سرویس سینمایی هنرآنلاین: ابراهیم ایرجزاد اولین فیلمش "تابستان داغ" در 13 بخش نامزد دریافت جوایز سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر بود و در نهایت توانست دو سیمرغ در بخشهای فیلمبرداری و تدوین را از آن خود کند، در گفت وگو با خبرنگار هنرآنلاین دراین باره گفت: هر فیلمسازی خوشحال میشود از این که کار خودش و همکارانش مورد توجه واقع میشود. هر فیلمی محصول یک کار گروهی است و من این شانس را داشتم که جمعی از بهترینهای سینمای ایران را درکنار خود داشتم و در تایید این بهترینها داوران با انتخاب خود این مهم را تایید کردند. اما در نهایت پس از اعلام نتایج نهایی واقعا غافلگیر شدم و فکر نمیکردم تنها به دو بخش سیمرغ تعلق بگیرد.
وی درباره تلخی و ناامیدی که در فیلم وجود دارد، اظهار کرد: موافق نیستم که فیلم امیدوارکننده نیست، چرا که شانسهایی برای کاراکترهایش قائل است، همچنان که ما در زندگی عادی با این موضوع مواجه هستیم و همواره رحیم بودن خداوند را در زندگی لمس کردهایم و هیچگاه دری به روی ما بسته نمیشود. در فیلم هم خواستیم اینگونه باشد و اگر مشکلات بر سر راه خانوادهای قرار گرفته است، اما دری به روی آنها باز میشود و امید در آن دیده میشود. ما در این فیلم دو خانواده داریم که کمی متفاوت از خانواده های معمول هستند و وقتی دچار بحران میشوند این تلنگر آنها را به خود میآورد. در واقع آنها را یا در مسیر درست قرار میدهد و یا در تلاش هستند که در مسیر درست قرار گیرند.
ایرجزاد ادامه داد: "تابستان داغ" از بحران جامعه امروز و خانواده امروز صحبت میکند. در جامعه امروز زن و شوهر نسبت به هم مسئول هستند، ولی وقتی پدر و مادر میشوند با وجود این که مسئولیت آنها سنگینتر است و ذاتا باید خصلت آنها فداکاری باشد اما این نکته مغفول شده و میبینیم که با وجود تشکیل خانواده و داشتن خانواده اما اعضای آن خیلی خودخواهانه به سراغ مسائل شخصی و علائق خود میروند و آن را تبدیل به بحران میکنند. اگر فیلم آن شدت تلخی را نداشت ممکن است تاثیرگذاری که لازم بود را نداشته باشد.
این کارگردان جوان درباره بازخوردی که از مخاطبان گرفته است عنوان کرد: دوستانی که فیلم را دیدند، اکثرا فرزند خود را نزد پرستار گذاشته بودند و بعد از دیدن فیلم دچار عذاب وجدان شده و به نزد فرزند خود برگشتند و این بازخورد را من از پدرو مادرهای مختلف گرفتم. حتی در شهرستانها که فیلم به نمایش درآمد این پیام و تلنگر از سوی خانواده دریافت شده بود. فیلم ما به نوعی از یک هشدار صحبت میکند. فیلم با صداقت کامل درباره خانواده صحبت میکند که از دو بخش متفاوت حرف میزند. اتفاق و سهل انگاری مشترک است و نمیخواهیم آن را محدود به یک قشر خاص کنیم. این معضل مشترک در کلیت جامعه است و آن هم به طرز تفکر اشتباه در خانواده بر میگردد که باید تغییر کند.
وی افزود: در "تابستان داغ" ما دو وجه داریم که یک وجه آن جامعه است. خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی است که یک جامعه سالم ایدهآل ترین فضا برای پرورش یک خانواده سالم است. ما درباره مسئلهای صحبت میکنیم که باید به هر دو وجه آن پرداخته شود. اگر نسرین میبیند که همسرش توانایی اداره زندگی و تامین امرار معاش را ندارد و باعث بروز مشکلاتی شده، تصمیم میگیرد با حضور در اجتماع و یافتن شغل مورد نظر این کمبود را جبران کند. این موضوع امروز در اجتماع دیده میشود و زنان نیز میخواهند که وارد جامعه شوند و هم حق دارند که وارد شوند، اما اینکه چقدر جامعه برای آنها تسهیلات در نظر گرفته و در اختیار آنها قرار داده است نیز مهم است. چرا زنی که در بیمارستان و مهد کودک کار میکند، نمیتواند فرزندش را در کنار خود داشته باشد؟ چرا که ممکن است حواسش پرت شود. ما در سوی دیگر قصه، زنی به نام سارا داریم که پزشک است و او نیز با مشکلات خود مواجه است. ما دراین فیلم به بحث مهاجرت از شهرستان نیز اشاره کردیم و زنی که نمیخواهد فرزندش در شهرستان بزرگ شود، چرا که آنجا محدودیتها بسیار است و از نظر امکانات نیز ضعیف است. بحث جامعه بیشتر از هر چیز سر مسئولیت پذیری و احترام به ارزشها و محافظت از آنهاست. امروز مادر و پدرها آنطور که انتظار داریم دارای خصلتهای پدر و مادرهای قدیم نیستند و بخشی از آن از سوی جامعه است که تزریق میشود.
