به گزارش هنرآنلاین، سحر عصرآزاد در این نشست گفت: آقای احسانی در مستندسازی کار خود را با حوزه اجتماعی آغاز و در ادامه به ساخت مستندهای محیط زیستی علاقمند شده است و آن را ادامه داده است. دوست دارم خود ایشان در این مورد صحبت کنند.
محمد احسانی در این نشست گفت: پیش از این، بیشتر مستندهایی در حوزه اجتماعی و درام تاریخی کار کردم اما اکنون یک دهه است که در حوزه محیط زیست به مستندسازی میپردازم. جدا از دغدغه شخصی که نسبت به این حوزه دارم، فکر میکنم ادامه این روند، بر مبنای وضعیت تقدیرگونه بوده است. اولین بار که مستندی محیط زیستی درباره دریاچه ارومیه کار کردم، بیشتر به این خاطر بود که خودم آذری هستم. در واقع در فکر این بودم که از آن دریاچهای که بخش مهمی از خاطرات کودکیام در آنجا گذشته بود، فیلمی بسازم و ادای دینی به آنجا بکنم.
او افزود: پس از آن، روند مستندسازی و کارهای ما بهگونهای پیش رفت که در حوزه محیط زیست، فعالیت خود را ادامه دادیم. بخشی از این موضوع به مادر طبیعت مربوط بوده که کسانی که با صداقت و علاقه خاصی به زمین، به سمتش میروند، را خودش پیش میبرد. علاوه بر این وضعیت محیط زیست در کشور خودمان گویای هر ناگفتهای است. اکنون دریاچه، تالاب و رودخانهای نیست که خشک نشده باشد. تمام این موارد در ادامه کارم در این حوزه تاثیر گذاشته است. البته شخصا در همه این کارها نیز سعی کردهام که رویکرد اجتماعی و مردم شناختی هم در آنها وجود داشته باشد. همچنین موسیقی نیز در آنها پررنگ است.
محمد درویش در ادامه این نشست گفت: این اثر مستندی ماندگار درباره سیلی است که سال ۹۸ رخ داد. این اتفاقی بود که چند نسل آن را ندیده بودند و از این رو پدیده مهمی به شمار میآید. در سرزمینی چون ایران که ناترازی آبخانههای آن به حدود ۱۵۰ میلیارد متر مکعب رسیده است، قاعدتا باید وقوع باران و جریانهای سیلابی یک نعمت باشد. طبیعتا باید وقتی ما دوربین را به این سرزمین خشکیده و تشنه میبریم، مردم را از تماشای بارش باران خوشحال ببینم. آن هم بارانی که توانست بعد از سالها هورالعظیم را خیس کند. ولی شما در این مستند فقط نوحه و سوگواری مناطق سیل زده را میبینید. در حالی که حیات جلگه خوزستان مرهون سیل است.
او افزود: در واقع اگر این سیلها در این جلگه جاری نمیشد، جلگه خوزستان به این صورت نبود. زیرا این جلگه در پایاب مهمترین و پرآبترین رودخانههای ایران یعنی کارون، دز، کرخه و... قرار گرفته است. اگر این رودها سیلخیز نبودند، ما حاصلخیزترین جلگه ایران و بزرگترین منبع تولید غذا در ایران را نداشتیم. اما باید پرسید که چرا همه ناراضی بوده و در حال شکایت هستند؟ چرا برخی از این اهالی میگویند خسارتی که ما از جنگ ۸ ساله دیدیم، به مراتب کمتر از این سیل بود؟ میگویند ما جنگ را راحتتر تحمل کردیم. این اتفاق ناشی از این چیست؟
این فعال محیطزیست در ادامه صحبتهایش بیان کرد: شما در مناطقی از ایران، همچنان سازههایی را میبینید که قدمت آنها چند هزار سال است. در این مناطق زمانی که سیل اتفاق میافتد، مردم از صمیم قلب ابراز خوشحالی میکنند. زیرا سیلها در این مناطق همچنان نعمت باقی ماندند. چون مردم میدانستند که نباید در مسیر سیلها به ساخت و ساز بپردازند و میدانستند که با استفاده از آبرفتهای درشت دانهای که سیل دارد، چگونه میتوانند این برکت ناگهانی را تبدیل به نعمتی پایدار کنند. علت تداوم تمدن ۵ هزار ساله در ایران نیز همین هوشمندی است که در پدران و مادران این سرزمین وجود داشته اما اکنون به شدت تخریب و نابود شده است. متاسفانه ما درگیر توان سازهای و فناورانه جعلی و مجازی شدیم و در پناه این توان فناوری، عملا بیدفاع ماندیم.
