سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: زکریا مهرور بازنشسته آموزش و پرورش است. این نویسنده، پژوهشگر و دبیر ادبیات از روی عشقی که به ادبیات داستانی دارد قریب به یک دهه است در حال پژوهش روی شخصیتهای داستانی در تاریخ ادبیات داستانی ایران است. دست تنهاست، کمکی ندارد و با بودجه شخصی پروژه بزرگی در دست گرفته است که برآیند آن احتمالا دانشنامه کاربردی و موثری خواهد بود. او تا کنون قریب به 3000 شخصیت از داستانهای ایرانی استخراج کرده است و همچنان به کار خود ادامه میدهد. کاش دست کم ناشران او را در تهیه کتابها و داستانهایی که او در حال بررسی آنهاست یاری کنند. همت بلند او ما را ترغیب کرد به سراغش برویم و با او در این باب گفت و گو کنیم.
این گفت و گوی ما با زکریا مهرور است:
آقای مهرور لطفاً در شروع گفتوگو، خودتان را معرفی کرده و سابقه فعالیتتان در زمینه ادبیات را شرح دهید.
زکریا مهرور هستم. متولد سال 1337 در روستای برغان شهرستان ساوجبلاغ. شغل اصلی من دبیری آموزش و پرورش است و مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دارم. در طول سالهایی که دبیر ادبیات بودهام، کتابهای مختلفی را تألیف کردهام. کتاب "بررسی داستان امروز" یکی از کتابهایم است که در سال 80 توسط نشر تیرگان منتشر شد. در کنار آن، نشر تیرگان دو کتاب دیگر هم از من منتشر کرد که کتابهایی راجع به عارف قزوینی و اشرفالدین حسینی گیلانی (نسیم شمال) دو تن از شعرای خوب معاصر بود. یک کتاب هم با نام "برغان، اقلیمی دیگر" راجع به روستای برغان تألیف کردم که در سال 86 توسط نشر مدیرفلاح به انتشار رسید. علاوهبر این با همراهی یکی از دوستانم یک کتاب تألیفی در مورد زبان فارسی سوم دبیرستان نوشتهام که پیشتر منتشر شده است. در زمینه داستاننویسی نیز با همراهی همسرم، خانم مرضیه بزرگمهر، یک کتاب تحت عنوان "گفتارهای شادان برزین" نوشتهایم که یک نوع بازنویسی داستانهای عرفانی است. این کتاب را هم انتشارات تیرگان در سال 94 چاپ و منتشر کرد. در سال 87 هم یک کتاب از من تحت عنوان "مدرسه داستان و هفت داستان مدرسهای" به بازار آمد که برگزیده داستانهای مدرسهای است و هر کدام از داستانها یک نقد کوتاه هم دارد. ضمن اینکه در مقدمه این کتاب درباره نوع داستانهای مدرسهای که طی صد سال اخیر در ایران رواج یافته نیز توضیحاتی را آوردهام.
در حال حاضر مشغول چه فعالیتی در حوزه ادبیات هستید؟
طی یکی دو دهه اخیر همیشه به این فکر کردهام که مجموعه داستانهای هر کشور مثل خود آن کشور میماند و برای خودش یک سرزمین و مملکت است. به همین خاطر تصمیم گرفتم شخصیتهایی که در داستانهای ایرانی زندگی میکنند را در یک دانشنامه به طور مختصر معرفی کنم. در واقع قصدم این بود که شخصیتهای جالب داستانهای ایرانی را به لحاظ تیپ، شمایل، ظاهر، رفتار، طبقه اجتماعی و... بررسی و به صورت یکجا معرفی کنم. برای این کار از داستان "حسنک وزیر" ابوالفضل بیهقی الهام گرفتم. وقتی قدمهای اول را برداشتم و سعی کردم شخصیتهای داستانهای مختلف را استخراج کنم، متوجه شدم که وارد مسیر بزرگ و خطرناکی شدهام که پیمودن آن مستلزم یک کار گروهی است منتها کسی را پیدا نکردم که همراهیام کند و خودم به تنهایی این مسیر را ادامه دادم.
البته کارم را مختصر کردم و تصمیم گرفتم به یک معرفی مختصر در مورد شخصیتهای بسنده کنم. توضیحاتی که برای معرفی شخصیتها مد نظرم است، بیشتر به بیان روحیات شخصیتها و کنشهای آنها در برخورد با محیط، اجتماع و طبیعت مربوط میشود و تا جایی که امکان داشته به توصیف ویژگی شخصیتهای برجسته داستانهای ایرانی پرداختهام. ضمن اینکه در توصیف شخصیتهای داستانهای ایرانی، راجع به کتابها، نویسندهها و زمان انتشار آثار هم توضیحاتی مختصر دادهام.