ایرجزاد گفت: چند سالی درگیر این موضوع بودم که فیلمی با دغدغه خانواده بسازم و وقتی رمان "کرامر علیه کرامر" را خواندم و بعد فیلمش را دیدم، آن را دوست داشتم و قصد داشتم به این موضوع بپردازم. زمانی که پیام کرمی فیلمنامهاش را ارائه کرد، حس کردم تمام دغدغههای من در این فیلمنامه نوشته شده است. بنابراین پذیرفتم و بازنویسیهای آن را شروع کردیم و الگوهای ذهنی من را که نیاز بود در فیلمنامه پررنگتر شود، وارد قصه کردیم و بعد از پروسه دو ساله کار به سرانجام رسید.
وی همچنین درباره انتخاب بازیگر بیان کرد: ما در پروسه بازنویسی تمام تلاشمان این بود که از بهترینهای ممکن برای بازیگری استفاده کنیم و با مشورت دوستان چارتی از اولویتها تهیه کردیم که تقریبا اکثر بازیگران اولویت اول ما بودند. در خانواده ایمان و سارا اختلاف سنی برایمان مهم بود و مهم بود که شخصیت ایمان به نسبت سنی بزرگتر از همسرش باشد به همین دلیل از علی مصفا و میناساداتی استفاده کردیم و در مقابل در خانواده فرهاد و نسرین میخواستیم این خانواده جوانتر باشند و از نظر سنی نزدیکتر به هم و زن خانواده به لحاظ فیزیک و آناتومی که دارد درشتتر باشد چرا که زن خانواده دارای یک استحکام در شخصیت است پس به پریناز ایزدیار و صابر ابر رسیدیم.
این کارگردان درباره بازیگران کودک و به خصوص مانیا علیجانی گفت: من تجربه کار در ژانر کودک را در یک فیلم کوتاه داشتم که در آن فیلم پنج بازیگر کودک من را همراهی میکردند. آن تجربه بسیار به من کمک کرد و اعتماد به نفسم را بالا برد و کار با کودکان برایم جذابتر شد. در پروسه انتخاب بازیگر انتخاب دو کودک فیلم برایم بسیار اهمیت داشت و اگر انتخاب درستی صورت نمیگرفت، قطعا ضربه بزرگی به فیلم زده میشد. مانیا علیجانی یک بازیگر است که برای خودش چشم اندازی تعریف کرده و نسبت به نقشهایی که انتخاب میکند با دید بازیگر پیش میرود. در بیشتر صحنهها شبیه یک بازیگر حرفهای با او رفتار کردیم و در برخی از صحنهها که نیازمند ترفند بود از ترفند برای بازی گرفتن استفاده کردیم. اما او یک بازیگر است. پرهام بازیگر خردسال ما نیز سعی کردیم حضورش تاثیرگذار باشد و جدای از خروجی، در مسیر فیلمبرداری توانستیم با باورپذیر کردن صحنهها بهترین عملکرد را داشته باشیم.
ایرج زاد در پاسخ به این سوال که چقدر از رمان "کرامر علیه کرامر" اقتباس و یا برداشت کرده است، بیان کرد: من بیشتر از این رمان برداشت کردم و اقتباس از آن رمان نبود، چرا که این کار نویسنده دارد و براساس نگاه نویسنده داستان شکل گرفته است. در سینمای فیلم کوتاه من را به عنوان فیلمساز اقتباسی میشناسند و اغلب فیلمهایم اینگونه است. اما در این کار کاملا یک برداشت از آن رمان بود و نویسنده کار براساس ذهنیات خود قصه را نوشت و پیش برد.
وی درباره دلایل عدم اقتباس از آثار بزرگان ادبیات در سینما اظهار کرد: اینکه چقدر اقتباس در سینمای ایران صورت میگیرد بحث مفصلی است، اما ما ادبیاتمان خیلی بر مبنا و براساس سینما نوشته نشده و در سینما با محدودیتهایی مواجه هستیم که در ادبیات کمتر است، اما در سینمای جهان اینگونه نیست و نویسندگان به شکلی مینویسند که این پتانسیل وجود دارد و بخش اعظمی از آثار آنها در سینما اقتباس است. نویسندگان وطنی به شکلی مینویسند که از فاکتورها و جذابیتهای لازم برای اثر تصویری برخوردار نیستند. البته این موضوع کاملا نسبی است و هستند نویسندگانی که تصویری مینویسند. اما من با توجه به تجربیات خودم احساس میکنم خیلی سخت میشود در ادبیات، آثاری پیدا کرد که بتوان از آن در سینما اقتباس کرد.
ابراهیم زاد در خاتمه درباره میزان ممیزی که به فیلم خورد و همچنین زمان اکران عمومی آن عنوان کرد: با توجه به کارنامه کاری من و تیم موجهی که من را برای ساخت این فیلم همراهی کردن سازمان سینمایی نیز به ما اعتماد کرد و ما هم جواب این اعتماد را دادیم. "تابستان داغ" در بخش خصوصی ساخته شده و بدون هیچ فضاسازی سیاسی و دولتی سعی کرده حرفی بزند که نکته مهم جامعه امروز است، ممیزی به فیلم وارد نشد و دقیقا عین فیلمنامه کار شد. درباره زمان اکران عمومی آن نیز تلاشمان این است که بتوانیم اکران نوروزی را داشته باشیم، اما هنوز هیچ چیز قطعی نیست.