به گزارش هنرآنلاین، جواد طوسی منتقد پیشکسوت سینما در ابتدای صحبتهای خود گفت: زادروز رسول ملاقلی پور بهانهای است برای پرداختن به بعضی مسائل جدی که زمینه انطباق با شرایط موجود جامعه را دارد. رسول ملاقلی پور یکی از معتبرترین و شاخصترین فیلمسازان سینمای این دوران است که بخشی از پیکره او در سینمای جنگ هویتمندی والای خود را پیدا کرده است و مهمترین ژانر سینمای این دوران، سینمای جنگ است.
وی ادامه داد: ملاقلی پور در سینمای خود مراحل مختلفی را طی کرد و خام دستیهای اولیه او به آثاری همچون «پرواز در شب»، «سفر به چزابه»، «نجات بافتگان» و «مزرعه پدری» تبدیل شد که هر از این آثار دارای شناسنامهای از یک فیلمساز است. او نگاه کنجکاو خود را از طریق یک دوربین سوپر هشت به وقایع ملتهب و در عین حال هولناک معطوف کرد و این موضوع هیچگاه از یاد و خاطره او دور نشد و فیلمهایی را خلق کرد که دارای استانداردهایی فراتر از زمانه خود بود.
این منتقد بیان داشت: فیلم «مزرعه پدری» دارای کمبود قصه است اما از نظر قابلیتهای نمایشی و ساختاری اثری ویژه محسوب میشود. ای کاش امروز ملاقلی پور در میان ما بود و میتوانست چراغ سینمای جنگ را از منظر خود روشن نگه دارد. او فردی بود که با خود و مخاطب صادقانه برخورد میکرد و رفتارهایی به موقع داشت.
وی خاطر نشان کرد: این فیلمساز در لوکیشنی مانند جشنواره فیلم فجر اعتراض خود را عنوان کرد و با هیچکس تعارف نداشت. او هر کجا متوجه میشد عدالت در حالتی مخدوش شونده قرار میگیرد، اعتراض خود را عنوان میکرد. ملاقلی پور جدا از خصوصیات فرهنگی و شخصی خود، دارای ویژگیهایی خاص بود. در جامعه ما در حیطه مسائل جامعه شناختی به غلط از آنارشیسم تعریف بدی ارائه میشود. این اصطلاح برای جامعهای که به دلایل مختلف به اهداف خود جامعه عمل نپوشانده است، ویژگی منفی به حساب نمیآید. ملاقلی پور فردی بود که از دل جامعه بیرون آمد و به موقع در سینمای جنگ نگاه دلسوزانه و حماسی و تاریخی خود را نسبت به شرایط معاصر جامعه به نمایش گذاشت. در دوران پس از جنگ نیز در چرخه سینمای اجتماعی خط عدالت خواهی را از زاویه دید خود بنا کرد و با فیلمهایی مانند «قارچ سمی»، «نسل سوخته» و فیلمهای اولیه خود، نوعی نگاه آنارشیستی را بروز میدهد.
طوسی بیان داشت: ملاقلی پور کاملا یک فیلمساز حسی و غریزی بود و در این چارچوب موفق میشود که آنارشیسم را به درستی مطرح کرده و میخواهد کم کاریهای دولتمردان را خود جبران کند. ملاقلی پور قصد داشت یک فیلمنامه دارای تم رئالیسم جادویی را مقابل دوربین ببرد و نگاه سورئالیستی او تکامل بسیار زیادی پیدا کرده بود اما متاسفانه فرصت ساخت آن اثر فراهم نشد.
این منتقد افزود: در فیلم «هیوا» زنانگی دارای تجلی عاشقانه و سمپاتیک است. در این فیلم شخصت زنی را شاهد هستیم که در یک ساحت قهرمانانه قرار میگیرد و فیلمساز برای هر بخش از خلوت او فضایی را در نظر میگیرد و همه این اتفاقها با بیان سینمایی انجام میگیرد. ملاقلی پور از جمله افرادی بود که همواره سنگ خصایص اخلاقی را به سینه میزد و تلاش داشت تا تضادهای طبقاتی را مرتفع نماید. او موارد اینچنینی را با تمام وجود حس کرده بود و به همین دلیل پیوندی ناگسستنی با آنها داشت.
