سرویس سینمایی هنرآنلاین: عباس رافعی کارگردان فیلمهایی چون "کیمیا و خاک" و "فصل فراموشی فریبا"، روز یکشنبه در بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات در غرفه هنرآنلاین حضور پیدا کرد.
"کافه پولونیا" نام فیلم بعدی رافعی است. داستان این فیلم در جنگ جهانی دوم روی میدهد و زندگی یک مادر و دختر لهستانی را دنبال میکند. فیلم جدید رافعی با مشارکت ایران و لهستان ساخته میشود. او در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین از "کافه پولونیا" و اوضاع فرهنگ این روزهای کشورمان گفت که در ادامه میخوانید.
چرا جنگ جهانی دوم و ورود مهاجران لهستانی به ایران را به عنوان موضوع فیلم بعدی خود انتخاب کردید؟
به نظر من نیاز است در مورد سابقه ایران در پذیرایی از جنگزدگان و مهاجران جنگی فیلم کار کنیم، همچنان که در جنگ افغانستان، افغانیهای بیشماری به ایران آمدند و نگاهی که دولت ایران به آنها داشت نگاه حمایتی بود. در زمان جنگ کویت یا جنگ عراق هم چنین اتفاقی افتاد. فیلم من تاریخ دورتری را به نمایش میگذارد، زمانی که اروپا در آتش جنگ میسوزد و اروپاییها و به ویژه لهستانیها، به قول خودشان، از جهنم اروپا به بهشت ایران وارد میشوند. به آنها کار، جا و لباس داده میشود و ایرانیها چنان استقبالی از لهستانیها میکنند که تعدادی از آنها بعد از جنگ هم از ایران نمیروند. حتی الان یکی از قبرستانهای تهران در دروازه دولاب متعلق به لهستانیهاست.
داستان فیلم در گذشته اتفاق میافتد؟
داستان "کافه پولونیا" در دوران جنگ جهانی دوم روی میدهد. یک مادر و دختر هشت ساله که همراه مهاجران وارد ایران شدهاند از اردوگاه فرار میکنند و در تهران آن زمان سرگردان میشوند. ما داستان زندگی این آدمها را دنبال میکنیم. فیلم از امروز تهران شروع میشود. دو سال پیش در جریان گودبرداری در خیابان امیرآباد، یک سری ادوات جنگی بازمانده از جنگ جهانی دوم و چند اسکلت پیدا شد. در فیلم ما دو اسکلت که همدیگر را در آغوش کشیدهاند باعث کنجکاوی مأموران میشوند و ما از طریق پژوهشهای مأموران به گذشته این آدمها میرویم و داستان آنها را در گذشته و حال ادامه میدهیم.
بازیگران اصلی فیلم غیرایرانی هستند؟
بله، بازیگر مادر و دختر، لهستانی هستند. یک بازیگر آمریکایی هم داریم، اما باقی بازیگران ایرانی هستند.
با بازیگر خاصی به توافق رسیدهاید؟
خیر، از آنجا که "کافه پولونیا" محصول مشترک ایران و لهستان است و قرار است وزارت فرهنگ لهستان در تولید فیلم حمایت کند، منتظر شنیدن نظرات طرف مقابل هستیم. امیدواریم از لحاظ مالی اتفاق خوبی بیفتد و ما با عوامل قرارداد امضاء کنیم.
تاریخ شروع فیلمبرداری مشخص شده است؟
داستان فیلم در فصل زمستان و در برف و بوران اتفاق میافتد. امیدواریم فصل را از دست ندهیم و همه قول و قرارها در زمستان به نتیجه برسد و بتوانیم فیلمبرداری را شروع کنیم.
پس فیلم برای جشنواره فجر امسال آماده نمیشود؟
اصلاً.
برای پخش بینالمللی فیلم چه برنامهای دارید؟
چون فیلم به سه زبان ساخته میشود قصد داریم فیلمی در شان مردم ایران بسازیم، فیلمی که قرار است درباره صلحدوستی، مهمانپذیری و مهربانی مردم ایران باشد. مایلیم که فیلم فاخری باشد و بتواند حق مطلب را ادا کند.
آقای رافعی، شما سابقه مدیریت فرهنگی هم دارید. حال و اوضاع فرهنگ این روزهای ما را چطور ارزیابی میکنید.
متأسفانه فرهنگ ما در این ایام خیلی متأثر از سیاست روز است. متأسفانه از آنجا که فرهنگبانان ما، دولتمردان سیاسی هستند و فرهنگ را از عینک و زاویه سیاست میبینند، فرهنگ و هنر نمیتواند بالهای تخیل خود را گسترش بدهد و به سمت فراواقعی برود. به معنای دیگر مجبور است در یک حوزه محدود پرواز کند، حوزهای که سیاستمداران تعیین میکنند و چارچوبی که سیاست تعیین میکند. به همین دلیل در حوزه فرهنگ کمتر آثار بالنده و مؤثر میبینیم و کمتر شاهد هنرمندان بالنده هستیم. شاهد هستیم که سقف پرواز هنرمندان کمی کوتاهتر و به اندازه سقف سیاست شده است. اعتقاد دارم هنربانی از هنرمندی سختتر و پیچیدهتر است. فکر میکنم اگر ما هنربانان بلندنظری داشته باشیم، قطعاً آوازه فرهنگ ما میتواند در تمام دنیا بپیچد. هنرمندان ما اکنون به ویژه در حوزه ادبیات نمایشی و سینما در بیم و امید هستند. خط قرمزها نامحسوس است. متأسفانه سینما از زمان انقلاب تاکنون هیچگاه قانونمند نبوده است، یعنی ما یک کتاب درباره قانون سینما نداریم که من به عنوان یک فیلمساز بدانم طبق قانون تا کجا مجاز به انجام کار هستم. ما در تدوین قانون سینما و تدوین کتاب سینمای جمهوری اسلامی ایران ضعف داریم. هنربانان هنوز آن نقطه متعالی را به ما نشان ندادهاند و ما باید خودمان آن را کشف کنیم. فکر میکنم اگر هنربانان تلاش کنند هنر ایران را از فضای شعاری و سیاستزده خارج کنند و تلاش کنند از فیلمها، رمانها و ادبیات تفسیر سیاسی نداشته باشند، ما میتوانیم آینده بهتری پیش رو داشته باشیم.
در این بین رسانهها چه نقشی میتوانند داشته باشند؟
رسانهها میتوانند در تبیین هنر و تحلیل و تفسیر آثار هنری به سیاستمداران کمک کنند و به هنربانان آموزش بدهند و میتوانند از آثار هنری حفظ و حراست کنند. وقتی رسانهها احساس کنند یک اثر هنری ممکن است با سوءظن نگریسته شود، در حالی که نیت خالق آن اثر هنری اینگونه نبوده است، باید از آن اثر هنری حفظ و حراست کنند. رسانهها میتوانند در حوزه هنر وسعت دید سیاستمداران را گسترش بدهند.