سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: " آرتمیا مادرت دارد می میرد" اثر ناصر تیموری، "ادیپ شاه" اثر توحید تیموری، " جای خالی پروانه" از مراد حسین عباسپور و " پیرمردی با آرامشی اجباری" از سجاد رویایی از تازه های داستان نشر داستان هستند.
"آرتمیا مادرت دارد می میرد" رمانی 108 صفحهای است از ناصر تیموری که با قیمت 11000تومان منتشر شده است.
ناصر تیموری نویسنده کتاب، این رمان را رمانی در باره ی خشکسالی دریاچه ارومیه می داند و در باره این کتاب چنین عنوان کرده: به طور خلاصه میشود گفت موضوع داستان در باره بحران کم آبی در ایران- بهطور عام- و خشک شدن دریاچه ارومیه -بهطور خاص- میباشد. تاکنون درباره خشک شدن دریاچه، صحبتهای زیادی شده و میشود. بهصورت سخنرانی، مقاله، کنفرانس، گفتگو و ... به نظرم رسید که میتوان این مشکل را در کنار دیگر مشکلات، در قالب یک داستان گنجاند. با این امید که شاید کاربرد بیشتری داشته باشد.
از نیمهی اول دهه هشتاد که خشک شدن دریاچه آغاز شد، دغدغهی هجوم ریزگزدهای نمکی که بسیار ویرانگرتر از ریزگردهای خاکی خواهد بود، همیشه با من بوده است. نگران بوده و هستم که آرتمیا (تنها موجود زنده دریاچه) مادرش را از دست بدهد.
رمان "ادیپ شاه" اثر توحید تیموری نیز از دیگر عناوین جدید است که با قیمت ده هزار تومان در نشر داستان منتشر شده است.
توحید تیموریان نویسنده و مترجم و مدرس دانشگاه در باره این رمان و رمان پست مدرن در مقدمه کتاب آورده است:
ادبیات پستمدرنیسم را میتوان واکنشی به تغییر الگوواره یا پاردایم، بعد از تغییراتی از قبیل دگرگونی در شرایط مشروعیت دانش، رشد و توسعه جنبههای دیگری از علم، رشد تکنولوژیهای نوین مانندِ دیجیتال، جهانی شدن فرهنگ و اقتصاد، تغییر عمده در فضای زندگی مخصوصا فضای شهری، و مقابله و مقاومت در برابر هر نوع از استعمار دانست.
این واکنشِ به تغییر الگوواره، با تغییراتی شگرف در نوع روایت و بروز تکنیکهای روایی در ادبیات همراه شده است. از عمدهترین این ویژگیها و تکنیکها، کمرنگ شدن مرز بین واقعیت و خیال در فضای داستان، تردید در مشروعیت و مقبولیت یک فضای خاص به عنوان فضای محوری، استفاده از کنایه و استقبال، دگرگونی در مرزهای ارتباطی بین نویسنده و خواننده و متن، خوگیری با فرهنگ عامه، نخبهستیزی، نوشتارِ خودبازتابی یا فرداستان، گسست در مرزهای بین ژانرهای مختلف ادبی و عدم تمایل به پایبندی به یک سری اصول جهانی و پایدار است.
ادبیات پستمدرنیسم نیز مانند هر جریان ادبی دیگر، ویژگیها و فرصتهای روایی دارد که اگر بجا و درست مورداستفاده قرار گیرند، در بیان مسئلهای خاص میتواند یاریگر راوی باشد. بنظرِ نویسنده، شاید هیچ جریان ادبی و تکنیک روایی دیگر مانند ادبیات پستمدرنی نتواند مسائلی که سالها و حتی قرنها در زندگی و فرهنگ و حتی علم ریشه دوانده را زیر سوال برد. این به این معنی نیست که ادبیات پستمدرن درصدد زیرسوال بردن همه دستاوردهای بشری در طول تاریخ است. درحقیقت ادبیات پستمدرن میتواند فضایی ایجاد کند که در آن مسائلی که غلط و نادرست بوده و به عنوان روش زندگی و رفتاری و علمی در تاریخ مورداستفاده قرار گرفته را مورد سوال قرار دهد تا از این طریق صحت این مسائل را روشن و مبرهن سازد. شاید خواننده با نویسنده حقیر همراه و همکلام باشد که تاریخ به اندازه کافی پر از اشتباه، باور غلط، توهم و روشهای نادرست بوده که هنوز هم پایه و اساس زندگی و باور یک عده است. بنظر میرسد گونه و جریان ادبی که این توهمات و اشتباهات تاریخی را میتواند مورد سوال قرار دهد ادبیات پستمدرنی است. درواقع، ادبیات پستمدرنیسم با یک آگاهی تاریخی به سراغ بحرانها و اتفاقات تاریخی میرود و سعی میکند با کمی شک و تردید، نقاط مبهم و تاریک تاریخ را روشن سازد یا حداقل مورد سوال قرار دهد. شاید بارزترین ویژگی هنری ادبیات پستمدرنیسم نیز همین باشد که پرده از جنبههای تاریک مسائل تاریخی برمیدارد و در این زمینه سعی در روشنسازی دارد.
