به گزارش هنرآنلاین، مانی حقیقی درگفتوگویی که با روزنامه ایران داشت از "اژدها وارد میشود" صحبت کرد.
مانی حقیقی، فیلمساز سینمای ایران فارغالتحصیل کارشناسی فلسفه از دانشگاه مکگیل در سال ۱۹۹۱، کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه گولف در سال ۱۹۹۷ و کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی از دانشگاه ترنت در سال ۲۰۰۰ است.
حقیقی در فیلم آخرش "اژدها وارد میشود" نشان داد تشنه دیده شدن، جلب توجه کردن درباره خود و مضمون و فرامتنهای فیلمش است. ساختار و فرم "اژدها وارد میشود" با اتکا به استفاده از بازیگران مناسب و خوشچهره و کمتر استفاده شده جلوی دوربین، فضای آخرالزمانی جزیره قشم و موسیقی معرکهاش توانست نظر خیلیها را به فیلم جلب کند.
از منظری دیگر فیلم یک وسترن درباره حضور سه نفر در برهوت بیابان و تلاششان برای یک رازگشایی شاید عبث است. فیلم "اژدها وارد میشود" ساخته مانی حقیقی به واکاوی دهه تأثیرگذار 40 در تاریخ معاصر ایران در مباحث سیاسی، ادبی و فرهنگی و هنری میپردازد و روایتی سوررئال از تاریخ ایران است. داستان سال ۱۳۴۳ ولی با ترور نخست وزیر شروع میشود. مرگ یک تبعیدی در جزیره قشم پای یک مأمور ساواک را به این جزیره باز میکند، اما در مسیر داستان روشن میشود در عمق گورستان متروکه جزیره، اژدهایی لانه کرده است...
فیلمسازی برایتان یک دغدغه، شغل یا یک تفنن است؟
من هیچ وقت به فیلمسازی به عنوان یک شغل نگاه نمیکنم. زمانی که ایدهای به ذهنم میرسد که ارزش ساخته شدن داشته باشد، سعی میکنم فیلم بسازم.
ممکن است بین فیلمهایتان هم وقفه و فاصله بیفتد؟
بله، معمولاً بین فیلمهایم فاصله 6-5 ساله یا بیشتر وجود دارد.
پرداختن به بازیگری چقدر باعث شده بین فیلمهایتان وقفه ایجاد شود؟
بازیگری مثل کارگردانی برایم دغدغه جدی نیست. انگیزه اصلیام برای بازی در فیلمها این است که بتوانم وضعیت بازیگری را از منظر بازیگر بهتر متوجه بشوم و زمانی که کارگردانی میکنم، بتوانم با بازیگران فیلمهایم رابطه بهتری برقرار کنم.
چقدر برایتان مهم بود در پنجمین فیلم سینماییتان داستانی نامتعارف و جنجالی را روایت کنید؟
زمانی که ایده ساخت "اژدها وارد میشود" به شکل فعلیاش به ذهنم رسید، برایم واضح و آشکار بود که "اژدها وارد میشود" فیلم نامتعارفی خواهد شد. اما در عین حال به نظرم رسید که میتواند فیلم جذابی به لحاظ قصه و هم به لحاظ فرم باشد که در عین حال نامتعارف بودنش گاهی میتواند یک حسن محسوب شود یا نه. بنابراین یکی از دلایل مهم و تعیین کنندهای که باعث شد بخواهم "اژدها وارد میشود" را بسازم، همین مسأله بود.
جذاب بودن فیلم تنها مختص مخاطب روشنفکر و با سواد است یا تماشاگر عادی و سینمارو هم دیدن فیلم برایش دارای جذابیت است؟
نمیتوانم پاسخ دقیقی به این سؤال بدهم. باید منتظر ماند و در هفتههای بعدی اکران میزان مخاطبان فیلم را رصد کرد. در این مدت زمانی که از اکران میگذرد، مخاطب از فیلم استقبال خوبی انجام داده است. این نوع سؤالات معمولاً در زمان پایان اکران فیلم قابل جواب دادن است و سوای فکری است که در ذهنم ایجاد شده که چه اقشاری بیشتر به دیدن فیلم خواهند آمد.
