گروه سینمای خبرگزاری هنر ایران: چهرهی سرد با چشمانی آبی درشت که روحی در آنها دمیده نشده بود خصوصیت بارز میمیک چهرهی نقشهایی است که «آلن فابیَن موریس مارسل دلون» معروف به آلن دلون در 60 سال فعالیت برای مخاطبان سینما به یادگار گذاشت. مردی که از طرف اهالی و مخاطبان سینما به القابی مثل «زیباترین مرد جهان» «مرموزترین ستاره سینما» «نماد جذابیت» و «ستاره سینمای نوآر» شناخته میشود. امروز 28 مرداد 1403 خبرگزاریها با اعلام مرگش نوشتند «آلن دلون با آرامش در خانهاش، در کنار سه فرزند و خانوادهاش درگذشت.»
او که در 1960 با رونق سینمای فرانسه شناخته شد برای کارگردانان مطرحی چون ژان پیرملویل، رنه کلمان و ژاک درای در نقش پلیس، قاتل و مردان جذاب بازی کرد. همچنین آلن دلون در مسیر بازیگری با نویسندگانی مثل لوکینو ویسکونتی، لوئیس مال، میکل آنژ آنتونیونی و ژان لوکگدار همکاری داشت.
در کارنامه حرفهای آلن دلون جایزه سزار بهترین بازیگر مرد فرانسه برای «داستان ما»، نشان لژیون دونور فرانسه، جایزه خرس طلایی در چهلوپنجمین جشنواره بینالمللی فیلم برلین و جایزه نخل طلای افتخاری در جشنواره فیلم کن دیده میشود.
به بهانهی درگذشت آلن دلون بازیگر سرشناس فرانسه در ادامه 10 فیلم از این بازیگر که در ایران بیشتر دیده شده، آورده شده است.
روکو و برادرانش
این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای آلن دلون و به کارگردانی لوکینو ویسکونتی در 1962 است، از آثاری است که مورد علاقهی فرانسیس فورد کاپولا هم محسوب میشود. بیوهای به نام روزاریا با چهار پسرش که یکی از آنها روکو است، از لوکانیا به میلان نقل مکان میکند. پسر ارشد، وینچنزو، در حال حاضر در میلان زندگی میکند. در ابتدا اعضای خانواده مشکلات زیادی دارد، اما همه موفق میشوند کاری برای انجام دادن پیدا کنند. سیمون وارد رشتهی بوکس میشود، روکو در خشکشویی کار میکند و سیرو هم درس میخواند. سیمون در همین حین با نادیا، آشنا میشود و رابطه طوفانی با هم دارند. بعد از گذشت مدتی، زمانیکه روکو خدمت سربازی را تمام میکند، این بار او با نادیا وارد رابطه میشود. همین موضوع منجر به یک دشمنی تلخ بین برادران میشود و همه چیز را خراب میکند… آیا این دشمنی به قتل منجر میشود؟
کسوف
فیلمی از میکل آنجلو آنتونیونی است که در سال 1962 آلن دلون نقش پییِرو، دلال بورسی را بازی میکند که ویتوریا دختر فیلم در صدد برقراری ارتباط با اوست. این فیلم که در حومه شهر رم جریان دارد، داستان مترجمی به نام ویتوریا است؛ کسی که بعد از یک شب پردردسر، مراسم نامزدی خود را با معشوقهاش، نویسندهای به نام ریکاردو، به هم میزند. ویتوریا به مرکز شهر میرود تا با مادرش ملاقات کند؛ مادری که اعتیاد زیادی به بازار سهام پیدا کرده است. او دقیقا در روزی که بازار سهام سقوط میکند، با کارگزار مادیگرایی به نام پییِرو ملاقات میکند. بعد از این ملاقات، پییرو و ویتوریا رابطهی خاصی را آغاز میکنند.
این اثر که برندهی جایزهی ویژهی هیئت داوران جشنواره کن و نامزد جایزه نخل طلا هم شد، آخرین قسمت از سهگانهای است که با فیلم L’Avventura (ماجرا) آغاز و با فیلم La Notte (شب) ادامه یافته بود. مارتین اسکورسیزی کسوف را جسورانهترین قسمت این مجموعه خواند؛ اثری که یکی از تحسینشدهترین آثار این کارگردان محسوب میشود.
یوزپلنگ
یوزپلنگ اقتباسی از رمانی با همین نام به قلم جوزپه تومازی دی لامپه دوزا است که به کارگردانی لوکینو ویسکونتی در 1963 ساخته شد. دان فابریزیو کوربرا، یک نجیبزادهی پیر سیسیلی است که در اواسط قرن ۱۹ زندگی میکند؛ دورانی که اتحاد ایتالیا یا همان Risorgimento، آشفتگی سیاسی و اجتماعی زیادی را به وجود آورده بود. برادرزادهی او به نام تانکردی و دختر خواندهاش هم در این مسیر همراه او هستند. این فیلم با ریتمی آهسته و شمرده، دورانِ پایانی زندگی این نجیبزاده و درگیریهایی را که او در سیسیل خشن و پرآشوب دارد، به تصویر میکشد. یوزپلنگ که در جشنواره فیلم کن نمایش داده شده بود، موفق شد جایزه نخل طلا را بهدست بیاورد. علاوه بر این، از طرف مخاطبان و منتقدان اروپایی بسیار مورد استقبال قرار گرفت اما نظرات و استقبال ابتدایی آمریکاییها، آنقدرها که باید، جالب نبود.
