گروه سینمای خبرگزاری هنر ایران: در دهههای مختلف تاریخ سینمای ایران، داریوش مهرجویی به عنوان یک پیشگام و نوآور، با آثارش به تحولات عمیق و بنیادینی در این عرصه دامن زده است. او که با تحصیلات فلسفی خود به دنیای فیلمسازی پا گذاشت، توانست با ساخت فیلمهایی چون «گاو» و «هامون» نه تنها داستانهای انسانی و اجتماعی را روایت کند، بلکه به نقد و بررسی عمیق مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز بپردازد. در این گفتوگو با عزیزالله حاجی مشهدی، منتقد و مدرس سینما، به تأثیرات مهرجویی بر سینمای ایران و ویژگیهای بارز آثارش خواهیم پرداخت.
تاثیر داریوش مهرجویی بر سینمای ایران و تحولاتی که در دهههای مختلف شاهد آن بودهایم، چگونه بوده است؟
داریوش مهرجویی، فیلمساز دانش آموخته رشته فلسفه، از معدود فیلمسازانی است که در اواخر دهه 40 خورشیدی، همانند بهمن فرمانآرا که او نیزدانش آموخته کارگردانی سینما بود، به ایران برگشت تا کار فیلمسازی خود را با هدف ساخت فیلمهای متفاوت و متمایز از جریان روز سینمای آن روزگار، آغاز کند. بعد از تجربهی نه چندان درخشانِ ساخت فیلم «الماس 33 » در 1346 با ساخت فیلم «گاو» ( 1348) مسیر ساخت فیلمهای متفاوت و قابل تمایز با سینمای روز را برای خود و برخی از فیلمسازان همنسل خویش هموار ساخت. داریوش مهرجویی، بهمن فرمانآرا، بهرام بیضایی، سهراب شهید ثالث، امیر نادری، ناصر تقوایی، محمد رضا اصلانی و....از چهرههایی بودند که حضورشان در گروه فیلمسازان موج نوی سینمای ایران (در دو دوره متفاوت اواخر دهه 40 و همچنین در دهه 60 خورشیدی) برای ایجاد تحولات تازه در فیلمسازی ایران(با تاثیر پذیری از جریان موج نو سینمای فرانسه) بسیار تاثیر گذار بود.
کدام یک از آثار مهرجویی را میتوان به عنوان نمادهای سینمای او معرفی کرد و چه ویژگی هایی در این آثار باعث تمایز آنها از دیگر فیلمها شده است؟
بیتردید فیلم «گاو» به دلیل نگاه متفاوت در انتخاب یک مضمون نمادین بسیار متفاوت و به عنوان یک اقتباسِ سینمایی بسیار موفق از یک اثر ادبی (براساس یکی از داستانهای عزاداران بَیَل نوشته دکتر غلامحسین ساعدی) در صدر نمادهای سینمایی شاخص این فیلمساز جای میگیرد. اما بعدها با ساخت فیلمهای متفاوت دیگری همچون: «دایره ی مینا» «اجاره نشین ها» «سارا» «لیلا» «بانو» «هامون» «مهمان مامان» و... همچنین در فیلم متفاوتی چون «بمانی» (که ساختاری مستند–داستانی دارد) همواره تلاش کرد تا در فیلمهایش نوجوییها و تفاوت نگاه آشکاری را برای مخاطبان آثارش به تماشا بگذارد.فیلم درخشانی چون «هامون» را چه در بازیگری و چه در مضمون و محتوا و به ویژه در نوع روایت و ترکیب خلاقانه صحنههای عینی و ذهنی (واقعیت و رویا) باید از فیلمهای شاخص و تراز ساخت فیلمهای متفاوت و نوآورانه دانست که تحلیل ساختاری و محتوایی آن میتواند برای دانشجویان رشته سینما، بسیار سودمند باشد.
مهرجویی چگونه از سینما به عنوان ابزاری برای بیان مسایل اجتماعی و فرهنگی استفاده کرد و چه پیامهایی را از طریق آثارش منتقل کرده است؟
برای مهرجویی، سینما مناسبترین و گویاترین وسیله بیانی برای واگویه کردن دردها و رنجهای زنان به عنوان موثرترین اعضای یک جامعه پویا و بالنده در مرکز توجه قرار داشته است. این موضوع را در فیلمهای «سارا» «لیلا» و «بانو» به خوبی میتوان شاهد بود. درفیلم «بمانی» از رنج زنانی سخن میگوید که به دلیل چیرگی تفکرات مردسالارانه بر زندگی آنان و قید و بندهای پُررنگ باورداشتهای جامعه سنتی، زنان در برخی از اقلیمهای فرهنگی و بومی جامعه ما، ناگزیر به خودسوزی میشوند. به بیان ساده، مهرجویی از ظرفیت بسیار مناسب و گسترده زبان سینما به خوبی استفاده کرده است تا از ابزار موثر سینما برای مطرح کردن مباحث فرهنگی و اجتماعی بهره برگیرد. در فیلم «دایره مینا» با بیانی مستقیم به پدیده خون فروشی در شرایطی غیر بهداشتی و پُر خطر اشاره میکند که حتی در شکلگیری و تاسیس سازمان انتقال خون نیز تاثیر انکارناپذیری داشته است.
چه تکنیکها و سبکهای روایی در آثار مهرجویی باعث تمایز کار او با دیگران شده است؟
مهرجویی از جمله فیلمسازانی است که در داستان پردازی و بیان روایی داستان فیلم های خود، بسیار دقیق عمل میکند. علاقه و توانمندی او در نویسندگی (چه در عرصه فیلمنامهنویسی و چه در نوشتن رُمان و تسلط او در ترجمه بسیاری از آثار درخشان فلسفی به زبان فارسی) باعث شده است تا در روایت داستانهای فیلمهای خود، بیلُکنت و بسیار گویا و روان، قصهگویی کند. در طبع آزماییهای این فیلمساز صاحب سبک در سینما، از شوخ طبعیهای شیرین و بسیار ظریف و شادیآور او در فیلمهای درخشانی چون «اجارهنشینها» «مهمان مامان» و «چه خوبه برگشتی» تا بیان رنجهای پنهان و آشکار زنانی چون لیلا، سارا و بانو در فیلمهایی که با همین نامها ساخته شده است، بسیار هوشمندانه و دقیق عمل میکند. در بحث استفاده از برخی تمهیدات خاص در جلوههای دیداری فیلمهایش نیز با استفاده از رنگبندیهایی که به لحاظ تدوین، کارکردهای جداسازی یا پیوند زدن صحنههای مختلف را بر عهده دارد، به ویژه در فیلمهایی چون «لیلا» و «سارا» از فنون خلاقانهیی سود برده است. مجموعهی سازوکارهایی که در فیلمهای مختلف این فیلمساز، برای غنا بخشیدن به فیلمهایش به کار گرفته میشود، از مهرجویی، یک فیلمساز متفاوت، نوجو و خلاق به ما معرفی میکند.