سرویس سینمایی هنرآنلاین: مرتضی علی عباس میرزایی کارگردان فیلم "انزوا" که در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، درباره شکل گیری قصه فیلم به خبرنگار هنرآنلاین گفت: احمد رفیعزاده قصهای داشت به نام "انزوا" که من در دفتر آقای سماوات آن را خواندم تا نظرم را درباره این فیلمنامه اعلام کنم. زمانی که فیلمنامه را خواندم، بسیار از آن خوشم آمد و دوستش داشتم. چند سالی گذشت و من پیگیر ساخت "انزوا" بودم و زمانی که متوجه شدم این کار هنوز ساخته نشده است، گزینه من برای ساخت اولین فیلم بلند سینماییام شد. وقتی فیلمنامه را به سازمان سینمایی ارائه کردم، با این که نماینده من در شورای صدور مجوز، آقای نبوی بود، اما خودش یکی از مخالفان "انزوا" بود.
وی ادامه داد: از او خواستم تا دیدگاهش را درباره فیلمنامه بیان کند، زاویه دیدی که آقای نبوی به ماجرای "انزوا" داشت و آن را بیان کرد، باعث شد من آن را بپذیرم و بازنویسیهای لازم روی کار صورت بگیرد و در نهایت نیز موفق به دریافت پروانه ساخت شویم. پس از آن 15 بار دیگر فیلمنامه را بازنویسی کردیم و نظر بسیاری از اهالی سینما را در طی این مدت گرفتیم تا در نهایت ثمره نسخه پانزدهم بشود "انزوا". این پروسه تقریبا یک سال و نیم طول کشید تا ما بتوانیم کار را از زمان بازنویسی تبدیل به فیلمی کنیم که در جشنواره فجر به نمایش درآمد.
عباس میرزایی درباره تغییراتی که با نظر نبوی انجام شد، اظهارکرد: نبوی خواسته یا ناخواسته کمکی به ما کرد و نگاهی به این فیلمنامه داشت که خیلی خوب بود و ما از این نقطه نظر کار را ندیده بودیم و باعث شد این اتفاقات خیلی خوب پیش برود و حتی به یکسری از داستانهای فیلمنامه جهت بدهیم. ما خودمان یک جاهایی با فیلمنامه مشکل داشتیم و با دید او کاملا موضوع تغییر کرد، فیلمنامه در نهایت با سیناپسی که نوشته شده بود میتوانم بگویم90 درصد متفاوت است.
این کارگردان جوان افزود: اسکلت داستان تغییر نکرد. ما داستان زنی را داشتیم که میمیرد و مردی آزاد میشود و 72 ساعت بیشتر مهلت ندارد. در واقع اتفاقاتی که در پی این مدت زمان برای مرد رخ میدهد به طور کلی تغییر کرد.
وی همچنین درباره انتخاب امیرعلی دانایی به عنوان نقش اول فیلم خود و دلایل این انتخاب گفت: درباره او همیشه قضاوتهای متفاوتی وجود داشت. من با امیرعلی سر یک فیلم دیگر آشنا شدم و به نظرم قضاوتها درباره او کاملا متفاوت و مغرضانه بود. زمانی که قصه را برای او تعریف کردم، خوشش آمد و بعد از اعلام آن، این قضاوتها نیز بیشتر شد، از این رو من هم بیشتر مشتاق شدم تا کارگردانی خودم را در بازی او نشان دهم. امیرعلی بسیار با استعداد و حرفهای است و از او خواستم برای نقش پرویز، تنها خودش را در اختیار ما بگذارد و آنچه را ما میخواهیم، انجام دهد. ما نیز از دقیقه اول حضور امیرعلی، مورد قضاوت قرار گرفتیم، اما او به خوبی نشان داد که چقدر برای درآمدن نقش پرویز تلاش کرده است و چقدر در اختیار کارگردان بوده است و با این که بسیاری به انتخاب من اعتراض داشتند، اما امروز بازی او را تحسین می کنند. به نظرم باید به سراغ کسانی رفت که متفاوت باشند و کسی انتظار چنین بازی را از او نداشته باشد، این یعنی کارگردانی که تو به خوبی او را هدایت کردهای. این حجم کم لطفی نسبت به او درست نیست و خوشحالم که با این فیلم خودش را به همه ثابت کرد.
عباس میرزایی درباره ریتمی که در تدوین فیلم درنظر گرفته است اظهار کرد: آدمی که 72 ساعت بیشتر زمان ندارد، نمیتواند خوب بخوابد و وقتی فکر میکنی این فرد، اخلاق محور است، مردی است که اهل فرار کردن نیست و بچههایش دست و پای او را بستهاند و فکر آنها اجازه خیلی از کارها را به او نمیدهد و وقتی میفهمد خودش قاتل همسرش است، به خاطر قضاوت بیجا ونادرستی که داشته و همین امر نیز باعث شده تا بچههایش امروز بیسرپرست باشند، اگر مرد باشد میپذیرد که باید قصاص شود. من برای نمایش این اتفاقات تنها 90 دقیقه زمان داشتم و باید اتفاقات مهم و پررنگ را در فیلم بیان میکردم. در این 90 دقیقه من هیچ فرم دیگری برای روایت نمیتوانستم پیدا کنم و این فرم ذهنی من است که در یک مخمصه زمانی آن را اجرا کردم. زهره قهرمان اول فیلم ماست که از خودش میگذرد تا قصه شروع شود و شخص دیگری آزاد شود. بنابراین باید این ریتم را برای تدوین انتخاب میکردم تا آنچه را که میخواهم به مخاطبم عرضه کنم درست باشد.
