به گزارش هنرآنلاین، بیست و هفتمین قسمت از سری جدید برنامه سینمایی «هفت»، جمعه ۲۵ آبان از ساعت ۲۲ به آنتن شبکه نمایش رفت. در میز نقد سینمای ایران، امیر قادری و جواد طوسی در حضور فرزاد موتمن کارگردان فیلم سینمایی «شبگرد» به نقد و بررسی آن پرداختند.
جواد طوسی در ابتدا عنوان کرد: درباره شخصیت فرزاد موتمن باید بگویم که علیرغم فیلمهای متنوعی که ساخته اما هنوز جایگاه تثبیت شده خود را در سینما پیدا نکرده است. او در عین اینکه یک فیلمساز به شدت علاقهمند به سینما است، مدرس بسیار موفقی هم است و مفاهیم پیچیده را به راحتی به دانشجویان منتقل میکند. او در سینما جسارت دارد و نتیجه کارش هم تصنعی نیست.
امیر قادری عنوان کرد: یکی از دلایل اینکه فرزاد موتمن با این حجم از سواد و تجربه به جایگاهی که باید نرسیده، این است که او آدم متفکری است. فیلمسازانی که زیاد فکر میکنند و فیلمسازی برای آنها خودآگاه است باید مانند گودار فیلم بسازند و سراغ فیلمهای صنعتی و ناخودآگاه نروند. ما یک مدل فیلمسازی داریم که میخواهد فیلمهای درجه دو را بازسازی کند و موفق بوده است مانند تارانتینو. او آن نشانهها را انتخاب میکند و فیلم را به یک اثر درجه یک تبدیل میکند.
«شبگرد» نمونه عشق به ذات سینما
فرزاد موتمن در ادامه برنامه گفت: «شبگرد» از این نظر یک فیلم رده ۲ یا درجه B است که با بودجه بسیار کمی ساخته شده است. این فیلم اکران محدود و بیتبلیغی هم دارد. «شبگرد» یک هجویه بر جنس به خصوصی از فیلمهای ایرانی است که ما به عنوان درام اجتماعی آنها را میشناسیم. همان صحنه اول فیلم تکلیف ما را مشخص میکند. «شبگرد» پر از کلیشه است و وقتی به گفتگوهای مرد و زن دقت میکنیم متوجه میشویم که فقط جَفنگ میگویند! ما در ادامه فیلم ۲ - ۳ داستان را دنبال میکنیم که کاملا مانند فیلمهای بد ایرانی هستند. این قصهها هیچ سرانجامی جز جَفنگ شدن ندارند. «شبگرد» برای من نشاندهنده عشقی دیوانهوار به ذات سینما است.
وی بیان کرد: وقتی «باجخور» را میساختم رضا کیانیان به من گفت که فرزاد پدر تو پزشک و مادرت روشنفکر است. تو چه میدانی چاقوکش و شرخر کیست؟ او میخواست که من قصه را طور دیگری عوض کنم. من به او گفتم که تو فکر میکنی شکسپیر وقتی «اتللو» را نوشت به مراکش رفت؟ یا وقتی هملت را نوشت رفت نروژ؟ من همواره در سینما با کمترین بودجه فیلم ساخته ام. من حتی پول تبلیغ اینکه روی صفحه اول ماهنامه فیلم بروم را هم نداشتم.
امیر قادری گفت: ما در ابتدا این سوال را مطرح کردیم که چرا شما به آن جایگاهی که باید در سینما نرسیده اید. خودتان چه فکری میکنید؟
موتمن گفت: من خودم نویسنده فیلمنامههایم نیستم به جز فیلم «سراسر شب» و این ضعف را قبول دارم. در پایان میخواهم بگویم که به جز عشق به سینما هیچ چیز ندارم.
میز پرونده ویژه این برنامه با حضور محمدرضا شریفینیا به موضوع «بازیگری» اختصاص داشت.
محمدرضا شریفینیا در ابتدا عنوان کرد: بازیگری برای همه بسیار جذاب است و اکثرا به بازیگری علاقه دارند. من فکر میکنم که ایرانیها ذاتا بازیگر هستند اما اینکه چطور بتوانیم به صورت اکتسابی بازیگر حرفهای بشویم مراحل بعدی کار است. فکر میکنم که وضعیت بازیگری در سینمای ما بد نیست یعنی هم بازیگران خوب زیاد داریم و هم علاقهمندان به بازیگری زیاد داریم. نشانه آن هم وجود کلاسهای بازیگری پرتعداد است. ما در ایران برای ورود بازیگران به سینما تقریبا ضابطه خاصی نداریم. یک عده از تئاتر جذب سینما میشوند زیرا تمرینات خوبی داشته اند.
