سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: هجدهمین مجموعه از دفترهای شعر زمان ما به قلم فیض شریفی در نشر نگاه منتشر شده است. این سری از آثار در ادامه پنج مجموعه اول از شعر زمان ما که توسط محمد حقوقی به نگارش درآمده بود، منتشر شده است.
محمد حقوقی درباره ی نیمایوشیج، شاملو، اخوان ثالث، سپهری، فروغ فرخ زاد ،تحلیل و نقدهایی درباره آنها همراه با اشعار برگزیده، با همکاری انتشارات نگاه منتشر کرد و پس از وقفه ای چندین ساله، فیض شریفی، چهارده اثر دیگر، با نقد و بررسی خطی -زمانی کار محمد حقوقی را پی گیری کرد و به ترتیب، یک کار پرونده ای را درباره ی سیمین بهبهانی، سیاوش کسرایی، سید علی صالحی، نادر نادرپور، نصرت رحمانی، یدالله رویایی، حمید مصدق، حسین منزوی، شمس لنگرودی، شفیعی کدکنی و فریدون مشیری به چاپ رساند که مورد توجه جامعه ادبی شروع کرد و به چاپ رساند . این آثار گرانقدر به عنوان کتاب های درسی و منابع و ماخذ ادبیات معاصر در دانشگاه ها و مراکز ادبی دیگر به بسیاری از پاسخ های دانش پژوهان، جواب داد.
در کتاب فیض شریفی میخوانیم فریدون توللی در1298 در شیراز به دنیا آمد. دوران ابتدایی و دبیرستان را در شیراز گذراند و برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دانشکده ادبیات در رشته باستان شناسی مشغول تحصیل شد. و پس از اخذ لیسانس در1325 به شیراز برگشت و در اداره ی فرهنگ استخدام می شود.
توللی در همین سال 1325که مقارن با وقایع سوم شهریور و اشغال ایران از سوی متفقین است در روزنامه فروردین قطعاتی به نام التفاصیل در پوسته ای از طنز و هجو می نویسد که مورد توجه قرار می گیرد.
همزمان در روزنامه اقیانوس به مدیریت حمیدی شیرازی و روزنامه خورشید ایران به چاپ رساند. همین مطالب سیاسی و اجتماعی باعث خشم استانداری فارس شد ولی پیش از آن که دستگیر شود به تهران می گریزد.
توللی در سال 1324 مجموعه 76 قسمتی التفاصیل را منتشر می کند. چاپ قطعه ی ذیمقراط در روزنامه حزب توده که در آن به قوام السلطنه، نخست وزیر وقت حمله کرده بود، توللی را به شهرت بسیار رساند.
توللی بعدا در قطعه ی "گلبانگ بند " علت انشعاب و کناره گیری خود را از حزب توده بیان می کند و درسال 1328 به شیراز منتقل می شود و در اداره ی کل فرهنگ فارس در امور باستان شناسی به کار اشتغال ورزید و درسال 1329 مجموعه ی اشعار نوقدمایی خود را به نام "رها " منتشر می کند.
اشعار همین دفتر تاثیرات بسیاری بر شاعرانی چون نادرپور، فروغ فرخ زاد، نصرت رحمانی، شفیعی کدکنی، منوچهر آتشی و مابقی گذاشت. اصالت اصلی کارهای توللی در اشعار "مریم " و شعرهای لطیف و تغزلی "کارون " و" باستان شناس " است.
علاقه ی او به نیمایوشیج باعث شد که توللی نام دختر خود را "نیما " بگذارد. توللی بعد از چاپ کتاب های "نافه " ،"پویه " ،"شگرف " و به خصوص دفتر شعر "بازگشت " از شعر نیمایی و مانیفست او فاصله گرفت. نیما، توللی را خوش استقبال و بدبدرقه می دانست که او و نادرپور یکی از مدل های او را که بین قدیم و جدید است یا نوقدمایی ست سرمشق کار خود قرار می دهند و کارهای به دور انداخته ی مرا وسیله ی پیشرفت کار دنیایی شان محسوب کرده اند.
توللی از آن جایی که زبان فرانسه می دانست. اشعار بودلر را به خوبی خوانده بود و با او همذات پنداری می کرد. موتیف های اشعار او تنهایی، تاریکی، وحشت، شهوت، لذت ،گناه و ضرباهنگ مدام و دلهره آور مرگ است.
توللی در شعر "ملعون " در مجموعه ی "نافه "وشعرهای دیگر خود با بیانیه های خود، خود را
به تمام با بودلر فرانسوی که واژه ی مدرن را برای نخستین بار به کار برد، سردمدار شعر ایران نامید ولی واقعیت امر این است که فریدون توللی شاعری بود که با صیانت از خط و خطوط اشعار قدما، تغییرات و تکمضراب هایی در وزن و قوافی و قالب های شعر فارسی ایجاد کرد و در قوالب چارپاره و اشعار مستزادگونه و نیمایی از نظر شکل و محتوا تا حدود زیادی متاثر از فضای عاطفی و قالب ترکیب بند گونه ی روایی و نمایشی "افسانه "ی نیما و اشعار رمانتیک گرای شاعران فرانسوی بود.
شعر های افسانه ی نیما و مریم توللی نقاط عطف یا محل پرش شعرکهن به سمت شعر رومانتیک بود. این دو شعر مفصل همه گرایش های ست که عشق "دگرسانی " را به نمایش می گذارد که حذف عنصر زن مثل "افسانه و مریم " در روابط عاشقانه را مغایر با اعتلای حیات واقعی تلقی نمی کند.
توللی تا همین جا هم که آمده بود برایش کافی بود. او با زبان سخته و شسته رفته اش، مضامین عاشقانه و اجتماعی آن زمانه را نشانه رفته بود. طبایع مردم در آن زمان هنوز با زبان غریب نیما با شعرهای "کارشب پا " و "مرغ آمین " اخت نبودند.
توللی، خانلری، نادرپور، نصرت رحمانی و مشیری و غیره اذهان معتاد و سنتی را به شعر نو و بعدا به شعر نیما اخت و سازگار کردند.
بی شک کتاب التفاصیل و رها برای زمانه ی خود و حتا حال راهگشا بوده اند و می توان گفت التفاصیل بعد از گلستان سعدی و مرزبان نامه، بهترین اثر در نثر و نظم است و در طنز هم کاری به غایت قابل توجه است. توللی یک انسان چند پیشه بود. او شاعر، نویسنده، روزنامه نگار، طنزپرداز، موسیقی دان، سیاست مدار و باستان شناس بود.
فریدون توللی در 9 خرداد 1364 به دیار خاموشان پیوست و در حافظیه به خاک سپرده شد ، خودش می گوید :
من از پیش حافظ، نخسبم به مرگ
هراسم از آن گردن افراز نیست
چو این جسم خاکی، فرو شد به خاک
روان بر فلک، جز به پرواز نیست.