سؤالم را این طور تغییر میدهم، آیا مخاطبان اصلی فیلم آدمهایی از جنس خودتان هستند؟
تلاش میکنم فیلمی بسازم که بتواند با همه نوع مخاطبی ارتباط برقرار کند و در مضامین مختلف فیلمسازی میکنم. در واقع تمام تلاشم را انجام میدهم که فیلمهایم همیشه مخاطب را غافلگیر کند و خودم را تکرار نکنم. بنابراین این مخاطب هم، میتواند فرامرزی و در سایر نقاط دنیا باشد. به همین دلیل همواره علاقه دارم فیلمهایم در تمام نقاط دنیا و با هر آدمی از طبقات مختلف اجتماعی ارتباط برقرار کند. برای رسیدن به چنین خواستهای باید اصول اولیه قصهگویی رعایت شود و اساساً به استفاده از سمبلها علاقهای ندارم و فیلمهایم هم هیچ گاه استعاری نبودهاند. اما مشکل اینجا است که بقیه از سمبلیک بودن کارهای من کاملاً مطمئن هستند و بدون شک در این باره صحبت میکنند و هیچ نظر دیگری را هم قبول نمیکنند. به طور کلی اگر این فیلم خیالی بود، میتوانست نمادین باشد اما این فیلم براساس داستان واقعی است. اگر فیلم را با دقت نگاه کنید، به طور حتم به پاسخ سؤالاتتان خواهید رسید.
آیا انتخاب و نمایش فیلم در جشنواره برلین در زمستان سال قبل تا حد زیادی شما را به هدفی که اشاره کردید، نزدیک کرد تا فیلمتان مخاطب خارجی هم داشته باشد؟
اغلب جشنوارههایی که "اژدها وارد میشود" در آنها حضور داشت، با فیلم ارتباط خوبی برقرار کردند و قرار است در چند جشنواره خارجی دیگر هم فیلم به نمایش دربیاید. درباره اکران عمومی فیلم در خارج از کشور بزودی شاهد پخش آن در روسیه، آلمان و چند کشور دیگر اروپایی خواهیم بود.
برای مخاطبان خارجی فیلم، فرم و فضای آن دارای جذابیت است یا نحوه روایت داستان؟
به نظر میرسد فرم فیلم خیلی برایشان جذابیت داشته باشد. در عین حال قصه هم مورد توجهشان بود و در حین نمایش فیلم آن را با دقت دنبال میکردند. بنابراین ترکیب وجه بصری فیلم و فرم روایت باعث شده مخاطب ارتباط خوبی با آن داشته باشد.
" اژدها وارد میشود" را میتوان تلفیقی از چند ژانر مهم مثل نوار، وسترن و اجتماعی دانست؟
بله، همین طور است. شخصیتی که احسان گودرزی بازی میکند، مثل یک وسترنر تنها در دل طبیعت بیابانی قشم جستوجو و طی طریق میکند. من این مصداقهایی را که اشاره کردید، قبول دارم و تلاش کردم که معجونی خلق کنم از ژانرهای مختلف سینمایی و به هر کدامشان هم در فیلم اشاراتی داشته باشم.
اغلب فیلمسازان بزرگ دنیا از قبیل بونوئل و برگمان بهترین فیلمهایشان را در دهه چهارم زندگیشان ساختهاند. آیا این اتفاق را میتوان در کارنامه کاری شما هم جستوجو کرد؟
خوشحالم که این استنباط را دارید که فیلمهای اخیرم نشان از یک پختگی دارد. طبیعی است زمانی که فیلمساز وارد سنین میانسالی میشود، با نگاهی جدید به فیلمسازی و دنیا مینگرد و این تجربیات در کارش اثرگذار خواهد بود. در عین حال فیلمسازان دیگری هم وجود داشتهاند که در سنین جوانی در کارشان به موفقیت رسیدهاند.
به مخاطبی که چندان در جریان وقایع مهم فرهنگی و اجتماعی دهه 40 که زمان فیلم در آن رخ میدهد قرار ندارد، توصیه میکنید برای دیدن بهتر فیلم در این حوزهها تحقیق کند؟
نه، اصلاً چنین توصیهای ندارم. معتقدم هر چه دانش مخاطب درباره دوره زمانی فیلم بیشتر شود، لذتش از دیدن فیلم کمتر میشود.
اما ممکن است برای مخاطبی که بداند ماشین ایمپالایی که در فیلم استفاده میشود، متعلق به ابراهیم گلستان است، جذابیتی سوای مخاطبی که این مسأله را نداند ایجاد شود. درست نمیگویم؟
متأسفانه یکسری نقد چرند و پرند با این نوع موضوعاتی که اشاره کردید در فضای مجازی به وجود آمده که دروغ است. ما این ماشین را برای استفاده در فیلم خریدیم.
