به گزارش هنرآنلاین، جشنواره فیلم فجر در مورد فیلم‌های داستانی سختگیری‌های لازم را جهت انتخاب و نمایش آنها دارد ولی تکلیف جشنواره در مورد فیلم‌های مستند روشن نیست. در جشنواره فیلم فجر امسال فیلم‌های مستند شکلی حاشیه‌ای داشتند و چندان مورد توجه قرار نگرفتند. این یک نقیصه بزرگ برای جشنواره به حساب می‌آید که هنوز نتوانسته است هویت مستقل برای بخش مستند در نظر بگیرد. همچنین اکران مستند‌هایی که قبلاً در جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمده، عامل دیگری جهت از رونق افتادن بخش مستند جشنواره فیلم فجر است. برای بررسی بهتر و دقیق‌تر موضوع با مهرداد زاهدیان، مستندساز و یکی از داوران این دوره بخش مستند به گفت‌و‌گو پرداختیم تا بیشتر در جریان انتخاب و داوری مستند‌ها قرار بگیریم. 

 بیشتر فیلم‌های مستند جشنواره فجر قبلاً در جشنواره سینما حقیقت اکران شده بودند. باتوجه به بودن جشنواره حقیقت آیا لزومی به اکران فیلم‌ها در جشنواره فیلم فجر وجود داشت؟

بله! مشکل این است که ما فیلم مستند را برای جشنواره فجر تولید نمی‌کنیم. باید رویکردمان برای جشنواره فیلم فجر تولید فیلم مستند سینمایی باشد. مثال این مورد به فیلم «کلوزآپ» عباس کیارستمی برمی‌گردد که یک فیلم مستند داستانی است. نمونه‌های دیگری مثل مستند «کودتای ۵۳» داشته‌ایم که فیلم مستند سینمایی است و همه جای دنیا چنین فیلم‌هایی برای اکران وجود دارند؛ این رویکرد که مستند، چون زمانش از ۷۵ دقیقه بیشتر است و می‌تواند در جشنواره حضور پیدا کند، درست نیست. تولید مستند نسبت به فیلم‌های داستانی زیاد نیست ولی نمی‌شود جایگاه این فیلم‌ها را نادیده گرفت. ما اصولاً تولید فیلم مستند برای اکران نداریم، به همین دلیل سرگشتگی در اکران فیلم‌های مستند در جشنواره فیلم فجر وجود دارد. مثل خیلی چیز‌های دیگر در این زمینه هم دچار کم و کاستی هستیم و متخصصان این حوزه باید برای آن برنامه‌ریزی و فکر کنند. وقتی بخش‌های مختلف جشنواره تا جشنواره فجر بعدی تعطیل می‌شود و تازه چند ماه مانده به جشنواره می‌خواهند ببینند چه کار باید کرد، نتیجه کار همین می‌شود. 

 حضور دوباره فیلم‌هایی که در جشنواره سینما حقیقت دیده شده‌اند، کمکی به فیلم‌های مستند جشنواره فجر نمی‌کند. برای حل این مشکل چه راهکاری وجود دارد؟

اینکه فیلمی در جشنواره حقیقت نمایش داده می‌شود و بعد به جشنواره فجر می‌آید، نگاه غلطی است. چرا فیلمی که دو ماه قبل نمایش داده شده است، دوباره باید به یک جشنواره دیگر بیاید و مورد ارزیابی قرار بگیرد. مثل هر فستیوال و جشنواره معتبر دیگری در جهان باید اولین اکران فیلم در همان جشنواره باشد. شما اگر فیلم‌تان را به جشنواره کن بدهید، دیگر نمی‌توانید آن را به جشنواره ونیز بدهید. شما به عنوان فیلمساز و تهیه‌کننده تصمیم می‌گیرید فیلم‌تان در کدام جشنواره حضور داشته باشد. فیلمساز هم باید چنین تصمیمی را بگیرد که فیلم مستندش را می‌خواهد به جشنواره فجر بدهد یا به جشنواره سینما حقیقت. به علاوه جشنواره فجر، جشنواره نمایش فیلم در سالن سینماست. ما در دوره‌هایی فیلم‌هایی مثل «نار و نی» و فیلم‌های دیگری را که جنبه هنری داشته‌اند، اکران کرده‌ایم و عرضه این قبیل فیلم‌ها در جشنواره خاطره خوبی را در ذهن تماشاگران باقی گذاشته است. فیلم‌های مستند هم می‌توانند چنین جایگاهی پیدا کنند. معمولاً مستندسازان ما گوشه‌چشمی به نمایش تلویزیونی و سفارش ارگان‌ها دارند، در حالی که برای آنها باید نمایش در سالن سینما اهمیت داشته باشد. 