سامورایی
سامورایی به کارگردانی ژان-پیر ملویل در 1967 ساخته شد. این فیلم در شهر پاریس جریان دارد و حول محور جف کاستلو میچرخد؛ یک قاتل تنها که فقط با عقد قرارداد کارهایش را انجام میدهد. او حالا استخدام شده تا صاحب یک کلاب را به قتل برساند و بلافاصله هم مظنون اصلی قتل میشود. البته، بهانهای که او مطرح میکند، باعث میشود که اتهام علیه او، بهصورت کامل برداشته شود. جین (نامزد جف)، وینر (یک شهروند قابل اعتماد و مشتری جین) و والری که پیانیست این کلاب و شاهد اصلی این جنایت بودند، مدارک و شواهد لازم را مبنی بر بیگناهی جف ارائه و بهانهی او را هم تایید میکنند که زمان وقوع جرم، جای دیگری بوده است. او که حالا ظاهرا آزاد شده ، از یک طرف توسط پلیس تحت تعقیب است (زیرا بهانهها و شواهد، آنها را به بیگناه بودن جف متقاعد نکرده) و از طرف دیگر هم گانگسترهای دیگری دنبال او هستند؛ افرادی که توسط همان کسی که استخدامش کرده ، موظف به تعقیبش هستند. حالا جف به دنبال این است تا کسی را که استخدامش کرده، پیدا کند و انتقام خود را از او بگیرد.
دستهی سیسیلیها
آنری ورنوی در 1969 دستهی سیسیلیها را ساخت. «قتل در پاریس! دزدی در رم! نارو زدن در نیویورک!» خلاصهی داستان این فیلم است. یک قاتل محکوم شده، با کمک یک دستهی سیسیلی، از زندان فرار میکند؛ دستهای که توسط یک گنگستر پیر و سالخورده رهبری میشود. دستهی سیسیلی، این جنایتکار را فراری داده اند تا با کمک هم نقشهی یک سرقت بزرگ را طراحی و اجرا کنند. آنها در نظر دارند که حجم زیادی از جواهرات را از یک نمایشگاه در رم بدزدند. درست زمانیکه آنها در حال برنامهریزی برای این سرقتند ، یک بازرس سرسخت و مصمم، از تمام منابع موجود برای دستگیری آنها استفاده میکند. نکته جالب اینکه ، این فیلم به سه زبان فرانسوی، انگلیسی و ایتالیایی فیلمبرداری شد؛ دقیقا با همان بازیگران. منتقدان اعتقاد داشته و دارند که دسته سیسیلی ها، ژانر کلاسیک گانگستری را دوباره تعریف میکند و آن را به سطح بالاتری میبرد.
دایره سرخ
دایرهی سرخ در 1970 به کارگردانی ژان پیر ملویل ساخته شد. «جایی برای پنهان شدن نیست… جایی برای فرار کردن وجود ندارد…» زمانیکه یک جنایتکار فرانسوی به نام کوری از زندان آزاد میشود، تصمیم میگیرد که دیگر هیچوقت به آنجا بازنگردد. بااینحال، او بعد از یک برخورد تصادفی با قاتلی فراری به نام ووگل، دوباره بهسرعت به سمت دنیای زیرزمینی کشیده میشود. آنها به همراه یک افسر سابق پلیس به نام یانسن که حالا معتاد به الکل شده، نقشهی یک سرقت پیچیدهی جواهرات را طراحی میکنند. در تمام این مدت که این اتفاقات در حال رخ دادن است، یک کمیسر پلیس عجیب و غریب به نام متی هم شدیدا مصمم است تا آنها را پیدا کند؛ این پلیس همان کسی است که مسئولیت ووگل را برعهده داشته و از دستش داده است. این فیلم بیشتر از هر چیزی به خاطر سکانس سینمایی سرقتش مشهور شده ؛ سکانسی که نیم ساعت است و تقریبا هیچ دیالوگی هم ندارد.
داستان یک پلیس
داستان یک پلیس به کارگردانی ژان پیر ملویل در 1972 است. داستان این فیلم که از بهترین فیلمهای آلن دلون است حول محور سرقت از بانک در یک شهر کوچک میچرخد؛ سرقتی که با زخمی شدن یکی از سارقان به پایان میرسد. غارت حاصل از این سرقت، پولی است تا سارقان بتوانند با استفاده از آن، یک سرقت بزرگ تر و بهتر را رقم بزنند. سایمون که رهبر این گروه و صاحب یک کلوپ شبانه در پاریس است، حالا باید با کمیسر پلیسی به نام ادوارد کلمن، برخورد کند؛ کسی که از قضا، دوست خوب خودش هم محسوب میشود. این فیلم، آخرین اثری بود که ژان پیر ملویل کارگردانی کرد؛ زیرا سال بعد از ساخت این فیلم، از دنیا رفت. آنها هنگام برنامهریزی برای سرقت، یک بازه زمانی ۲۰ دقیقهای را محاسبه کرده بودند؛ زمانی هم که دزدی واقعا رخ میدهد، (سکانس مربوط به آن) دقیقا همان ۲۰ دقیقه است.
