به گزارش هنرآنلاین، در این نشست کیانوش عیاری کارگردان، محسن آزرم نویسنده، بهار کاتوزی بازیگر، مهرداد غفارزاده کارگردان و گردآورنده این مجموعه و شادمهر راستین دبیر آیین پاسداشت فرهنگی روز ملی سینما حضور داشتند وضمن صحبت درباره مجموعه کتاب فیلم‌نامه‌های کیانوش عیاری، درباره ارتباط میان سینما و کتاب سخن گفتند.

محسن آزرم در ابتدای مراسم ضمن خوش‌آمدگویی به مهمانان درباره اهمیت کتاب در سینما گفت: «به دوستداران کتاب و سینما که در این جمع حضور دارند خیر مقدم می‌گویم. در روزهای کودکی من، سینما با کاغذ شروع می‌شد، پیش از دیدن فیلم‌ ما کتاب‌ می‌خواندیم، آن‌هم در شرایطی که تعداد کتاب‌ها اندک بود و فقط یک مجله درباره فیلم وجود داشت، با این وجود همه کسانی که به سینما علاقه داشتند می‌دانستند که باید سینما را با کلمه بشناسند. در سال‌های اخیر تعداد کتاب‌ها بیشتر شده است اما نمی‌دانم چرا جمعیت کتابخوان‌های سینمایی کمتر شده، درحالی که می‌دانیم علاقه‌مندان به سینما بیشتر از قبل شده است، با تمام این تفاسیر شاید بتوان گفت سینما دوستان از کتاب‌ها بریده‌اند.»

کیانوش عیاری در ابتدای این نشست و درباره کتاب «تنوره‌ی دیو» گفت: «ماجرای تبدیل سناریوهای من به فیلمنامه توسط آقای مهرداد غفارزاده مطرح شد و سعی ما بر این بود که کتاب‌ها آموزنده باشد و صرفا جنبه داستانی نداشته باشد.»

عیاری درباره ماجرای تبدیل فیلم‌نامه‌هایش به کتاب گفت: « چند سال پیش یکی از نشریات خواست که فیلمنامه «بودن یا نبودن» را به چاپ برساند اما من یک سال این موضوع را پشت گوش انداختم و به نوعی فراموش شد، اما در این مورد چون آقای غفارزاده پشت کار بودند، روند ادامه پیدا کرد.»

او ادامه داد: « برخی از اهالی سینما از کتاب گریزانند و بر این باورند که تصویر خودش آموزنده است اما به نظر من و با عرض پوزش از این مثال اما حتی توالت رفتن هم نیاز به مطالعه دارد پس باید مطالعه داشت.»

به کارگردان‌ها رو ندهید

عیاری در ادامه و درباره نحوه علاقه‌اش به نویسندگی گفت: «من و همکارانم جنبه تعریف نداریم، به کارگردان‌ها رو ندهید، زمانی که کلاس اول دبستان بودم، وقتی توانستم یک جمله بسازم اولین داستان خودم را به نام «کریم در وحشت» در سن هفت سالگی نوشتم و گمان کردم باید ادامه دهم و نویسنده شوم. حدود دوازده سالگی نوشتن را به این شکل ادامه دادم که سناریوی فیلم‌هایی که از پرده سینما می‌دیدم را می‌نوشتم، بعدها شروع کردم به نوشتن ایده‌های خودم و اولین فیلمم به نام «نابخشوده» را در هفده سالگی نوشتم، از دوستانم پول جمع کردم، پس به تعداد افرادی که پول دادند باید در فیلم نقش وجود می‌گذاشتم. آن فیلم ۱۴ ثانیه بود و حالا حاضر میلیاردها هزینه کنم تا آن 14 ثانیه را دوباره ببینم.»

این کارگردان ادامه داد: «دنیای سینما من را گیج کرده بود و با اولین اثرم «تنوره‌ی دیو» عاشق سینما شدم و در دوره نوجوانی که دروازه‌بان بودم هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم چیزی بتواند من را از فوتبال جدا کند اما سینما این کار را انجام داد. بارها به شوخی می‌گویم موقع به دنیا آمدن به قابله‌ام گفتم سینما اختراع شده یا نه و او گفته بله و من به دنیا آمدم. من نمی‌دانم اگر سینما نباشد باید چکار کنم؟ چون حتی مسافرکشی هم بلد نیستم.»

«ماهی آزاد» تنها فیلمنامه کیانوش عیاری که ساخته نشد

مهرداد غفارزاده درباره علاقه خود به کیانوش عیاری گفت: «من به عنوان کسی که پیگیر کارهای آقای عیاری بودم همواره آرزو داشتم با ایشان کار کنم. من حتی درست و حسابی و حرفه‌ای هم وارد سینما نشدم به صورت رفاقتی با آقای مخملباف و دیگر دوستان کار کرده بودم اما همیشه آرزو داشتم ببینم ایشان چگونه کار می‌کنند. علاقه من به ایشان بیشتر و بیشتر شد تا زمانی که من تصمیم گرفتم مجموعه فیلمنامه‌های آقای عیاری را به کتاب تبدیل کنم.»