رضا عطاران متخصص بداهه است
بهروز افخمی بیان کرد: به نظر شما بازیگر باید کمدین هم باشد؟
شریفینیا گفت: کمدین یک کلمه فرانسوی است به معنای بازیگری که نقش کمدی و جدی بلد است و هر دو را به خوبی ایفا میکند. کمدین بودن و داشتن هر دو وجه بسیار کار سختی است. یک آدم بندباز را در نظر بگیرید. بعد یک کمدین را درنظر بگیرید که علاوه بر تمام قوانین و ضوابط برای خنداندن مردم باید قوانین را بشکند. کسی که طناز است پیش از آن ادبیات اصلی را به خوبی بلد است و میتواند با ادبیات بازی کند و موقعیتهای طنز ایجاد کند. در غیر این صورت کمدی شما تبدیل به لهو و ادا میشود.
افخمی پرسید: اکنون در سینمای ایران چه کسانی به این معنا که گفتید کمدین هستند؟
شریفینیا پاسخ داد: این خیلی سوال سختی است. فکر میکنم یک نفر داشته باشیم اما مهم است که کسی نقش جدی را خوب بازی کند و فیلم کمدی را هم خوب بازی کند. به نظر من آن یک نفر کمدین اکبر عبدی است.
بهروز افخمی گفت: من فکر میکردم رضا عطاران در نظر شما باشد.
شریفینیا گفت: رضا عطاران متخصص بداهه است و در فیلمها اکثر موقعیتهای طنز را به صورت بداهه اجرا میکند. همانطور که گفتم شما وقتی در بازی جدی متبحر باشید، میتوانید از آن قوانین عدول کنید.
شریفینیا درباره حس گرفتن در بازیگری مطرح کرد: برخی بازیگران میگویند که برای ایفای نقش یک معتاد حتی چندبار مواد مصرف کرده اند درحالی که بازیگری اصلا چنین چیزی نیست به همین دلیل برخی افرادی که سر صحنه در حس نقش فرو میروند افراد خطرناکی میشوند. همه چیز شما باید سر صحنه کنترلشده باشد در غیر این صورت شما بازیگر نیستید. کل سینما و بازیگری دروغ است و شما باید این دروغ را تبدیل به واقعیت کنید.
محمدرضا ورزی در ادامه برنامه با حضور در میز پرونده ویژه درباره انتخاب بازیگر در کارهایش عنوان کرد: من در انتخاب بازیگر برای آثارم از مشاور و بازیگردان استفاده میکنم زیرا معتقدم حضور بازیگردان بخشی از بار پروژه را از روی دوش کارگردان برمیدارد. من به شخصه به بازیگران تئاتر خیلی اعتقاد دارم و خودم هم از علاقهمندان جدی تئاتر هستم و احساس میکنم که استعدادهای زیادی در این حوزه وجود دارند.
ماجرای انتخاب بازیگر فیلم «روز واقعه»
در بخش دیگری از این نشست شریفی نیا درباره انتخاب بازیگر در فیلم «روز واقعه» گفت: در یک دوره ای برای فیلم «روز واقعه» انتخاب بازیگر انجام می دادیم و من به همین دلیل به دیدن تئاترهای زیادی می رفتم تا ببینم چه بازیگرهایی را می توانیم برای این فیلم بیاوریم. در «روز واقعه» نقشی وجود داشت به نام شبلی که بعدا عبدالله شد. نقش بسیار سختی بود و از ابتدا تا انتها حضور پررنگی داشت. چون یک کاراکتر مسیحی بود از این رو گفتیم به سراغ یک چهره جدید برویم. بعد از تماشای تئاتر «ازدواج آقای می سی سی پی» آقای رضا کیانیان را دیدم و از ایشان دعوت کردم و یک تست گریم گرفتیم. آقای خسرو شجاعزاده یکی دیگر از کسانی بود که ما دعوت کردیم و تست گریمی از ایشان گرفتیم.