برای استخراج و معرفی شخصیتهای داستانهای ایرانی چقدر نیاز به مطالعات مردمشناختی داشتید؟
کتابهایی که در مورد جامعهشناسی شهری، نقد ادبیات داستانی و نقد هنر بود را بررسی کردم و مطالعاتی هم در زمینه روی آثار منتقدین معاصر از جمله رضا براهنی و حسن میرعابدینی داشتم. در مجموع 100 نقد را خواندم و در کنار آن کتابهای ترجمه شده مربوط به نقد ادبیات داستانی و هنر را هم مطالعه کردم. هر جا که رد پایی از یک شخصیت در یک داستان ایرانی میدیدم، آن را استخراج میکردم. حتی رمانهایی که اخیراً منتشر شدهاند را هم بررسی کردهام. مثلاً از رمان "تهران شهر بی آسمان" اثر امیرحسین چهلتن، شخصیتی را استخراج کردم که از اعماق جامعه برخاسته و به شیوه لمپنهای قدیمی با دار و دسته شعبان جعفری برخورد میکند و به طبقه حاکمیت نزدیک میشود اما از یک جایی متوجه میشود آن کارهایی که حاکمیت انجام میدهد با شرایط طبقه خودش جور در نمیآید، بنابراین در مقابل طبقه حاکمیت میایستد و واکنش نشان میدهد.
چه بازه زمانی را برای بررسی داستانهای ایرانی و استخراج شخصیتهای این داستانها در نظر گرفتید؟
به لحاظ زمانی از داستانهای اواخر دوره قاجار تا داستانهای سال جاری را بررسی کردهام. بعضی از رمانها مثل رمان "کلیدر" اثر محمود دولتآبادی دهها شخصیت دارند که نمیشود به همه آنها پرداخت. در این رمان شخصیتی مثل "گل محمد" جزو شخصیتهای اصلی است که آن را معرفی کردهام اما حس کردم اگر بخواهم همه شخصیتها را معرفی کنم، هم خیلی مشکل خواهد بود و هم شاید معرفی شخصیتهای فرعی تأثیر زیادی نداشته باشد. بنابراین تصمیم گرفتم آدمهای مهم هر داستان را معرفی کنم ولی به هر حال ممکن است در توضیح آدمهای مهم هر داستان به معرفی چند شخصیت فرعی مرتبط با آن آدمها هم پرداخته باشم. در پایان هم تصمیم گرفتم یک فهرست کامل بدهم و آدمهایی که اسمشان در این مجموعه آمده را در فهرست پایان کتاب معرفی کنم.
برای گزینش کتابهای مورد مطالعه و بررسی، ملاک و معیار خاصی مد نظرتان بود؟
خیر. هر کتاب داستانی که دسترسی به آن ممکن بوده را بررسی کرده و شخصیتهای مهمش را استخراج کردهام. کار خیلی سخت و طاقتفرسایی است. تا به حال حدود سه هزار شخصیت را استخراج کردهام. در مورد داستانهایی که تا قبل از سال 1360 منتشر شده، بیشتر کتابهای مطرح و سرشناس را خواندهام اما در مورد کتابهای سه دهه اخیر، هر داستانی که به هر نحوی به من معرفی شده را خوانده و شخصیتهایش را استخراج کردهام.
توضیحات مربوط به هر شخصیت چه حجمی از کتاب را به خود اختصاص میدهد؟
بعضی از شخصیتها دو یا سه خط و بعضیها یک یا دو صفحه. سعی کردم به هیچ شخصیتی بیش از دو صفحه نپردازم چون حجم دانشنامه زیاد است و نمیشود بیش از این به یک شخصیت خاص پرداخت.
اهمیت جمعآوری یک دانشنامه درباره شخصیتهای داستانی را چگونه ارزیابی میکنید و به نظرتان کتابی که در حال تهیه آن هستید چه کارکردی دارد؟
نویسندگان برای پرورش شخصیتهای جدید میتوانند به شخصیتهای داستانهای معاصر ایرانی نگاه کنند و از شخصیتپردازی نویسندههای دیگر الگو بگیرند تا خودشان شخصیتهای بهتری را خلق کنند و یا به نوعی تکمیلکننده شخصیتهای نویسندههای قبلی باشند. حافظ هم تکمیلکننده غزلسریان قبل از خودش بوده است و نویسندگان ما نیز میتوانند برای گسترش و تکمیل شخصیتهایشان این کار را انجام بدهند. فایده دیگر این کتاب هم این است که در آن میشود جامعهشناسی شخصیت در رمان ایرانی را بررسی کرد و به بررسی ویژگیهای رفتاری و شخصیتی آدمها در داستانهای ایرانی پرداخت. ضمن اینکه این کتاب یک آمار جالب از جمعیت داستانی ایرانی را هم ارائه میکند.