وی در ادامه افزود: من بسیار در کار سختگیر هستم و از اینک فیلمم جزو 8 فیلم اولی بود که تماشاگران آن را پسندیدند، راضی هستم و این را دوست دارم. بچههای گروهم نیز فکر میکنم الان دلیل آن همه سختگیری را میفهمند. من شبانه روز با این نیت میخوابم و بلند میشوم و دوست دارم تماشاگر از دیدن فیلم راضی و امیدوار باشد. شخصا از دیدن اینهمه فیلم اندوهگین در جشنواره خسته شدم و وقتی میبینم مردم اینطور از دیدن "انزوا" راضی هستند خوشحالم.
عباس میرزایی در پاسخ به این سوال که فیلم خود او نیز با سیاهی شروع میشود عنوان کرد: باید سیاهی باشد تا سفیدی معنی دهد، سپیده دم روزنه نور است و من هم خواستم سمبل امید را در کارم داشته باشم. من با سیاهی فیلم را شروع کردم تا به سفیدی برسم و امید در فیلمم دیده شود.
وی همچنین درباره سختیها و مصائب فیلم اول گفت: سختیهای بسیاری را تحمل کردم، اما یکی از انگیزههای من برای ساخت فیلم این بود که یک سری آدم را امیدوار کنم تا بدانند که همه چیز تعطیل نیست. ناامید نباشید، اتفاقات خوبی در راه است. تمام زنان جامعه من دلسوز هستند و همین گونه زندگی کردهاند. این فرم روایی ذهن من است و عاشق دقیقه 90 هستم، من با لعیا خواهرم، صدابردار و آهنگساز روی قصه سلایقمان را یکی کردیم. تمام شخصیتهای قصه من یک ساز مخصوص به خود دارند ولی مخاطب این را متوجه نمیشود. موسیقی ما با سیستم دالبی کار شده است، نه استریو و من در تدوین به جرات میتوانم بگویم که پوست تدوینگر را کندم و بی رحمانه کارم را زیر تیغ تدوین قرار دادم. ما سر تک تک سکانسها کلی جنگیدیم تا به اینجا رسیدیم. ما استوری بورد داشتیم و فیلم را براساس آن ساختیم، چون پول زیادی نداشتیم که در صحنه وقت صرف ایرادات کار کنیم و اضافات بگیریم، در واقع ما در صحنه آزمون و خطا نکردیم، همه چیز را از پیش طراحی کردیم و بهترین تصمیم را در صحنه انجام دادیم. در نهایت در تدوین با تمام دقتها و وسواسهایی که در هنگام تصویربرداری داشتیم، اما لعیا خواهرم که تدوین کار را نیز برعهده داشت، بسیاری از سکانسها را باز هم دور ریخت. معتقدم باید فیلم خوب به تماشاگر ارائه داد و چیزی که سالهاست من خودم با آن درگیر هستم و از عوامل هم همین را میخواستم این بود که من نماینده مردم هستم نه کارگردان، بنابراین همه باید کارشان را خوب انجام دهند. من میخواستم همه کار را دوست داشته باشند و به من اعتماد کنند ضمن اینکه فیلمی ساخته شود که فروش داشته باشد، چرا که بخش خصوصی من را حمایت کرده است و من به این حیات نیاز دارم. لازم است همین جا بگویم که بنیاد فارابی هیچ حمایتی از من فیلم اولی نداشته است.
عباس میرزایی در ادامه اظهار کرد: من در جشنواره فیلمسازانی بهتر از خودم دیدم که اگر فیلم بسازند، مردم حالشان خوب میشود و از دیدن فیلم لذت میبرند. از پیش از دوران آقای احسانی رفتار بسیار زشتی با فیلم اولیها میشد و نه تنها به آنها اعتمادی نمیشد بلکه حتی حاضر نبودند با فیلم اولیها گفت وگو کنند، ولی بعد از او و با حضور اقای ایل بیگی اتفاقات خوبی برای بچههای فیلم اولی رخ داده است، حداقلش این است که شما را میبینند و اگر فیلم را رد کنند باز هم با شما صحبت میکنند و دلایلشان را بیان میکنند. این اتفاق برای من و خیلیهای دیگر افتاد و آقای ایل بیگی از آنجایی که از انجمن سینمای جوان آمده است و ما را از آن جا میشناسد، حامی ما و به دنبال گفت وگو با ما است، در واقع کسی است که ما را درک میکند و این برای ما لذت بخش است. شورای پروانه ساخت متاسفانه فیلم نامه را نمیخوانند، بلکه آنطور که خودشان دوست دارند میخواهند فیلم ساخته شود و این دیدگاه متضاد است، بهتر است من را به عنوان فیلمساز ببینند و با من صحبت کنند تا نظر من را بدانند.
در "انزوا" امیرعلی دانایی، لیندا کیانی، بهنوش بختیاری، علیرضا استادی، سیامک صفری، شقایق فراهانی، نادر فلاح، مهران رجبی و جمشید هاشم پور به ایفای نقش پرداختهاند.