وی در پایان گفت: «سفر به چزابه» از جمله سه فیلم برتر سینمای دفاع مقدس به شمار میرود و عجیب است که ملاقلی پور اصلا در چزابه حضور نداشته است اما به گونهای گیرا دنیای آخر زمانی را به تصویر میکشد.
ملاقلی پور از دل جامعه آمده بود
فرهاد قائمیان بازیگر فیلم هیوا نیز گفت: جای رسول ملاقلی پور برای همیشه در میان ما خالی است. من همیشه میگویم که او رفت و سینمای ایران را تنها گذاشت، او دارای ایدههایی بسیار درخشان بود. ملاقلی پور هم فیلمساز و هم نویسنده و شاعر بود و تمام ایدههایی را که در فیلمهایی او شاهد هستیم از بطن جامعه وام میگرفت، چراکه او از دل جامعه آمده و از سال ۵۷ به بعد توانست به عنوان یک فیلمساز شاخص در گونههای دفاع مقدس و اجتماعی عرض اندام کند.
وی ابراز داشت: ملاقلی پور با وجود همه آثار خوبی که مقابل دوربین برد متاسفانه آنچنان که باید قدر ندید و این موضوع همیشه برای من که شاگرد او بودم و با ایشان رفاقت داشتم تلخ به نظر میرسد. در یک دوره به دلیل ساخت فیلم «سفر به چزابه» هجمه های شدیدی بر او وارد شد اما در کمتر از دو سال به یکی از ۱۰ فیلم برتر سینمای ایران تبدیل شد و هنوز هم دارای جایگاه ویژهای است.
وی بیان داشت: همیشه گفته میشود که او فردی عصبانی بود و وجوه آنارشی موجود در آثار او را از این دریچه تحلیل میکردند. اما ملاقلی پور دارای قلبی بسیار رئوف و مهربان بود. مرام ویژه او در آثارش جاری است و من همواره غبطه میخورم که چرا ما نتوانستیم مانند او باشیم.
وی یادآور شد:سالها پیش و زمانی که «هیوا» در حال ساخت بود، من در اردبیل برنامه مرور بر آثار فیلمسازان مختلف را سامان دهی میکردم. در همان زمان برنامه مرور بر آثار ملاقلی پور را ترتیب دادیم و از او دعوت کردیم. جمعیت زیادی برای تماشای این اثر جمع شدند و برنامه شکل و شمایلی جشنوارههای پیدا کرد. پس از برنامه، او را به خانهای که در آن متولد شده بود بردم و از همانجا رفاقت میان ما شکل گرفت و از او رفتار انسانی و حرفهای و همینطور شرافت و مرام را آموختم.
قائمیان با بیان اینکه عباس در فیلم «هیوا» به عنوان یک شخصیت امیدوار کننده وارد میشود، افزود: او در صحنه های مختلف فضای کار را عوض می کنند و جایی که آذری میخواند نیز نوعی امید و انتظار را بازتاب میدهد. ای کاش شرایط به گونهای رقم بخورد که مجددا در سینمای ایران به سمت تولید چنین فیلمهایی حرکت کرده و باید بتوانیم تا توجه نسل جدید را مجددا نسبت به این فیلمها جلب کنیم.
وی با بیان اینکه ملاقلی پور از بطن جامعه بیرون آمده بود، بیان داشت: تمامی شخصیتهای فیلم های او ما به ازای بیرونی دارند و زیست اجتماعی که او داشت همه آنها را در فیلمهایش آورد و توانست عشق به میهن، عشق به همنوع، عشق به مرام و معرفت را جاری کند و به همین دلیل فیلمهای او هیچ وقت کهنه نمیشود. ملاقلی پور در فیلمهایش از انسانیت از از ازل تا ابد صحبت کرده است. من معتقدم رسول ملاقلی پور یک شاعر فیلمساز بود.