چه انگیزهای باعث شد که تصمیم به جمعآوری و معرفی شخصیتهای داستانهای ایرانی بگیرید؟
عشق و علاقهای که به ادبیات داستانی دارم باعث شد این کار را انجام بدهم. من معلم ادبیات هستم و بخش عظیمی از جمعیت فرهنگیان استان البرز در کلاسهایم حضور داشتند. با ادبیات داستانی آشنا هستم و دوست داشتم یک کار ارزنده در این زمینه انجام بدهم. خود هم داستان نوشتهام ولی هنوز آن را چاپ نکردهام. ضمن اینکه کتاب "گفتارهای شادان برزین" هم یک اثر داستانی است که در داستانهای کوتاه آن یک جور دیالکتیک اندیشگانی را مطرح کردهام. با مطالعهای که در این مدت راجع به داستانهای مختلف ایرانی کردم، به این نتیجه رسیدم که بعد از دوران مشروطه، تغییر خاصی در شکل نظام و طبقات اجتماعی رخ داده است. تا قبل از مشروطه چندان قصه اشراف و رعیت آن زمان در داستانهای ایرانی منعکس نشده بود اما بعد از اینکه داستانهای نوین در ایران با الهام از داستانهای غربی به وجود آمد، نویسندههای ایرانی متوجه طبقات جدیدی در جامعه شدند. در واقع آنها به جز طبقاتی مثل بورژوا، طبقههای دیگری نظیر اشراف زمیندار و رعیت را هم شناختند و این طبقات را هم وارد داستانهای ایرانی کردند. من در مطالعاتم، دهها طیف از طبقه متوسط جامعه را پیدا کردم که برخی از آنها عبارتند از: کارمند، نیروهای نظامی و ارتشی، روحانیون، نویسندگان، شاعران، کسبههای شهری و غیره. هر کدام از اینها شخصیتها و روحیات مختلفی دارند که من به لایههای مختلف شخصیتی در آنها رسیدم و به نوعی در این تحقیقات، تیپشناسی اجتماعی در ایران هم انجام دادم.
در حال حاضر در چه مرحلهای از تحقیقات و بررسیها هستید و فکر میکنید مراحل نگارش کتابتان چه زمانی به پایان میرسد؟
همچنان به طور مستمر در حال یادداشتبرداری هستم و این کار هیچ موقع قطع نمیشود. خودم هم به طور همزمان دارم کار تایپ و ویرایش کتاب را انجام میدهم. اگر بخواهم به لحاظ زمانی به شما کد بدهم که در چه مرحلهای قرار دارم، باید بگویم که داستانهای ایرانی صد سال اخیر را بررسی کردهام و الآن تقریباً تا سالهای 87-88 پیش آمدهام. مشکلی که در این زمینه وجود دارد این است که تهیه کردن کتابها کار سادهای نیست. بعضی از آثار داستانی ایران در کتابخانهها موجود نیست. خیلی از کتابهایی که بررسیشان کردهام را از دوستانم گرفتهام و آنها در این زمینه به من کمک کردهاند. بعضی از کتابها را به سختی میشود پیدا کرد. من حتی کتابهایی که همین اواخر در سال 96 منتشر شده را هم بررسی میکنم و به معرفی شخصیتهای مهم این کتابها میپردازم. احساس میکنم این کارم هیچوقت تمام نمیشود چون داستانها و شخصیتها تمام شدنی نیستند.
برای کتابتان عنوانی انتخاب نکردهاید؟
یکی دوعنوان در نظر گرفتهام ولی در مورد این عنوانها هنوز به جمعبندی قطعی و نهایی نرسیدهام. "گزارش احوال شخصیتهای ایرانی" یکی از عنوانهایی است که مد نظرم است.
برای انتشار کتابتان با نشر خاصی به توافق نرسیدهاید؟
خیر. فعلاً با هیچ ناشری صحبت نکردهام ولی تصمیم گرفتهام این کار را انجام بدهم. ضمن اینکه دارم یک مقدمهای در مورد این اثر آماده میکنم که احتمالاً 70-80 صفحه خواهد بود. میخواهم در این مقدمه، شخصیتها را از نگاه خودم معرفی کنم و یک کار تکمیلی انجام بدهم. ممکن است حدود 5 صفحه هم به توضیحاتی در مورد شخصیت ادبیات داستانی کلاسیک اختصاص بدهم چون احساس میکنم باید یک مقدار پیشینه شخصیتهای داستانی را بشناسیم. همچنین میخواهم در این مقدمه به تفاوت قهرمان با شخصیت و تفاوت تیپهای اجتماعی با شخصیت هم اشاره کنم. امیدوارم شرایط برای نشر این دانشنامه و مقدمه آن به خوبی مهیا شود. باید در این مورد صحبتهای لازم را انجام بدهم تا ببینم چه اتفاقی میافتد و این اثر چه زمانی وارد بازار کتاب میشود.
و سخن پایانی...
در پایان میخواهم بگویم که اگر آدمهایی مایل هستند مرا در مسیر جمعآوری این دانشنامه همراهی کنند، من حاضر هستم با آنها همکاری کنم ولی باید سلیقه من اعمال شود چون این راهی است که من پیدا کردهام. البته کسانی که با من همکاری میکنند، میتوانند یک بخشهایی از کار را به طور مستقل انجام بدهند و من آن بخشها را در داخل مجموعه قرار بدهم، مثل کاری که دهخدا انجام داد. خواهشی که دارم هم این است که اگر دوستان حوزه ادبیات، محلی که کتابهای مرجع ادبیات داستانی را را میشناسند، آن محل را به من معرفی کنند و در اختیارم بگذارند چون تهیه کردن کتابهای داستانی سخت و گران است. خوشحال میشوم اگر کسی مرا در این زمینه کمک کند.