 موافقید اکران‌های فیلم‌های مستند جشنواره فجر هم در حاشیه قرار داشت؟

 باز امسال با اکران فیلم‌ها در خانه هنرمندان تا حدودی شأن فیلم‌ها رعایت شد، اما این حالت جداافتادگی از جشنواره درست نیست، دست‌کم آن شکل تحقیرآمیز را در سال‌های قبل نداشت و کسی که به سالن می‌آمد، می‌دانست می‌خواهد فیلم مستند تماشا کند. 

 آیا امکانپذیر بود از بخش اصلی و شلوغ مسابقه چند فیلم کم می‌کردند و یک سانس به اکران فیلم‌های مستند در برج میلاد داده می‌شد؟ 

موافق این حرف هستم ولی امسال منوچهر شاهسواری یک ماه قبل از فجر مسئولیت دبیری جشنواره را بر عهده گرفت. طبعاً او به میانه یک برنامه در حال اجرا رسیده بود و خیلی نمی‌شد کاری کرد. به نظرم باید از همین امروز به این فکر کرد که در جشنواره بعدی می‌خواهیم چه کار کنیم. 

 کیفیت فیلم‌های مستند جشنواره فجر امسال را چطور دیدید؟ 

اگر بخواهیم به طور اعم از سینما حرف بزنیم ما سال‌های خوبی را نمی‌گذرانیم و فقط حرکت‌های خوبی در فیلم کوتاه دیده می‌شود، آن هم به دلیل اینکه نوع تولید، مسئله و بودجه فیلم‌کوتاه خیلی آزادتر است. در فیلم کوتاه حرکت‌های جذابی را می‌بینیم، اما در فیلم مستند به واسطه محدودیت‌هایی که در حوزه‌های مختلف وجود دارد، این فیلم‌ها آن تحرک و جوشش لازم را ندارند، البته نباید نادیده بگیریم که در شرایط فعلی سینما آن وجه فکورش به عنوان یک جایگاهی برای اندیشیدن و توسعه فرهنگ را ندارد و بیشتر به مسخره‌بازی تبدیل شده و نگاه فیلمسازان به سمت گیشه و فروش است، هرچند باید همه اینها را محصول فرایند اجتماعی حاکم در کشور درنظر گرفت که انسان ایرانی دنبال مفری برای فرار کردن از فشار‌های زندگی است و می‌خواهد چند لحظه‌ای از واقعیت‌ها فاصله بگیرد، اما اندیشه زمانی حاکم می‌شود و شکل می‌گیرد که بستری آرام برای اندیشیدن پیدا شود. وقتی همه چیز در التهاب است، سینما هم برای عبور و گذر کردن از جریان روزمره شکل می‌گیرد. سینمای مستندی که بناست در فجر معرفی شود باید ظرفیت عرضه در سینما را داشته باشد، هرچند مخاطب حداقلی داشته باشد. ما دوره‌های مختلفی در سینمای داستانی داشتیم که فیلم‌ها تماشاگران کمی داشتند ولی همان تماشاگران به رونق سینما خیلی کمک کردند و باعث شدند در دوره‌ای اکران فیلم‌های «پاراجانف» را در ایران داشته باشیم. همین اکران‌ها خیلی برای هنرمندان و سینمادوستان تأثیرگذار بود یا مثلاً فیلم‌هایی شبیه «نار و نی» با سینمای بدنه خیلی فاصله داشتند، ولی آمدند و اکران شدند و بسیار هم تأثیرگذار بودند. هنوز هم این فیلم‌ها به عنوان مرجع شناخته می‌شوند. به گمان من فیلم مستندی که در فجر اکران می‌شود، باید چنین ویژگی‌ای داشته باشد تا بتواند جایگاه خودش را تعریف کند، خارج از این باید جور دیگری در دانشگاه‌ها و تلویزیون و رویداد‌های خاص به اکران دربیاید. 

