به گزارش هنرآنلاین، حسن نقاشی، پژوهشگر و مستندساز که «دبستان پارسی» او جزو مستندهای پربازدید امسال قرار گرفت و در سیزدهمین جشن مستقل سینمای مستند ایران هم جایزه بهترین پژوهش و بهترین کارگردانی مستند نیمهبلند را دریافت کرد، درباره افتخارات پرتکرار این مستند گفت: چالش سینمای مستند، پخش و اکران آثار است، آن هم در این زمانه که شیوههای سنتی اکران اقبال چندانی ندارد، شبکههای نمایش آنلاین شرایط را دگرگون کرده و بهترین دستاورد آن هم مخاطب است. مخاطبی که میخواهد فیلم مستند را فارغ از محدودیتهای موجود در تلویزیون ببیند. دسترسی سهل و ممکن که تابع زمان اوست. مخاطب میخواهد با امکانات معمول دیجیتال فیلمی را که میتواند ببیند، پیدا کند و بیشک چنین دسترسی همواری جای تأمل دارد.
دیده شدن بیشتر مستندها در پلتفرمها
وی ادامه داد: خوشحالم که «دبستان پارسی» در اکران آنلاین در پلتفرم دیده شد و مورد ارزیابی مخاطب قرار گرفت. از این تجربه متوجه شدم که چرا در انتخاب موضوع باید تعمق داشت و ذائقه مخاطب را فهمید. اتفاقی که برای سایر آثارم نیز افتاد. برای مثال نمایش مستند «شاه جهان» (از تولیدات مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی) هم برای مخاطب پلتفرم جذاب بود و حتی بارها با من تماس گرفته شد که برای تماشای مستند «آثار عجم» (تولید شبکه مستند سیما) که امکان نمایش همیشگی آن نبود، تدبیری اندیشه شود. در حال حاضر با وجود پلتفرمهای مستند، فیلمهایم امکان دیده شدن دارند و یقین دارم که این اتفاق برای سایر همکاران هم ضروری است و میدانم که نمایش آثارشان در شبکههای نمایش اینترنتی و گروه «هنروتجربه» موجب شد تعریف جدیتری از پخش مستند شکل بگیرد. مستند «ایساتیس» مثال خوبی است تا به ارزش اکران حرفهای مستند واقف شویم.
نقاشی درباره دریافت جایزه از جشن مستقل سینمای مستند ایران مطرح کرد: خرسندم که «دبستان پارسی» در نخستین دوره از داوری آکادمی دیده شد. شیوه آکادمی کمک میکند تا یک اثر در ارزیابی دقیق و کارشناسانه قرار بگیرد. اینجا با خردجمعی مواجه هستیم و برخلاف قضاوت سنتی که در آن گاهی سلیقه فرد حاکم است، آکادمی از دیدگاه شخصی کم یا آن را در تصمیمات کارشناسانه بالنده میکند. شاید حضور چند داور مردمشناس، تاریخدان، باستانشناس و فعال اجتماعی آشنا به سینمای مستند هم در آکادمی مؤثر باشد.
آسیب سازندگان شبهمستندها به فرهنگ
این پژوهشگر و مستندساز درباره ارزیابی خود از اوضاع و احوال امسال سینمای مستند گفت: سینمای مستند همچنان چالش مالی دارد و سرمایهگذاری در این عرصه کم و ناچیز است. در واقع بنا بر تعریف ساختاری، فیلم مستند (در هرگونه و سبک) تلاش میکند تا در تحول جامعه خود مؤثر باشد. مستندساز دغدغه اجتماعی دارد و تلاش میکند تا کاستیها را دریابد، چالشهای جامعه، فرهنگ، تاریخ و تمدن را بازتاب دهد و غفلت از سرمایهگذاری سبب رونق شبهمستند یا مستند نماها میشود. شبکههای اجتماعی ما جهانی دیگر است و سازندگان شبهمستند با معلومات ناچیز و بیشتر با انگیزههای مالی، موضوعاتی را در قالب فیلم مستند ارائه میکنند که این فیلمها اطلاعات نادرستی را با مخاطب به اشتراک میگذارند. برای آنها فرهنگ یک تجارت پرسود است، پس اگر در تخریب همان فرهنگ بکوشند باز در این معامله ضرری نیست.
