سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین، حضرت محمد (ص) در شبه جزیره عربستان به دنیا آمدند. در چهل سالگی به پیامبری رسیدند و مهمترین پیام ایشان دعوت به توحید بود. پیامبر (ص) پس از ۱۳ سال دعوت به اسلام در مکه، به مدینه رفتند و این هجرت مبدا تاریخ اسلامی شد.
تاریخنویسان، درگذشت پیامبراسلام(ص) را در سال (632م) نوشتهاند و ایشان هنگام وفات ۶۳ ساله بودند. در منابع تاریخی آمده که حضرت مدتی بیمار شدند و پس از آن رحلت کردند. اما در روایاتی از ائمه علیهمالسلام نقل است حضرت محمد(ص) در اثر سم به شهادت رسیدند. به نظر میرسد این روایات بیان کننده علت بیماری آن حضرت هستند.
حضرت محمد(ص) در تورات و برخى کتب آسمانى احمد نامیده شدهاند. رسولاللّه، نبىاللّه، مصطفى، محمود، امین، امى، خاتم، مزمل، مدثر، نذیر، بشیر، مبین، کریم، نور، رحمت، نعمت، شاهد، مبشر، منذر، مذکر، یس و طه از القاب حضرت محمد (ص) محسوب میشوند.
آخرین پیامبر الهى، بنیانگذار حکومت اسلامى و نخستین معصوم در دین مبین اسلام از مناصب حضرت محمد (ص) هستند.
پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمودند: "فراق نزدیک شده و بازگشت به سوى خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما میگذارم و مىروم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود."
به مناسبت ولادت، رحلت، شخصیت و زندگی پیامبر(ص) کتابهای متعددی نوشته شده و به چاپ رسیده. اشعار زیادی نیز به مناسبت میلاد و رحلت ایشان سروده شده است.
بخشی از چند نمونه شعری کلاسیک تا معاصر که به طور کامل و یا قسمتی از آن به پیامبر(ص) اختصاص دارد:
مولوی
آن نور مبین که در جبین ما هست
وان ضو یقین که در دل آگاه است
این جمله نور بلکه نور همه نور
از نور محمد رسول الله است
سنایی
جز به دست و دل محمد نیست
حل و عقد خزانه اسرار
چون دلت پر ز نور احمد بود
به یقین دان که ایمنی از نار
ناصرخسرو
گزینم قرآن است و دین محمد
همین بود ازیرا گزین محمد
یقینم که من هر دوان را بورزم
یقینم شود چون یقین محمد
کلید بهشت و دلیل نعیم
حصار حصین چیست؟ دین محمد
محمد رسول خدای است زی ما
همین بود نقش نگین محمد
سعدی
ماه، فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر، با کمال محمد
وعده دیدار هر کسی به قیامت
لیله اسری، شب وصال محمد
نظامی
محمد کآفرینش هست خاکش
هزاران آفرین بر جان پاکش
چراغ افروز چشم اهل بینش
طراز کارگاه آفرینش
ریاحین بخش باغ صبحگاهی
کلید مخزن گنج الهی
گفت پیغمبر شما را ای مهان
چون پدر هستم شفیق و مهربان
سعدی
رحمت است آری، خصوص آن را که در خاطر
ثنای سید مرسل، نبی محترم گردد
محما کز ثنای فضل او برخاک هر خاطر
که بارد قطرهای، در حال، دریای نعم گردد
چو دولت بایدم، تحمید ذات مصطفی گویم
که در دریوزه، صوفی، گرد اصحاب کرم گردد
اگر تو حکمت آموزی به دیوان محمد رو
که بو جهل آن بود کو خود به دانش، بوالحکم گردد
ملک الشعرای بهار
ای آفتاب گردون، تاری شو و متاب
کز برج دین بتافت یکی روشنی آفتاب
آن آفتاب روشن شد جلوه گر که هست
ایمن ز انکساف و مبرا ز احتجاب
شمس رسل، محمد مرسل که در ازل
از ما سوی الله آمده ذات وی انتخاب
اسدی طوسی
ثنا باد بر جان پیغمبرش
محمد فرستاده و بهترش
که بد بر در دین یزدان، کلید
جهان، یک سر از بهر او شد پدید
بدو داد دادار، پیغام خویش
بپیوست با نام او نام خویش
سنایی
کای محمد این جهان و آن جهانی نیستی
لاجرم این جان داری صدر و آن جا متکا
رحمتت زان کردهاند این هر دو تا از گردنعل
این جهان را سرمه باشی، آن جهان را توتیا
رضا اسماعیلی
شبی که نور زلال تو در جهان گم شد
سپیده جامه سیه کرد و ناگهان گم شد
ستاره خون شد و از چشم آسمان افتاد
فلک ز جلوه فرو ماند و کهکشان گم شد
غلامرضا سازگار
ملک وجود غرق در اندوه و در عزاست
آغاز صبح غربت زهرا و مرتضاست
قرآن عزا گرفته و عترت شده غریب
شهر مدینه را به جگر، داغ مصطفاست
خون گریه کن مدینه کز این ماتم عظیم
گر آسمان خراب شود بر سرت رواست
مسعود اصلانی
داغی اگر نبود که گریان نمیشدیم
لطفی اگر نبود مسلمان نمی شدیم
"یا ایها الرسول" بدون دعای تو
از پیروان عترت و قرآن نمی شدیم
یا این که گوشه چشم اباالفضل تو نبود
ما از تبار حضرت سلمان نمی شدیم