غفارزاده با روایت یک نکته جالب درباره کیانوش عیاری گفت: «آقای عیاری موقعیت فیلمسازی در فرانسه را بخاطر «دو نیمه سیب» رد کردند چون پیش‌تر قول ساخت این اثر را داده بودند. در آن زمان موقعیتی پیش می‌آید تا یکسال در فرانسه بمانند و برای کن فیلم بسازند اما ایشان بخاطر وفاداری به اخلاق و پایبندی به قولشان به ایران بازگشتند تا دونیمه سیب را بسازند کما اینکه به واسطه چند اتفاق این اثر چندان مطلوب خودشان و حتی باب میل منتقدان هم نیست.

بعد هم موقعیتی پیش آمد مجموعه فیلمنامه‌ها را از خود ایشان دریافت کردم، استاد موافقت کردند و نشر چشمه هم همراه ما بودند. برای من کشف آثار آقای عیاری، یک کشف به شیوه ایندیاناجونز بود.»

غفارزاده ادامه داد: «ما در این سلسه کتاب‌ها ۱۳ فیلمنامه را از «تنوره‌ی دیو» تا «ویلای ساحلی» گردآوری کردیم که به ترتیب منتشر خواهند شد. این مجموعه آثار فقط فیلمنامه نیست مقدمه‌ دارد، روایت‌های سر صحنه، تجربیات استاد، دکوپاژها و دست‌نوشته‌های فراوانی از ایشان در این کتاب وجود دارد.»

در ادامه نشست، مهرداد غفارزداه که کار گردآوری این مجموعه آثار را برعهده داشت در پاسخ به این سوال که آیا همه فیلنامه‌های  کیانوش عیاری ساخته شده‌ است توضیح داد: « در مجموع فیلنامه‌هایی که ایشان نوشتند، ساخته شده‌اند، فقط در جریان جست‌وجو به فیلمنامه‌ای به نام «ماهی آزاد» برخوردم که متوجه شدم آقای عیاری این فیلم‌نامه را نساختند و یادشان هم نمی‌آمد که چه زمانی این را نوشتند یا چرا چاپ نشده است.»

فاصله زیادی میان سینما و ادبیات می‌بینم

عیاری نیز در پاسخ به این پرسش که آیا تاکنون از میان آثار ادبی فیلمنامه‌ای نوشتید گفت: « اصولا من فاصله زیادی میان ادبیات و سینما می‌بینم، البته ادبیات خارج از سینما برایم عزیز است، با این وجود تقریبا همه داستان‌های ایرانی را خوانده‌ام، در ایران نویسندگانی مانند  اسماعیل فصیح هستند که آثارشان بسیار برای سینما خوب است.

«خواهران غریب» کیومرث پوراحمد از «نیمه دوسیب» من بهتر است

عیاری درباره نحوه نوشتن فیلمنامه «نیمه دو سیب» گفت: «سال‌ها آثارم از ارشاد مورد پذیرش نبود، برای اینکه بتوانم کار کنم و امور زندگی را بگردانم کتابی بود به نام «خواهران غریب» از اریش کستنر که من نام آن را «نیمه دو سیب» گذاشتم و واقعیت هم این است که فیلم خوبی نشد، به نظرم فیلم کیومرث پوراحمد به نام «خواهران غریب» بهتر از کار من بود. در فیلم من بازیگرم مریم مصدقی بعد از شروع فیلمبرداری باردار شد و دیگر نتوانست نقش را ایفا کند و من مجبور شدم فیلمنامه را تغییر دهم تا فقط از شر آن نوشته‌ها رها شوم.»

او درباره علاقه‌اش به همکاری با محمود دولت‌آبادی گفت: «من با آقای دولت‌آبادی صحبت کردم تا با اقتباس از «کلیدر» اثری بنویسیم و ایشان هم موافقت کرد اما تهیه‌کننده از نظر مالی با آقای دولت‌آبادی به توافق نرسیدند. یک‌بار هم مدت‌ها قبل وقتی جای خالی سلوچ را خواندم خوشم آمد و خواستم بخش لوک مست را بسازم، ایده را با دولت‌آبادی مطرح کردم و قول دادم نظر ایشان برآورده می‌شود، ایشان هم پذیرفتند، اما راستش بعدا از ساختن آن ترسیدم و وارد ساختن آن نشدم.»

حتی صداوسیما هم آرزو دارد با کیانوش عیاری کار کند

وحید نیکخواه‌آزاد، تهیه‌کننده سینما نیز در این مراسم حضور داشت و با دعوت میزبانان دقایقی درباره کیانوش عیاری و سینمای این کارگردان صحبت کرد.