درویش در ادامه صحبتهایش گفت: در بخشی از مستند که مربوط به استان لرستان است، اهالی آن منطقه میگویند که ما اساسا چنین سیلی را یاد نداریم و تکرار میکنند که حتی قدیمیها هم چنین سیلی را ندیدهاند. در صورتی که در نزدیکی آنها، یک پل باستانی به نام پل معمولان وجود دارد که قدمت آن به دوره ساسانی میرسد. بعد از این سیل، ۴۵ پل با قدمتی کمتر از ۳۰ سال خراب شده اما آن پل سالم باقی مانده است. باید پرسید که چگونه، توان مهندسی و دانشِ دانشآموختگان ما در این رشتهها نتوانسته، به اندازه پدران و مادران ما در چند هزار سال گذشته، فهم بوم شناختی از رفتار رودخانههای زاگرس داشته باشد و چنین مصیبتی اتفاق افتاده است؟
او افزود: حجم سیلی که از نیمه دوم اسفند ۹۷ تا بیستم فروردین ۹۸ در ایران جاری شد، چیزی نزدیک به ۱۶ میلیارد متر مکعب است. این عدد یعنی دو برابر نیاز آب شرب همه مردم ایران در یک سال. یعنی میتوانستیم با این رقم، آب شرب و خدمات بهداشتی ۱۶۰ میلیون نفر را تامین کنیم. بنابراین این اتفاق میتوانست یک موهبت باشد تا ناترازی خود را کاهش دهیم. شگفتآور است که حجم مخازن سدهایی که در خوزستان داریم، ۲۰ میلیارد متر مکعب و سیلی که در آنجا رخ داده، ۱۳ میلیارد متر مکعب است اما با این وجود، بخش بزرگی از خوزستان زیر آب رفت. این اتفاق نشاندهنده این بوده که یک نادرایتی انسانی موجب این سیل شده است. نکته جالب نتیجه گیری هیاتی است که تشکیل شد تا دلایل این سیل را بررسی کند. آنها در نهایت گفتند که اگر ما سدهای بیشتری ساخته بودیم، خسارتهای کمتری به بار میآمد. واقعا تاسفآور است که معافیای سدسازی که نان خودش را در غلبه تفکر سازهای بر مدیریت آب میبیند، دنبال این بود تا از این آب گلآلود ماهی بگیرد.
سحر عصرآزاد در ادامه این نشست گفت: درباره ساختار و فرم هنری کارهای آقای احسانی باید بگویم، در کنار این دغدغهمندی که در کارهای ایشان وجود دارد و در حال عمیقتر و ریشهدارتر شدن است، به خصوص در این مستند شاهد پختگی و قوامی هستیم. زیرمتنی که آقای احسانی برای پیش بردن و بسط دادن این مستند انتخاب کرده، خیلی خوب توانسته، در اجرای مولفههای لازم عمل کند. همچنین شاهد نگاه زنانهای هستیم که در فیلم جاری است. حتی اسم فیلم برگرفته از یکی از شعرهای فروغ با عنوان باد ما را با خود خواهد برد، وام گرفته شده است. همچنین بخشهایی از فیلم توسط سه زن در سه جغرافیای مختلف روایت شده و زنانی را نشان میدهد که چیزی یا کسی را از دست دادهاند. کارگردان خیلی خوب این موارد را با هم پیوند داده است.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: همچنین استفاده از موسیقی و لالههای مادرانه نیز اتفاق جالبی است که من را یاد همسرایان نمایشنامههای یونانی میانداخت و همدلی با مخاطب را نیز بر میانگیخت. در نهایت باید بگویم که ما فقط شاهد یک تراژدی از سیل که منحصر به فرد بوده نیستیم، ما در این مستند ابعاد این فاجعه را در سطوح مختلف میبینیم. فیلم میتواند در چند لایه مخاطب را با خود درگیر کند. این مستند یکی از کارهای پخته آقای احسانی است که میتواند مخاطب را با خود همراه کند.