سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: اگر اهل نوشتن هستید، یا به قول ِ کتابی که قرار است معرفیاش کنم، داستان نویسی در جرگه “شهودی”ها هستید، لابد زیاد گیر کردید در دنیای داستانی که هر روز بی سروُصدا جایی از ذهنتان مینشیند و “ابرآلودی” و واقعیت گنگش را به رختان میکشد. تا به حال به این فکر کردید چطور میشود این ابرها را کنار زد و دید پشت آنها دقیقا چه اتفاقهایی دارد میافتد؟ من خودم مطمئنم همیشه، همه جا، دارد اتفاقهایی میافتد، عجب اتفاقهایی هم! اما خب صفحهی بزرگ سفیدی با خال خالهای آبی، گند میزند به وضوحِ تصویر. این یک بحث. مسئلهی دیگر این است که لابد تا به حال به این فکر کردید که چطور و با چه برنامهی مدونی میتوانید مدام، منظم و حرفهای بنویسید. اگر فکر نکردهاید که هیچ، اما اگر این مسئله هم دغدغهتان بوده، بروید سراغ “حرکت درمه”.
بی حرف ِ پس و پیش “حرکت در مه” خیلی کتاب به دردبخوری است... با اینکه به طیف کتابهایی که مدعی دستور العملهای مهمی برای انجام دادن کارهای خلاقانهاند، مشکوکم، و با اینکه به شک این کتاب را در دست گرفتم، اما خیلی زود بی خیالِ پیش فرضهایم در این باب شدم، و کمی بعدتر به این نتیجه رسیدم که “حرکت در مه” کتاب مستطاب، کاربردی و مفیدی است... شیوه نگارش این اثر بر مبنای متدهای امروزیِ تالیف کتابهایی در زمینهی راهنمای داستان نویسی و همین طور فیلمنامه نویسی است، همراه با چاشنیهای خلاقانه و البته آزموده شده مولف اثر، یعنی محمد حسن شهسواری. به گمانم برای خواندن این کتاب توسط بخشی از مخاطبان، یا به عبارت بهتر علاقهمندان به داستان نویسی و البته خود داستاننویسان، موانعی میتوان متصور شد که بیش از همه به دلیل پیش فرضهای غلط مخاطبان در حوزه داستان نویسی است. برای همین فکر میکنم این کتاب را باید کسانی بخوانند که نسبت به حرف “دیگری” موضع تند نشان نمیدهند، ذهنیت پذیرایی نسبت به مسائل نادانسته داشته باشند و به عبارت ساده گوش شنوایی داشته باشند برای چند کلمه حرف حسابی. به زبان بسیار ساده باید بگویم گمان میکنم برای خواندن درست وُ روان، و شیر فهم شدن “حرکت در مه” باید دارای دو جور ظرفیت باشیم؛ ظرفیت اینکه اشتباهات احتمالیمان را به وقت نوشتن اثر داستانیمان بپذیریم، و ظرفیت شنیدنِ صدای جدیدی را که نحوه نوشتن رمانی دارای شخصیتهای اصیل و پلاتی درخور را به ما یاد میدهد، داشته باشیم.
نمیگویم در “حرکت در مه” تنها شیوه راستین رمان نویسی تشریح شده است، اما شهسواری به کمک بخش بزرگی از کتابها درحوزه داستان نویسی، روانشناسی و ... توانسته شیوهی کاربردی و مفیدی را در کتابش تبیین کند. شیوهای که برای اجرای آن از سوی نویسندگان همت زیادی میطلبد و شاید به همین دلیل واکنشهای دفعی زیادی را نیز برانگیزد.
این کتاب احتمالا شما را نسبت به آسان گیری فرایند معمول نگارش اثرتان، متنبه میکند. این کتاب ما را متوجه میکند که به دلیل تنبلی ذاتیمان گاه به چه شیوههای دست مالی شده، غیر کاربردی و پر زرق و برقی پناه میبریم، و چطور این اهمال را در سایه آنچه موسوم است به “ادبیات روشنفکری” پنهان میکنیم. این کتاب از این نظر دایره المعارف جامعی است در باب خلأها و حفرههای مهم داستان نویسی امروز ایرانی، و متعاقب آن روی گرداندن مخاطبان ایرانی از نویسندگان هموطنشان. “حرکت در مه” را از همین روی میتوان کتابی با دامنه خودانتقادی وسیع توصیف کرد، که در همان بدو امر تکلیف خودش را با مخاطب یکسره میکند و از جانِ کلام طفره نمیرود.