وی ادامه داد: در شبکه اجتماعی مستندهایی را دیدم که برایم پرسشهایی ساخت و زمانی که به منابع رجوع کردم، متوجه شدم موضوع مطرح شده از اساس کذب است. اینجا گرفتار نزاع هستیم، جنگ روایتها و به موازات آن سینمای مستند را داریم که فرایند تولید در آن سختتر میشود و چنین چیزی تدبیر طولانی طلب میکند. باور کنیم که حمایت از سینمای مستند بهترین سرمایهگذاری در عرصه فرهنگ است. برای مثال به مستندهایی با محوریت تاریخ و باستانشناسی دارند، نگاه کنیم. در مستند شاعرانه «پرسپولیس» (فریدون رهنما)، «پرسپولیس شیکاگو» (ارد عطارپور) و مجموعه مستندهای پژمان مظاهریپور درباره تاریخ تخت جمشید، اطلاعات دقیقی میبینیم که بر فهم ما از تاریخ ایران اضافه میکند. حالا نگاه کنید به تولیدات سرسری و سرشار از خرافه و باورهای غلط و اطلاعات جعلی که در شبکههای اجتماعی رایج است. نادیده انگاشتن سینمای مستند، آسیبی جبرانناپذیر دارد. چنین چیزی مانند آینهای زنگاری میشود که وقتی تصویر آن شفاف نباشد، اوهام میبینیم. باز هم تأکید دارم که در این زمانه سرمایهگذاری و رونق پخش آثار، مهمترین خواسته سینمای مستند است و آنطور که پیداست سال سختی پیشروست.
ساخت مستندی درباره لوطیان
نقاشی درباره مستندهای شاخصی که امسال دیده است، بیان کرد: من با این جمله سنتی که معتقد است فیلم مستند بد نداریم، موافق هستم. با همین باور مخاطب جدی سینمای مستند هستم و آثار مهمی را دیدم و تلاش همکارانم ستودنی است. برای مثال «تپههای میرک» از پژمان مظاهریپور، «اجاق نواز» از فرهاد ورهرام، «خانواده خلج»، «کشیم عاشق»، «قلمرو»، «موسیو مارکوف» و دهها فیلم دیگر بخشی از آثاری بودند که از تماشای آن لذت بردم. همچنین یادی کنم از مستندسازان شهرستانی که بنا بر شرایط اقلیم و فهم و درک مناسب آثاری قابل توجه تولید کردند از جمله «تذکره» حامد سعادت، «گیسلو» محمدصادق اسماعیلی و «تفنگداران جنوب» اثر علی بلندنظر که هر کدام ساختاری مستقل و شیوهای ناب در بیان داشتند.
حسن نقاشی در پایان درباره فیلم جدید خود «یزد الی یزد» توضیح داد: مستند «یزد الی یزد» به حکومت لوطیان میپردازد. عدهای شورشی در ایام سلطنت محمدعلیشاه و دعوای سلطنتطلبان و مشروطهخواهان برآنند تا اقلیمی برای خود دست و پا کنند. آنها از مستبدین هستند و مشروطه را برنمیتابند، به حکومت مرکزی باور ندارند و بزرگشان محمدعلی گلکار، بنای لوطی، یزد را فتح و رؤیای خود را عملی میکند. خود را شاه میپندارد، سکه میزند و پرچم هوا میکند. این موقعیت هم کمیک است و هم دردآور. در این فیلم اسنادی ناخوانده برای اولین بار مرور میشود.
انتهای پیام