سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: محمد آشور، شاعر معاصر در پاسخ به این سوال که وضعیت شعر امروز را چطور ارزیابی میکند، به هنرآنلاین، گفت: راستش را بخواهید، چند سال پیش، از وضعیت حاکم بر شعر در جهت نازل کردن سلیقه مخاطب و رواج شعرهای سطحی و پوپولیسیتی، چه در رسانهها و چه در نشرهای صاحب اعتبار، از طرفی و انفعال منتقدان و صاحب نظران حوزه ادبیات از طرف دیگر، به شدت عصبی بودم.
او ادامه داد: این موضوع در یادداشتها، گفتوگوها و فعالیتهایم در حوزه رسانهها نیز انعکاس داشته، اما حالا و با توجه به نقدهای زیادی که بر این جریان صورت گرفته و افتادن تشت این رویکرد از بام، فکر میکنم باید از این عصبیت دور شد و اینطور به موضوع نگریست که بههرحال بخواهیم یا نه، جریان شعر در هر زمان سمت و سویی میگیرد و تا مدتی جریانی رشد میکند و فربه میشود تا اینکه آسیبهای آن نمودار میشود و جریانهای دیگر شعری با آن وارد دیالوگ میشوند. به تدریج چیزی به آن اضافه یا از آن کم میشود.
آشور گفت: دیالوگ مدام و فارغ از عصبیت چیزیست که شعر در جهت پویاییاش به آن نیاز دارد و این عصبیتها شعر را میکشد. نگاه امروز من گرایش بیشتری به تعادل دارد. البته که در تعیین حد و مرز این مساله اختلاف نظر وجود دارد و نمیتوان برای آن قطعیتی قایل بود اما میشود به آن سمت و سو حرکت کرد. شاعر "نتها به ریل" گفت: اگر سمت و سوی نگاه شاعران به مخاطبان فعال و جدی حوزه شعر باشد و از یکسو حذف خودخواسته یا ناخواسته مخاطب و از سوی دیگر سواری دادن شعر به مخاطب (به قول دوست شاعرم محمد آزرم) مد نظر قرار نگیرد، فکر میکنم آینده شعر، چندان هم مایوس کننده نباشد. به هر روی من امیدوارانه به آینده نگاه میکنم اما این به معنای آن نیست که خوشبینانه گمان کنم روزی خواهد آمد که شعر عموم جامعه را درگیر خود کند.
آشور درباره صدای شاخص شعر امروز گفت: از شاعران بسیاری میشود نام برد؛ از یدالله رؤیایی، رضا براهنی، علی باباچاهی، هوشنگ چالنگی، مسعود احمدی، و بسیاران دیگر از نسل پیش از من بگیر و بیا تا شاعرانی همچون سعید آرمات، کورش کرمپور، محمدحسن نجفی، مازیار نیستانی، رضا شنطیا و بسیاری دیگر از شاعران همنسل من و ادامه دهید تا برسید به اسماعیل مهرانفر، امین مرادی، محمدرضا رزاقی، پدرام یگانه، آتنا سلیمانی و بسیاری دیگر که در این مجال و مقال نمیشود روی نام تکتکشان انگشت گذاشت.
او گفت: اینکه نامهایی از شاعران همنسل من و نسل پس از من کمتر شنیده شده، دلیل بر پویا نبودن و کمتحرکی شعر آنان نیست. خود به خوبی آگاه هستید بر مناسبات حاکم بر فضای رسانهها و دکانهای نشر؛ کمتر ناشریست که دغدغهای برای شعر داشته باشد و بی اعتنا به پسند مخاطب غیرحرفهای، برای بالا بردن سطح سلیقه مخاطب هزینه کند. رسانهها هم که طبیعتا به تیراژ نشریاتشان چشم دارند و ترجیح میدهند مدام حرفهای تکراری نامهایی را نشر دهند که تصویرشان آنقدر بزرگ باشد که بتوان نیمصفحه اول روزنامه را با آن پر کرد.
شاعر مجموعه شعر "یک سیب در سه دیس" در پایان گفت: با این اوصاف دور نیست اگر بگویم در پایین آمدن سطح سلیقه مخاطبان شعر، ناشران و رسانهها بیش از شاعران دخیل هستند؛ چرا که شاعران هم گاه برای اینکه جایی میان سبد ناشران و رسانهها داشته باشند تن به پسند مخاطبی میدهند که خود محصول نگاه کالایی بنگاههاست! در این میان البته آنچه به جایی نمیرسد فریاد است.
امیر حسن بیگلر