“حرکت در مه” کتابی است جامع و مانع، که شما بعد از خواندن دور نخست، شدیدا احساس نیاز میکنید به خواندن دوباره و حتی چند باره. برای همین اولین ویژگی این کتاب این است که به زودی برای شما حکم کتابی منبع را پیدا میکند که احتمالا هر چند وقت یکبار سراغش را خواهید گرفت. علت آن این است که محمدحسن شهسواری در “حرکت در مه” از کتابهای بسیاری در حوزههای مختلف از جمله شیوههای داستان نویسی، طراحی پلات، شخصیت پردازی و روان شناسی شخصیتها سود برده است. او از آنجایی که سالها شخصا مدرس داستان نویسی بوده است، موانع و خلأهای کتابهایی از این دست را پیش از نگارش “حرکت در مه” شناسایی کرده، نقاط ضعفشان را حذف کرده و با جمعآوری بخشهای موثر آنها طرح کتابی منسجم و سودمند را در ذهن پرورانده است.
“حرکت در مه” شما را با مهمترین کتابها در حوزه داستاننویسی آشنا میکند. این یکی از ویژگیهای خیلی خوب کتابِ شهسواری است. در این کتاب قریب به 100 کتاب به صورت غیر مستقیم و مستقیم به مخاطب پیشنهاد میشود که عمده آن در حوزه داستان نویسی است و شمار قابل توجهی جزو کتابهای بالینی و پراهمیتی است که هر نویسندهای باید آنها را بخواند. این در حالی است که خود “حرکت در مه” رئوس مهم بسیاری از این رسالهها را به کار بسته و مخاطب را با آن آشنا میکند. حتی در بعضی موارد شما در “حرکت در مه” میتوانید چکیده آن کتاب را هم بخوانید. کتاب “چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم” به صورت منظم و ترتیب یافتهای چگونگی فکر کردن به داستان و چطور نوشتن را به ما یاد میدهد. مراحل هفت گانهای که در این کتاب با آن مواجه میشوید دورنمای حقیقی داستانی که در ذهن دارید را به خوبی برایتان تصویر میکند، شخصیتهای داستانتان را میسازد، و شما را متوجه این میکند که در کجای اثر نانوشتهتان قرار گرفتهاید. در این کتاب ساختار رمانهای مبتنی بر پلات و همین طور شخصیت به دقت واکاوی شده است و در عین حال که متدهای کاربردی و نوین نوشتن به مثابه امرِ مدام و منظم را به ما آموزش میدهد در بخش “ سفر درونی (نوشتن با قلب)” پیشنهادهای فوق العاده موثری پیش میکشد که قوه تخیل ما را قدرتمند میسازد.
اگر مخاطب حرفهای کتابهای داستانی و رمان هستید، تا به حال از نویسندههای زیادی، شاهکارهای متعددی و اقوال بسیاری طرف بربستهاید یا چیزها آموختید. بی شک، در کتاب “حرکت در مه” نکتههای بسیاری پیدا میکنید که آموختنی است. در این کتاب، همچون هر کتاب سودمندی با بارقههایی مواجه میشوید که شما را نسبت به اموری که از آنها غافل بودید، آگاه میکند. این آگاهی از آنجایی که همراه با ادوات و ابزار مشخصی به شما هبه میشود، حسابی سرذوقتان میآورد، تا جایی که ممکن است بعد از خواندنش رغبت دو چندانی برای نوشتن پیدا کنید.
کتاب شهسواری کتابی است جامع، فوق العاده شیرین و همان طور که گفتم بدردبخور... روراست: نخواندن آن اشتباه بزرگی است، رفقا!
کتاب هفتصد و بیست و یک صفحهای “حرکت در مه” با عنوان فرعی “چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم”، به قلم محمد حسن شهسواری، داستان نویس و مدرس، در قالبی آراسته و شکیل در نشر چشمه منتشر شده است. مخاطبانِ این کتاب علاقهمندان به داستان نویسی، فیلمنامه نویسی، نمایشنامه نویسی، و به تبع آن داستان نویسان، فیلمنامهنویسان و نمایشنامهنویسان است. من به شخصه این کتاب را به تحلیلگران داستان، که مهمترین مشاورانِ کنونی صنعت نشر ایران هستند، و جایگاه ویژهای در جامعه ادبی ما دارند نیز پیشنهاد میکنم.
بعد التحریر: معمولا فلسفهی نوشتن معرفی کتاب، ایجاد رغبت برای خواندن آن کتاب در مخاطب است. اما به نظرم کتابهای خوب را اول باید خواند و بعد اگر لازم بود باید رفت سراغ معرفیشان. منطقی نیست، اما واقعیت است. در معرفیِ کتابهای اینچنینی، لب کلام درنمیآید، و آنچنان که شایسته آن کتاب است، کتاب مورد نظر توصیف نمیشود. “حرکت در مه” از همینهاست. و نکتهی بعد اینکه، به گمانم “حرکت در مه” را باید همه نویسندهها بخوانند: داستان خوانهای حرفهای که هنوز تجربهی چندانی در نوشتن ندارند، نویسندگانی که فکر میکنند حرفهای هستند و نویسندگان ِ حرفهای.
مجتبا هوشیار محبوب/الف