وی ادامه داد: آقای ابوالفضل پورعرب در تئاتری بازی می کرد و من به اتفاق خانم سوگند رحمانی به دیدن تئاتر رفتیم و آقای پورعرب را برای نقش انتخاب کردیم. در حق آقای پورعرب اجحاف شد چون به نظر من بسیار مناسب نقش بود. قرار بود در این فیلم بازی کند و چندین ماه تمرین سوارکاری کرد و تمام متن «روز واقعه» را حفظ کرده بود. بعد من به سراغ آقای ایرج نوذری رفتم و ایشان هم تست دادند. حتی بعدتر به سراغ خسرو شکیبایی هم رفتیم ولی خسرو به خاطر مشکل جسمانی گفت نمی تواند طولانی مدت روی اسب بنشیند.
شریفی نیا افزود: بعد با خود آقای بیضایی صحبت کردیم و سوال کردم که اگر شما می خواستید برای این نقش بازیگری انتخاب کنید، انتخاب شما چه کسی بود؟ آقای بیضایی آتیلا پسیانی را انتخاب کردند و ما از آتیلا هم تست گریم گرفتیم. آقای هنرمند برای فیلم «عروس» بازیگری می خواست و آقای نوذری را معرفی کردیم. ما بیست دقیقه از فیلم را گرفتیم ولی مشکلی پیش آمد و متوقف شد. بعد یک بازیگر به فیلم «عروس» دادیم و یک بازیگر گرفتیم. ایرج نوذری را گرفتیم و ابوالفضل پورعرب را به شما دادیم که واسط ما هم خدابیامرز صدرالدین حجازی بود. ولی پورعرب با یک عشق خاصی نقش خود در فیلم «روز واقعه» را دوست داشت و واقعا حیف شد. یک روزی خاطره اش را می گویم ولی درکل به این شکل این انتخاب اتفاق نیفتاد.
شریفینیا در پایان این میز عنوان کرد: نقش خریدن در سینما بحث طولانی دارد. در دنیا اینگونه است که یک آژانسی به عنوان مسئول بازیگران وجود دارد و آنها افراد را به پروژهها معرفی میکنند و ۳۰ درصد از مبلغ قرارداد را دستمزد میگیرند. در ایران ما این موقعیت را نداریم. اکنون چندنفر این کار را کرده اند و با بازیگر قرارداد میبندند مثلا میگویند ۵ سال ما به بازیگر حقوق میدهیم و هروقت معروف شد بخشی از دستمزد او برای ما میشود. باید در این زمینه بحث کرد که آیا این کار درست است یا خیر؟ من بارها گفته ام که هرکس برای دادن نقش از شما طلب پول کرد کلاهبردار است زیرا معلوم نیست که شما برای آن نقش مناسب باشید یا نه.
رفاقت در سینما همیشه جواب میدهد!
همچنین در میز سینمای جهان نیز، امیر قادری و سید حمیدرضا قادری فیلم «wolfs» را مورد نقد و بررسی قرار دادند.
حمیدرضا قادری عنوان کرد: در سینما یکسری دستمایهها ازلی و ابدی هستند، یعنی در تاریخ درام هروقت سراغ آنها بروی فیلم خوبی از آب درمیآید. یکی از این کهن الگوها رفاقت است. فیلم «wolfs» هم درباره رفاقت میان دو آدمی صحبت میکند که فارغ از مباحث سینمایی تبدیل به ۲ شمایل و ترکیب سینمایی جذاب کنار هم شده اند. این فیلم با اینکه اثر میان مایهای است اما هرچیزی که دارد مرهون این رفاقت است. مشکل فیلم این است که کارگردان و تهیهکننده فکر کرده اند که اگر این دو بازیگر معروف (جورج کلونی و برد پیت) را جلوی دوربین قرار بدهند کار تمام است و خیلی روی شخصیتپردازی تمرکز نکردند.
وی افزود: پس از اکران اولیه این فیلم حس خوبی از دیدن ترکیب جورج کلونی و برد پیت روی فرش قرمز در همه مردم ایجاد شد. کاش ما در سینمای ایران نیز این ترکیب های دوتایی را رها نمیکردیم و این ترکیبهای دوتایی تداوم داشتند.
افخمی نیز بیان کرد: این ادامه ندادن ها یک پشت پرده ای هم دارد. مثلا درباره فیلم «سن پطرزبورگ» سالها گذشت و فیلمنامه خوبی برایش پیدا نشد.
این قسمت از برنامه «هفت» به زندهیاد آتیلا پسیانی تقدیم شد.
انتهای پیام