من این سعادت را نداشتم که کار مشترکی با آقای عیاری انجام دهم و مقداری هم دلم برای جوان‌تر ها می‌سوزد چون تجربه تماشای فیلم‌های ایشان در جشنواره را از دست داده‌ند. آقای عیاری مانند کسی است که در سنگلاخ حرکت می‌کند و با هر گامش مسیری را می‌سازد و وقتی به آن‌ها نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که به واسطه تنوع کاری‌اش  یک دنیای سبز را در سینما ساخته است. عیاری هیچ‌گاه حرف سیاسی نزده اما همیشه دغدغه داشته و به مسائل مهم اجتماعی پرداخته است؛ مثلا در همین فیلم «خانه پدری» به یک موضوع مهم یعنی دخترکشی اشاره کرده است.»

او ادامه داد: «عیاری همیشه فیلم توقیفی داشته مثل «کاناپه» و «خانه پدری» اما آنقدر متین حرف‌هایش را زده‌که یک تلویزیون فاجعه مثل صداوسیما همیشه دهنش آب افتاده تا با او کار کند و آثارش را نمایش دهد حتی تلویزیون هم ارزش آقای عیاری را می‌داند.»

مخاطب ما اگر از کتاب فاصله بگیرد از تخیل و سینما فاصله گرفته

در بخش بعدی این برنامه محسن آزرم این پرسش را مطرح کرد که سینما همانطور که آقای عیاری گفت متکی به تصویر است اما برای آموختن سینما چه نیازی به کتاب سینمایی است؟ و کاتوزی در پاسخ گفت: «با کیانوش عیاری شروع می‌کنم، ایشان گفتند که از ما کارگردان‌ها تعریف نکنید اما من می‌خواهم از عیاری تعریف کنم، ما خوشبختیم که در روزگار شما هستیم، دوربین شما صرفا نخواست اثر تولید کند، «از نفس افتاده‌ها» روایت زنده از انقلاب است که پیشنهاد می‌کنم ببینید، در سریال «روزگار غریب» هنرورهای شما به خوبی بازی می‌کردند طوری که ما گمان می‌کنیم آن‌ها واقعی هستند نه بازیگر، این موارد را گفتم که بگویم بخاطر نگاه شما بوده که این آثار خوب شده است. امروز به‌دلیل مناسبات سینما مانند فروش فیلم و گیشه، یک نوع از سینما در حال نابودی است، پس باید به شما افتخار کرد که آثار شما برای ما باقی مانده و ما با وجود آثار شما می‌دانیم سینما هنوز هم فیلم خوب دارد.»

کاتوزی در پایان صحبت‌هایش گفت: «شما کتاب می‌خوانید و بین مردم زندگی می‌کنید، در مسیر خلق اثر این موارد به هم پیوسته هستند، نمی‌شود بین مردم نبود و آثار خوب مثل شما تولید کرد. مخاطب ما اگر از کتاب فاصله بگیرد از تخیل و سینما فاصله می‌گیرد. ادبیات مهم است و نمی‌شود آن را از سینما جدا کرد.»

چرا از ادبیات فاصله گرفتیم؟

در ادامه محسن آزرم گفت: «در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه۵۰ بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، فریدون گله، داریوش مهرجویی فیلم می‌ساختند در آن دوره هیچ کسی فکر نمی‌کرد زمانی فرا برسد که سینماگران نسبت به ادبیات و کتاب خواندن احساس بی‌نیازی کنند. نکته کتاب خواندن این است که بخشی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما از آثار اقتباسی هستند، پس چرا ما اکنون از ادبیان فاصله گرفتیم؟»

علی حاتمی فیلمنامه «دلشدگان» را یازده بار اصلاح کرد

یک جمله‌ای در بین نویسنده‌ها وجود دارد که می‌گویند با دلت بنویس و با مغزت ادیت کن. یک لحظه‌ای در نوشتن وجود دارد که با فیلم و عکس به دست نمی‌آید دیدن این نظم در خواندنِ کتاب شکل می‌گیرد و به آرامی به ذهن این فکر را می‌دهد که در واقعیت بیرونی چگونه ذهنش را مرتب کند. نوشتن و خواندن مدل فکر کردن منسجم ارائه می‌دهد من وقتی از چیزی خوشم می‌آید آن را دوباره برای خودم می‌نویسم و من این ماجرا را از آقای حاتمی یاد گرفتم که یازده بار فیلمنامه «دلشدگان» را نوشتند بدون اینکه نوشته‌های قبلی را خط بزنند و این کار را مسعود کیمیایی هم انجام می‌داد و من از این دو بزرگ یاد گرفتم که همیشه بنویسم.»

خانه سینما با همکاری مراکز فرهنگی هفته پاسداشت فرهنگی روز ملی سینما را از ۱۸ تا ۲۶ شهریور در مراکز فرهنگی شهر برگزار می‌کند.