عقرب
فیلم عقرب در سال 1973 به کارگردانی مایکل وینز در ژانر اکشن و درام ساخته شد. داستان فیلم «عقرب» حول محور دو شخصیت اصلی، کراس (با بازی برت لنکستر) و ژان لوریر ملقب به عقرب (با بازی آلن دلون) میچرخد. کراس یک مامور کهنهکار سازمان سیا است که پس از سالها خدمت، تصمیم به بازنشستگی میگیرد. اما هنگامی که کراس متوجه میشود که سازمان سیا قصد دارد او را به دلیل اطلاعات زیادی که در اختیار دارد، حذف کند، وضعیت پیچیدهای به وجود میآید. از طرف دیگر، عقرب یک قاتل حرفهای و مزدور است که توسط سیا مأموریت مییابد تا کراس را به قتل برساند.
فیلم با نمایش روابط پیچیده و پرتنش بین کراس و عقرب، و همچنین تقابل این دو شخصیت با سیستمهای اطلاعاتی و جاسوسی، به بررسی موضوعاتی چون خیانت، وفاداری و بقا میپردازد. کراس که میداند عقرب به دنبال اوست، تلاش میکند تا از دست او فرار کند و در عین حال، سازمان سیا را نیز فریب دهد. در این میان، رابطهای پیچیده و پرتنش بین کراس و عقرب شکل میگیرد که یکی از نقاط قوت فیلم است.
زورو
زورو فیلمی به کارگردانی دوچو تساری محصول مشترک ایتالیا و فرانسه در سبک ماجراجویی در سال 1975 است. این فیلم که اقتباس دیگری از داستان مککالی است، تغییراتی را بر روی منبع اصلی انجام داده است.داستان زورو (با بازی آلن دلون به عنوان بازیگر اصلی)، در اسپانیا اتفاق میافتد، نه در فضای سنتی لسآنجلس کالیفرنیا. درست قبل از اینکه دون دیگو د لا وگا به کالیفرنیا بازگردد، دوستش، فرماندار آینده ترور میشود و او را متعهد میکند که جای او را بگیرد و قسمش میدهد که هرگز به عنوان فرماندار دست به قتل نزند. فیلم داستانی قانعکننده و هیجانانگیز دارد زیرا د لا وگا حقیقت قتل دوستش را کشف میکند و نظم را به منطقه باز میگرداند.
بورسالینو
بورسالینو به کارگردانی ژاک دوره فیلمی درام و جنایی در 1977 است. این فیلم روایت گانگستری به نام سیفردی است که از زندان آزاد میشود و بهدنبال نامزد سابق خود به نام لولا میگردد. او در همین جستجوها، لولا را به همراه گانگستر دیگری به نام کاپلا میبیند. در ادامه این دو مرد بر سر به دست آوردن لولا با یکدیگر درگیر میشوند اما مدت زیادی نمیگذرد که این نزاع به دوستی بدل میشود و این دو یک شراکت را شکل میدهند. آنها تصمیم میگیرند که در مسابقههای اسبسواری و مشتزنیهای حرفهای با یکدیگر شراکت کنند. خیلی زود کاپلا و سیفردی خود را بهعنوان روسای جدید دنیای زیرزمینی مارسی معرفی میکنند. جالب است بدانید که این فیلم براساس زندگی ۲ گانگستر واقعی ساخته شده که آلن دلون داستان آنها را در کتابی درباره گانگسترهای فرانسوی در سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۷۰ پیدا کرده بود؛ او تهیهکنندگی این اثر را برعهده گرفت تا بتواند با بلموندو همبازی شود.
در ایران دوبلهی بازیهای آلن دلون را خسرو خسروشاهی بر عهده داشته است. صاحبنظران یکی از دلایل موفقیت فیلم «سامورایی» در ایران را صورت جذاب و سرد این بازیگر در کنار صدای جذاب و خالی از احساس خسروشاهی دانستهاند. روایت است بعد از انقلاب برای دوبله فیلم «داستان یک پلیس» از دوبلر دیگری غیر از خسرو خسروشاهی استفاده شد و مخاطبان سینما بعد از اکران فیلم به علت نامانوس بودن صدای جدید بر بازی آلن دلون سالن سینما را ترک کردند.
از دست دادن بازیگرانی که مخاطبان سینما با بازیهای خوبشان همذاتپنداری داشتهاند، با آنها عاشق شدهاند، جنایتی را کشف کردهاند، یا با زکاوت طرح معما کردهاند، اتفاق ناگواری است که فارغ از معادلات جهانی است و روح انسان را آزرده خاطر میکند.
خبرنگار: زهرا عباسی