داستانِ پیشرو نیز در این راستا روایتگرِ روایتی همهگیر به اسم ادیپ شاه است که با نگاهی متفاوت سعی دارد به زمینههایی چون شکلگیری داستانها، ارتباط بین سیاست و ادبیات و الگوهای ادبی در طول تاریخ بپردازد. این داستان سعی کرده با شکستن مرز بین واقعیت و خیال، و مرز بین خواننده و نویسنده به یک سیر تاریخی بپردازد که از گذشته خیلی دور تا زمان حال را پوشش میدهد. همچنین این داستان از آن تم داستان جهانی استفاده کرده است که شخصی عالم، روح خود را به شیطان میفروشد و روایتگر این ننگ روشنفکرانه است که چگونه گاهی نویسندگان، روح و قلم خود را به سیاستمداران میفروشند. داستان پیشرو سعی دارد نگاهی به عقده ادیپ داشته باشد که از زمان فروید تبدیل به یک فراروایت شده است و به گونهای همه مسائل زندگی بشری نه تنها روانی بلکه خانوادگی، اقتصادی و فرهنگی را نیز شامل میشود. نویسنده داستان امیدوار است با این داستان، خواننده را با سوالاتی همراه کند که شاید تلاش خواننده برای پاسخ به این سوالات، روشنگر ابهاماتی باشد و با آگاهی عمیقتر همراه گردد.
"جای خالی پروانه" رمانی است از مراد حسین عباسپور که در 120صفحه و با قیمت 12000تومان منتشر شده است.
از عباسپور پیش از این کتاب دو کتاب در حوزه نقد آثار کافکا و هدایت و یک رمان و نیز ترجمه در انتظار گودو منتشر شده است . دومین رمان او با عنوان جای خالی پروانه، در مورد غیاب کسی است، غیاب کسی به نام پروانه. اما در رمان، بیش از هر کس دیگری حضور دارد. او رنج می کشد و این "رنج مخصوص اوست" و با این رنج یکی غیر از همه می شود، اوج می گیرد و پروانه می شود. پروانه در طول داستان پس می نشیند، کم می شود اما محو نمی شود و هیچگاه از پروانه بودن خسته نمی شود. او شاهد همه چیز است: شاهد خالی شدن و دور شدن خودش، شاهد رنج های نویسنده، تنها رنج های نویسنده و نه رنج های دیگران. این نویسنده است که از دردهای دیگران رنج می برد و از نفس درد کشیدن. پروانه تنها درد می کشد و چیزی نمی گوید. اما نویسنده قادر نیست بی تفاوت باشد قادر نیست ننالد و رمان شکل می گیرد. او در غیاب پروانه نه به آدم های دیگر که به غیاب پروانه و خالی های اتاق و خالی های اشیا پناه می برد و جز با کلمات - کلمات خودش- آرام نمی شود. از این رو است که به سختی می شود بین نویسنده ی رمان و نویسنده ی نامه ها تمایز گذاشت.
و در آخر "پیرمردی با آرامشی اجباری" داستان بلندی است از سجاد رویایی. این کتاب اولین تجربه نویسنده جوان، سجاد رویایی است. این داستان بلند یک روایت چند پاره است در فضایی سوررئال و وهم انگیز و در مکانی نامشخص با شخصیت هایی شبح وار.
"پیرمردی با آرامشی اجباری" در 70صفحه و با قیمت ده هزار تومان منتشر شده است.
امیر حسن بیگلر