مسیر فیلمسازی برای ملاقلی پور ساده نبود
امیر عابدی، عکاس سینما که در چند فیلم با ملاقلی پور همکاری داشت نیز گفت: معترض و عدالتخواه بودن از جمله خصلتهای رسول ملاقلی پور به شمار میرفت و این موارد به صورتی غیر شعاری در فیلمهای او موج میزد. او به غیر از فعالیت در گونه جنگ، آثار دیگری را نیز کارگردانی کرده است که بسیار کمتر مطرح شده است.
وی بیان داست: او هیچ گاه کم نیاورد و همواره صحبتی که قصد بیان آن را داشت، به بهترین شکل ادا میکرد. او برای بار معنایی تصویر اهمیت بسیار زیادی قائل بود. فضاسازی طراح صحنه برای او بسیار مهم بود و تاجایی که اطلاع دارم او فعالیت خود را از عکاسی آغاز کرده بود و دارای نگاهی تربیت شده بود.
عابدی با بیان اینکه ویژگی دیگر ملاقلی پور صداقت و صراحت لهجه بود، ادامه داد: او ترس را نمیشناخت و همواره حرف خود را ادا میکرد و این ویژگی به فرزند او یعنی علی ملاقلی پور نیز به ارث رسیده است. او از اعتقاد خود کوتاه نمیآمد و همواره حرف قلبی خود را مطرح میزد. مسیر فیلمسازی برای ملاقلی پور به هیچ عنوان ساده نبود. من تنها دو فیلم با ملاقلی پور کار کردم اما حسرت حضور در سایر آثار او برای همیشه همراه من است.
سینما عشق پدرم بود
علی ملاقلی پور، فرزند او نیز گفت: من این افتخار را داشتم تا به عنوان کارآموز در فیلم «قارچ سمی» به عنوان دستیار سوم کارگردان حضور داشته باشم. اما بعدها ترجیح دادم تا به عنوان دستیار کارگردان و برنامه ریز با فیلمسازان دیگری همکاری کنم. همین فاصله باعث شد تا نسبت به سینمای پدر با دیدی تحلیلی روبهرو شوم. به عقیده من ملاقلی پور در کارنامه خود فیلم جنگی ندارد و آثار او همگی به عنوان بخشی از سینمای اجتماعی به شمار میروند. جنگ در آن زمان مسئلهای اجتماعی بود و به دل جامعه وارد شد. پدر من کار خود را با عکاسی آغاز کرد و بسیاری از عکسهای ثبت شده از سقوط خرمشهر محصول کار رسول ملاقلی پور است. او برای شخصیتهای فیلم خود دارای ما به ازای حقیقی بود.
کارگردان «قندون جهیزیه» افزود: متاسفانه در فیلمهای دفاع مقدسی که امروز ساخته میشوند، همه شخصیتها بدون لهجه حضور پیدا میکنند و همین مسئله به کمرنگتر شدن بعد اجتماعی آثار تبدیل میشود. برای ملاقلی پور سینما دارای موضوعیت بود و بسیاری از مواقع برای چندین بار به تماشای برخی از آثار میپرداخت. میتوان گفت که او به جنون سینما مبتلا بود و به نوعی سینما عشق او بود و این موضوع در کمتر سینماگری به چشم میخورد.
وی درباره فیلم «هیوا» نیز گفت: داستان «هیوا» برگرفته از عشقی بود که پدر در کلام همسر شهید حمید باکری دید، چراکه او در آن زمان مشغول ساخت مستندی درباره این شهید بود. در واقع عشقی که پدر در آن زن دید، موتور محرکه «هیوا» به شمار میرفت.
فیلم سینمایی «هیوا» توسط فیلمخانه ملی ایران برای نمایش در اختیار موزه سینما قرار داده شده بود.