 مسـتند «شـگرد» چـه ویژگی‌هایی داشت که باعث شد جایزه بهترین مستند جشنواره را ببرد؟

جشنواره فجر یک جشنواره ملی است و نظر دبیر جشنواره در گفت‌وگوهایش این بود که ما هر بار داریم به فجر به عنوان یک سکوی ملی نگاه می‌کنیم. در مستند «شگرد» شما می‌بینید معلمی در محله سیدآباد گنبد که یک محله فقیر و جرم‌خیز است با هزینه شخصی خودش یک زمین کشتی دایر و بچه‌ها را دور خودش جمع می‌کند و این بچه‌ها را تا مسابقات ملی کشتی می‌رساند. او با این کار یک فضای امیدوارکننده جدی برای مردم به وجود می‌آورد. در مجموع برای داور‌ها مهم بود که این فیلم موضوعی از شهرستانی دور را مطرح می‌کند، ضمن اینکه با توجه به رویکرد جشنواره «شگرد» در این چارچوب مضامین ملی قرار می‌گرفت و ارزش‌های ملی پیدا می‌کرد. یک زمان شما می‌گویید صرف‌نظر از همه ملاحظات به فیلم‌ها نگاه می‌کنید و گاهی هم می‌گویند ملاحظه‌ای که برای ما مطرح است، پررنگ‌بودن وجه ملی در معرفی فیلم‌هاست، به همین خاطر توجه به این موضوع مدنظر هیئت داوران بود. 

 یعنی به هیئت داوران گفته شده بود به فیلم‌هایی با این رویکرد جایزه داده شود؟

اینکه سفارشی کرده باشد نه اینگونه نبود و اینجا نباید چنین سوءتفاهمی پیش بیاید. در واقع در تمام نشست‌ها بحث سر این بود که جشنواره فیلم فجر یک جشنواره ملی است و نگاه ملی در آن اهمیت دارد، به همین خاطر توجه به این نکته اهمیت خیلی زیادی داشت. 

 پس با همین رویکرد مستند «یک وجب خاک» هم سیمرغ گرفت؟ 

بله، کاملاً درست است. به هر حال این مستند هم از موضوع خیلی مهمی مثل خانواده شهدا صحبت می‌کند. فیلمساز با جدیت این ماجرا را دنبال کرده بود و هیئت داوران هم به خاطر اهمیت بحث ملی و مردمی‌بودن سوژه به آن سیمرغ دادند. 

 توجه به رویکرد ملی بودن شاید این شائبه را به وجود بیاورد که فیلم‌ها از لحاظ وجه هنری و فنی شاید خیلی خوب نبودند؟

داوری مستند‌ها جزئیات زیادی داشت و هیئت داوران به وجوه مختلفی در یک اثر توجه کردند؛ وجوهی مثل کارگردانی، پرداخت، زاویه دید و خیلی عناصر دیگری کنار هم قرار گرفت تا یک مستند شایسته دریافت جایزه شود. در داوری به هیچ عنوان نمی‌توان ارزش‌های فنی و هنری را نادیده گرفت. اهمیت دیگر ماجرا برای هیئت داوران به وجه مؤلف و خلاقانه‌بودن نیز برمی‌گشت.

انتهای پیام