چقدر علاقه داشتید مخاطب بعد از دیدن فیلم با تأویل و استنباطهای متفاوت روبهرو شود؟
این نکته برای من همیشه دارای اهمیت است و در همه فیلمهایم تلاش میکنم پایانشان یک شروع جدید داشته باشند. مخاطب "اژدها وارد میشود" در پایان نمایش فیلم به یکسری از جواب و سؤالها میرسد.
در ساختار فیلم چقدر به شکستن تصور ذهنی مخاطب از تعریف قهرمان و ضد قهرمان نظر داشتید؟
همیشه تلاش میکنم مخاطب را غافلگیر کنم و به تعبیری انتظاراتش را به شیوه دیگری برآورده کنم. بنابراین تلاش میکنم در قصهپردازی نکاتی داشته باشم که برخلاف انتظار مخاطب است.
دهه 40 به لحاظ شکلگیری ادبیات و سینمای نوین با حضور نامهایی مثل هوشنگ گلشیری و ناصر تقوایی و دیگران به دهه طلایی معروف است. آیا زمان فیلم را به این دلیل در دهه 40 قرار دادید؟
میخواستم قصهام به لحاظ زمانی با تاریخ تولدم سه چهار سالی فاصله داشته باشد و بدین ترتیب خودم را به قصه ارتباط بدهم. داستان باید زمانی اتفاق میافتاد که من به دنیا نیامده بودم. اما هنوز ممکن است کسانی که با داستان مرتبط میشوند، زنده باشند تا بتوانم پیگیریهای لازم را درباره مسائل موجود در فیلم انجام دهم. وجوه مستندگونه فیلم ایجاب میکرد که این قصه بازماندگانی داشته باشد. درعین حال مهم بود که خودم شاهد عینی اتفاقات نباشم.
در چند فیلم آنتونیونی هم چنین ساختاری دیده میشود. آیا به این نوع آثار هم ارجاعی داشتید؟
نه، چنین چیزی نیست و اشتباه فکر میکنید و من چنین رویکردی نداشتم. آنتونیونی فیلمی که وجه مستند داشته باشد، نساخته است.
به چه دلیل شغل کاراکتری را که احسان گودرزی بازی میکند، صدابردار سینما انتخاب کردید؟
در جهت نشان دادن نوع شخصیتش و تنهاییاش در دل طبیعت بود.
یکی از جذابیتهای "اژدها وارد میشود" موسیقی فیلم است.
موسیقی برای من هنگام نوشتن فیلمنامه خیلی مهم است. منظورم این نیست که لزوماً هنگام نوشتن به موسیقی فکر میکنم، اما مدام به این فکر میکنم که چه نوع موسیقیای داشته باشم. یکی از چیزهای اصلی که به من کمک میکند بفهمم ریتم و تصاویر فیلم باید چگونه باشند، همین موسیقی است. به دلایلی که برای خودم هم روشن نیست و انگار در ناخودآگاه ذهنم است، از اول میدانستم میخواهم موسیقی این فیلم در مایههای هاوس و ریو و موسیقی نمایش و امثالهم باشد و با همین ایده فیلمنامه را نوشتم. بعد پیش آهنگساز فیلم رفتم که قبلاً هم دو بار با او کار کردهام. او گفت که باید از سازهای محلی برای ساخت موسیقی استفاده کنیم و من مخالف بودم؛ چون این فیلمی تاریخی نبود. فیلمی بود که داشت وانمود میکرد فیلم تاریخی است. این بود که به این سازش رسیدیم که موسیقی "ریو" میسازیم، اما با استفاده از سازهای جنوب ایران. باید توجه داشته باشید که این دو سنت موسیقی شباهتهای بسیاری دارند و این را در فیلم ثابت میکنیم. در ضمن ساخت موسیقی زمان زیادی برد.
با توجه به فروش خوب "50 کیلو آلبالو" و "اژدها وارد میشود" آیا دوست دارید به عنوان کارگردانی شناخته شوید که فیلمهای پرفروش میسازد؟
برای من گیشه ملاک اصلی نیست و تمام تلاشم این بود که بتوانم پیشبینی کنم مخاطب از چه نوع فیلمی خوشش میآید و برای مخاطب فیلمم را بسازم. گاهی مواقع این اتفاق رخ میدهد و گاهی هم چنین اتفاقی رخ نمیدهد و در هر حال استقبال مخاطب از فیلمم برایم جذاب است.
احمد محمد اسماعیلی