سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: علیرضا سیفالدینی که امسال برای دهمینبار داور جایزه ادبی مهرگان است با بیان اینکه یک داور مثل یک نویسنده واقعی باید خودش را شبیه یک سرباز فرهنگی ببیند معتقد است: امر نوشتن هنوز برای برخی از نویسندهها نامشخص است.
این نویسنده و مترجم در گفتوگو با ایسنا در پاسخ به اینکه داوری جایزههای ادبی چه مشقتها و آسیبها و فایدههایی دارد، گفت: من امسال دهمین سال بود که برای جایزه ادبی مهرگان داوری کردم. اطلاعاتم در مورد جوایزِ دیگر در حد مطالبی است که اینجا و آنجا منتشر شده و میشود. داوری برای یک جایزه ادبی (قصه و رمان) کار سختی است. سخت به این معنی که یک داور، الف: باید نقد ادبی بداند. ب: با قواعد قصهنویسی آشنا باشد، ج: به ادبیات و بهویژه به نوع ادبی رمان به عنوان یک پدیده بسیار جدی نگاه کند. در عین حال، نباید فراموش کرد که در حوزه داوری داور لزوماً نه منتقد است، نه قصهنویس، اما در نظرش رمان به اندازهای که برای خود رماننویس جدی است، جدی و حایز اهمیت است. حتی میتوان گفت که داور با مشاور یا بررس یک موسسه انتشاراتی هم فرق دارد؛ به دلیل اینکه مشاور یا بررسِ انتشاراتی نمیتواند بُعد کالایی کتاب را نادیده بگیرد، اما داور یک جایزه ادبی هرگز به این موضوع فکر نمیکند. هر داوری که سه ویژگی (الف و ب و ج) را داشته باشد میتواند در برابر خیلی از آسیبهای احتمالی بایستد و آنها را از سرِ راه خود بردارد. یکی از لطمههای احتمالی موجود در حوزه داوری توجه و بیتوجهی غیرمنصفانه و غیرفنی به برخی کتابهاست. به این معنی که نباید به جای ضوابط به روابط اهمیت بدهد، یا به جای خود کتاب به شخص نویسنده. جایزه ادبی مهرگان هم بر همین اساس کار میکند. مهرگان، جایزهای است که فقط ادبیات (اثر) را میبیند و بر این واقف است که دیدن ادبیات به دست نمیآید مگر با ساختن یک «چشم ادبی» و تلاش برای جا انداختن آن در جامعه ادبی. در چنین شرایطی است که به عنوان مثال، نویسنده گمنامی که اثر خوبی خلق کرده مورد توجه مهرگان قرار میگیرد و اثر متوسط یک نویسنده صاحبنام که با تکیه بر موفقیت اثر یا آثار پیشین خود دست به نگارش آن اثر متوسط زده نمیتواند به رقابت ادامه دهد.
او درباره اینکه اساسا فلسفه وجودی جایزههای ادبی در ایران چیست، اظهار کرد: من فقط در مورد فلسفه وجودی جایزه مهرگان میتوانم صحبت کنم نه جوایز دیگر. چون هر جایزهای برای خودش فلسفهای دارد که من از آن اطلاع ندارم. هرچند به محض اینکه گفته میشود «جایزه ادبی» همه گمان میکنند این جوایز ادبی (خصوصی و دولتی) به طور کلی برای آن است که نویسندگان آثار خوب تشویق شوند و این باعث رشد و شکوفایی ادبیات کشور شود. اما این استدلال یک استدلال کلی است. عملکرد و نحوه عملکرد جوایز تاحدود زیادی از طریق فهرستهایی که ارائه میکنند و انتخابهایی که صورت میگیرد مشخص میشود. جایزه مهرگان و داوران جایزه مهرگان، در طول این مدت طولانی نشان دادهاند که میتوان (و باید) از سلیقهها، رفاقتها و ترس از قضاوتهای غیرمنصفانهای که معمولاً از سوی افراد بیاطلاع از چند و چون کارهای انجامگرفته در جایزه صورت میگیرد دوری کرد و با پشتوانه یک نگاه ادبی و درعین حال به طور منصفانه آثار را داوری کرد. این یعنی استقلال در داوری. در جایزه مهرگان داوران در ارائه رأی و نظرشان در مورد کتابها مستقلاند.
سیفالدینی در ادامه افزود: اما در اینجا آنچه میخواهم به حرفهایم اضافه کنم این است که من به شخصه به طور کلی با جایزه به لحاظ ماهوی موافقم. تشویق و ترغیب (و نه ترعیب) امری است لازم. پس جایزه لازم است. جایزه یعنی جدی گرفتن فعالیتی که مخاطب را یا به یاد رشد میاندازد یا عملاً باعث رشد او و جامعه ادبی میشود. در اینجا سویه دیگر داوری این است که نشانههای این رشد را هم در مقایسه با آثار قبلی خود نویسنده (اگر باشد) پیدا کند، هم در مقایسه با آثار سایر نویسندهها. اما اغلب کتابهایی که مورد توجه قرار گرفتهاند در همان سطحی قرار دارند که "مخاطب را به یاد رشد میاندازند". و کار جایزه مهرگان معرفی و در واقع محافظت از تلاشی است که برای «یادآوری توسعه ادبی» صورت گرفته و میگیرد. این محافظت به معنای جانبداری از اعتلای ادبیات است.
این منتقد ادبی بیان کرد: اما در کشور ما جایزه واجد مفهومی است که من اسمش را گذاشتهام "جایزه در موقعیت". این اصطلاحِ "در موقعیت" را از ژان پل سارتر وام گرفتهام. به این معنی که تمام جایزهها در امتداد وزارت ارشاد قرار میگیرند و به نوعی تکمیلکننده کار آنها هستند. یعنی در آنجا کتاب بررسی میشود و بعد از بررسی مجوز میگیرد، بعد، داوران جوایز تمام آن کتابهایی را که مجوز گرفتهاند داوری میکنند و از بین آنها دست به انتخاب میزنند. این معنایش این است که مجوز هم نوعی جایزه است. اما چنین جایزهای جایزه ادبی نیست. جایزه همسو کردن ادبیات با افکاری است که حدود و ثغور ادبیات را تعیین میکند. به این دلیل، من از نظر ادبی نمیتوانم با جایزه موافق باشم. اما اگر داوری کردهام به این دلیل بوده است که جایزه ادبی مهرگان با بیطرفی در انتخاب آثار و برگزاری جلسات متعدد اقناعی بین داوران مستقل توجه به ادبیت را تصریح میکند.