. همینگوی هم قبلتر به همین شکل کار کرده و نوشته است! در جنگهای اسپانیا شرکت میکند فقط برای این که دنبال سوژه بگردد و داستان وداع با اسلحهاش را مینویسد. با یک گروه پارتیزانی همراه میشود تا یک پل را منفجر کنند که میشود داستان زنگها برای که به صدا درمیآیند.
دهقان افزود: تجربه زیسته خیلی مهم است چه برای نویسنده جنگ و چه برای نویسنده غیرجنگ. گاه گذشته خود را تکرار میکنیم و گاه به دنبال سوژه میرویم. امروز میشود رفت و سوژهها را پیدا کرد. یک نویسنده متکی بر تجربیات گذشته خودش و تجربیاتی است که امروز به دست میآورد. نویسنده حرفهای نویسندهای است که به دنبال این تجربیات میرود، این تجربیات را پیدا و از آنها استفاده میکند.
او ادامه داد: آیا فقط کسی که جنگ رفته است میتواند داستان جنگ بنویسد؟ "نشان سرخ دلیری" را خواندید! استیون کرین یک روز هم وارد جنگ نشده است، ولی نشان سرخ دلیری را نوشته است. کربلاییلو سنش به جنگ نمیخورده، اما رمان جنگ نوشته است. چرا برخی اصرار دارند کسی که در جنگ بوده باید درباره جنگ بنویسد؟ چون نویسندگان گاهی تنبلی میکنند و وقتی میخواهند بنویسند تحقیق نمیکنند. نویسنده ای که تجربه زیسته در جنگ نداشته هم میتواند داستان جنگ بنویسد، اما باید تحقیق کند و خودش را در معرض سوژه قرار دهد.