سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: نوبل ادبیات 2017 بی حاشیه بود درست برعکس نوبلی که باب دیلن به خانه برد. با این که همگان متفق القولند که باب دیلن خواننده و ترانه سرای درجه یکی است اما سال گذشته بسیاری از منتقدان و نویسندگان اروپایی و آمریکایی از انتخاب آکادمی نوبل عصبانی شدند. آکادمی نوبل بی شک در انتظار موجی از ناراحتی و شگفتی بود چون اساسا جایزهای است که در مهی از رازآلودی قرار دارد. این جایزه بر خلاف رویه بسیاری از جوایز معتبر ادبی مثل من بوکر نامزدهای جایزه را اعلام نمیکند و تا آخرین لحظه همه را در سردرگمی و بی اطلاعی قرار میدهد.
امسال اما آکادمی نوبل جایزه را به نویسندهای داد که از همه نظر مقبول بود. آکادمی، نوبل ادبیات 2017 را نویسندهای داد که آثارش به بیش از 40 زبان دنیا ترجمه شده است، اقتباسهای موفقی از آثارش صورت گرفته و جهان آثارش جهانی فراگیر و بعضا تمثیلی است. این انتخاب آکادمی نوبل مجالی برای رسانهها مهیا کرد تا از باب دیلن انتقام بگیرند. وقتی این جایزه به کازوئو ایشی گورو تعلق گرفت هافینگتون پست نوشت: آکادمی نوبل نمیتوانست با انتخابی بهتر از این، خاطره جایزه ناشیانه و خجالتآور سال گذشته را بشوید و ببرد.
جان مولان منتقد گاردین مینویسد: ایشی گورو یکی از چهرههای ادبی کاملا قابل اطمینان طی نزدیک به چهار دهه گذشته بوده، اما در عین حال نویسنده ای توانا و جذاب هم بوده است. مهر از قول گاردین نوشته است: به گفته مولان، ایشی گورو که نخستین نویسنده ژاپنی تباری است که از سال ۱۹۹۴ تا به حال موفق به کسب جایزه نوبل ادبیات شده، هنرمندی با کنترل بالا و وقار متوازن است و با وجود این که هیچ یک از رمان هایش مثل دیگری نیست، توانسته طی مسیر حرفه ای کاری خود تداومی مثال زدنی از تاثیرگذاری عمیق را حفظ کند.
آن طور که این منتقد در نیویورک تایمز نوشته، ایشی گورو دنیاهایی را خلق می کند که جمله به جمله واضح هستند، اما تصویر بزرگ تر آن ها در افق رو به افول می گذارد. رمان های او درباره اکتشاف و آشکارسازی هستند و حتی برای موشکاف ترین خواننده هم به آرامی و لایه لایه از باز می شوند.
به گفته جیمز وود از مجله نیویورکر، کازو ایشی گورو نویسنده ای است که در آثارش از "نوعی خلوص تزلزل ناپذیر" استفاده می کند. او همیشه کار خودش را کرده و با حفظ آرامش، تحت تاثیر فشن ادبی و تقاضای بازار یا درک نادرست مقطعی منتقدان قرار نگرفته است. این نویسنده نیویورکر اقرار می کند که خودش هم یکی از همان منتقدان بوده و با وجود این که به شدت از رمان های اولیه او مثل "هنرمندی از دنیای شناور" سال ۱۹۸۶ و "بازمانده روز" سال ۱۹۸۹ تحسین کرده و دومی را "رمانی تقریبا ایده آل" می خواند، نتوانسته با "تسلی داده نشدگان" سال ۱۹۹۵ خیلی ارتباط برقرار کند و با "غول دفن شده" سال ۲۰۱۵ هم مشکل دارد. با این حال، او می گوید مسلما "هرگز رهایم مکن" سال ۲۰۰۵ یکی از "رمان های مرکزی دوران ماست و بخشی از دلیل آن هم این است که ایشی گورو به شیوه ای بی نقص رئالیسم و فانتزی پادآرمان گرایانه را با یکدیگر مخلوط می کند تا تمثیلی با قدرت عمیق و ماندگار به وجود بیاورد."
در حالی که از چند روز اخیر رسانهها در حال تقویت این گمانه بودند که نوبل به مانند دو دوره گذشته که یک بار جایزه ادبیاتش را به نویسندهای همچون الکسویویچ و یک ترانهسرا یعنی باب دیلن داده، باز هم امسال در صدد برخواهد آمد که جایزه را به فعال حوزهای بدهد که کار ادبی صرف نمیکند، ایشی گورو جایزه را برد که نشان بدهد نوبل به رویه سال های دورتر خود بازگشته است. این در حالی است که بسیاری با این رویکرد اخیر نوبل مخالفاند و البته برخی این اقدام و تغییر موضع بنیاد را در راستای توجه به حوزههای بینارشتهای مفید میدانند