سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: "دو قدم مانده به پاییز" با عنوان فرعی "طرحی از زندگی منصور ملکی: معلم، شاعر و عاشقی که قلم میزد" در انتشارات "خط و طرح" منتشر شد. در معرفی این اثر و پشت جلد آن نوشته شده است: این کتاب کوچک، روایت کوتاه اما نسبتا کاملی است از زندگی شخصی و حیات فرهنگی منصور ملکی، روزنامه نگار و معلم ادبیات. او میکوشید در هر وجهی از کار و زنگیاش، معلم باشد و از شاگردانش انسانهایی بسازد که هنر و ادبیات چراغ راه زندگیشان باشد. اکنون، همزمان با هفتاد و پنجمین سالروز تولدش، همسر، دوستان و همکارانش از او گفتهاند تا تصویری از زندگی پر فراز و نشیب منصور ملکی به دست دهند.
منصور ملکی متولد 1321 در روزنامههایی چون ابرار و آریا به عنوان دبیر گروه فرهنگی فعالیت داشت و نقدهایی را در حوزه فیلم، ادبیات و هنرهای تجسمی، نوشت که در نشریات مختلف منتشر شد. مجموعه شعر "دو کبوتر کنار پنجره ما" در سال 83 و "تا با توام همیشه باتوام" عنوان گزیدهای از نثرهای شاعرانه کهن فارسی در سال 92 از جمله آثار مکتوب این نویسنده فقید است. این روزنامهنگار، شاعر، منتقد و مدیر پیشین روابط عمومی موزه هنرهای معاصر در شهریور سال 94 درگذشت.
روایتهایی که در این کتاب کوچک یعنی "دو قدم مانده به پاییز" درباره منصور ملکی میخوانیم روایتهایی است از محسن صبا، مرتضی رستگار پناه، عبدالرضا صرافان، پری ملکی، علیرضا سمیع آذر، محمد رضا زهدی، امید نجوان و عباس یاری.
منصور ملکی در سالهای کودکی، پس از گذراندن بخشی از دوران دبستان به مدرسه شاپور تجریش میرود. در این کتاب چنین میخوانیم: "مدرسهای عجیب و غریب که بسیاری از شاگردانش روزگار شاگردی در آن را در صدر خاطرات خاص خود مینشانند و بسیاری از معلمانش از جلال آل احمد، تا بهمن شعلهور و جلال مقدم، بعدها به چهرههایی سرشناس در زمانه خود تبیدل شدند. در همان مدرسه شاپور که حالا ساختمان قاجاری آن تبدیل به موزه سینما شده، محسن صبا، دوست عمری ئمنصور ملکی با او آشنا شد و بهانه این آشنایی نوشتن بود. محسن صبا که اکنون سالهاست در ینگه دنیا؛ اوهایو زندگی میکند، درباره دوستیاش با منصور ملکی میگوید: قدمت دوستی من با منصور از زمان دبستان شاپور تجریش که امروز موزه است آغاز شد و به دبیرستان رسید و هر دو شاگردان نزدیک به جلال مقدم شدیم. اگر جلال نبود و مثلا به جایش سر کلاس جلال آل احمد مینشستیم شک دارم به آن شکل ادبیات و سینما و طنز که مقدم ما را به سوی آن راهبر شد، هرگز گرایشی پیدا میکردیم. "
محمد حقوقی، شاعر و منتقد معاصر در شعری با عنوان "سفینه جادو" که اول بار در کتاب سبدها به سال 1372 منتشر شد، با پیشانی نوشت "برای چار "ملکی" زیبا نوشت:
زندگی در کشتی
کشتی در دریا
دریا در زمین
زمین در فضا
سفینه جادو در هوی هیاهوی بامداد
بامداد بی ابر
توکای بی قفس
پری بی نقاب
منصور بی دار
منصور که بیدار شد
به شعر
پری نیز بیدار میشود
پری که بیدار شد
به آواز
توکا نیز بیدار میشود
توکا که بیدار شد
به رقص
بامداد نیز بیدار میشود