از جنبش «میتو» تا بازی گرفتن از سلبریتی ها

 هنوز مدیران سازمان سینمایی استقرار کامل نیافته بودند که در اوایل فروردین ماه ۱۴۰۱ موضوع جنبش میتو (Me Too ) علیه سوء استفاده و تعرض جنسی زنان در فضای هنر کشور به ویژه در سینما مطرح شد. افشاگری برخی زنان به ویژه بازیگران در این زمینه موجب شد جمعی از زنان دست اندرکار سینما در اعتراض به خشونت علیه زنان بیانیه ای با ۸۰۰ امضا منتشر کنند. تقریبا تمام زنان مطرح سینمای ایران پای این بیانیه را امضا کردند و بدین ترتیب و ظاهرا یک درگیری تمام عیار در بین اهالی سینمای کشور شکل گرفت و پای قوه قضاییه به این ماجرا باز شد. با این حال خیلی زود تعدادی از امضا کنندگان این بیانیه در انتقاد به اتهام زنی به همکاران مرد خود بدون ارائه سند و مدرک در حرکتی اعتراضی امضای خود را پس گرفتند. این اتفاق چند نکته را به دنبال داشت. نخست آن که جنبش میتو به یک جنبش سیاسی مرتبط با زنان در ایران مبدل شد که زنان سینمای ایران آن خواسته یا ناخواسته بانی اصلی آن شدند. جنبشی که ماهیت خود را چند ماه بعد در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ بروز داد. دوم این که موضوع تعرض جنسی و افشاگری برخی از زنان سینمای ایران باعث شد تا آمار دنبال کنندگان یا همان فالوئرهای آنان به سرعت افزایش یابد و بدین ترتیب این زنان که عمدتا از سلبریتی های سینمایی بودند در مدت کوتاهی با انبوهی از دنبال کنندگان به یک مرجع رسانه تاثیرگذار انفرادی تبدیل شدند عجیب این که همه زنان و به ویژه هنر پیشه های زنی که در این جنبش نقش اصلی را بر عهده داشتند. چند ماه بعد بازیگر اصلی اغتشاشات ۱۴۰۱ شدند و نکته آخر این که جمع آوری ۸۰۰ امضا از دست اندرکاران زن سینمای ایران نشان داد که بسیاری اهالی هنر سینما مستعد آن هستند که در هر جریان دیگر سیاسی به سهولت به بازی گرفته شوند. با این پیش زمینه پروژه دوم بحران سازی در سینمای ایران و چالش سازمان سینمایی در هشتم خرداد ۱۴۰۱ کلید خورد.

متروپل و زمینه سازی برای رسانه های معاند

 در دوم خرداد ۱۴۰۱ ساختمان برج متروپل آبادان فروریخت همانند سقوط هواپیمایی اوکراین در سال ۱۳۹۸ این اتفاق نیز به سرعت باعث بروز برخی اعتراضات محدود شد. در پی آن حدود ۸۰ نفر از دست اندرکاران سینمای کشور به نام همدری با مردم داغدیده آبادان بیانه ای غیر معمول غیر معقول و ضدامنیت ملی کشور را با عنوان تفنگت را زمین بگذار منتشر ساختند. موضوعی که به شدت مورد اقبال رسانه های معاند خارج کشور قرار گرفت. امضا کنندگان این بیانیه به واقع سطح مخالفت خود را از وزارت فرهنگ به تقابل با سیستم امنیتی و انتظامی کشور گسترش داده بودند بدین ترتیب نه تنها پای قوه قضاییه بلکه نیروهای امنیتی و انتظامی به این ماجرا باز شد. تنظیم کنندگان اصلی این بیانیه که امروزه به خارج کشور پناهنده شده اند با اطلاع از ماده ۵ قانون مجازات اسلامی تعزیرات و مجازات های بازدارنده این آتش را در دامن اکثریت امضاء کنندگان قرار دادند قانونی که تصریح داشت هر کس نیروهای رزمنده یا اشخاصی را که به نحوی در خدمت نیروهای مسلح هستند، تحریک موثر به عصیان فرار تسلیم یا عدم اجرای وظایف نظامی کند در صورتی که قصد براندازی حکومت یا شکست نیروهای خودی در مقابل دشمن را داشته باشد محارب محسوب میشود والا چنانچه اقدامات وی موثر واقع شود به حبس از ۲ تا ۱۰ سال و در غیر این صورت به شش ماه تا سه سال حبس محکوم میشود بنابراین بنابر نص قانون مورد اشاره مراجع قضایی میتوانستند با تک تک امضا کنندگان این بیانیه برخورد قانونی نموده حداقل شش ماه تا سه سال حبس برای این افراد در نظر می‌گرفتند. در حالی که مدیران وزارت فرهنگ در تلاش بودند تا ضمن رایزنی با قوه قضاییه مشکلات پدید آمده برای امضا کنندگان را مرتفع سازند در یک اقدام نسنجیده دیگر بیش از ۸۰ نفر از دست اندرکاران سینما که البته عمده آنها از دست اندرکاران فیلم کوتاه و مستند بودند به این جمع اضافه شدند. با این که ورود به این ماجرا هیچ ربطی به فعالیت هنریشگان نداشت اما وزارت فرهنگ را در گرفتاری و چالشی وارد ساخت که تقریبا از ابتدای انقلاب بی نظیر بود. بیش از دو ماه سازمان سینمایی مدیرکل نظارت و ارزشیابی، حراست وزارتخانه و شخص وزیر فرهنگ درگیر رفع و رجوع ماجرایی سیاسی حدود ۱۸۰ نفر سینماگر شدند که هیچ ربطی به فعالیت هنری آنها نداشت. خوشبختانه تالش مجدانه وزارتخانه پس ازدو ماه نتیجه داد و از حدود 180 نفر متهم این پرونده، تنها پرونده چند نفر از سرحلقه بیانیه نویسان در قوه قضاییه مورد رسیدگی قرار گرفت.

اغتشاشات پاییز سال 1401

هنوز سازمان سینمایی از این پروژه ضدامنیتی فار غ نشده بود که اغتشاشات پاییز سال 1401 باعنوان جنبش مهسا کلید خورد. گرچه فتنه بزرگ با شعار اجارهای  «زن، زندگی، آزادی» همه کشور را درگیر کرد اما به‌دلیل ماهیت فرهنگی آن و به‌ویژه درگیرشدن برخی از اهالی سینما در این ماجرا، وزارت فرهنگ را در سخت‌ترین و پیچیده‌ترین وضعیت ممکن بـرای اداره امـور فرهنگی کشور قــرارداد. با شـروع اعتراضات و اغتشاشات همان زنانی که نقش اصلی را در ماجرای جنبش(Too Me )برعهده داشتند و همان کسانی که در تنظیم بیانیه ضدامنیت ملی «تفنگت را زمین بگذار» با توهم پایان جمهوری اسلامی ، عملا به‌عنوان یک فعال سیاسی، درگیر ماجراهای فصل پاییز شدند. مواضع بسیار تند سیاسی، پستهای عمدتا دروغ، مخالفت صریح با قانون حجاب، بازنشر مطالب ضدانقلاب خارجی و استوریهایی با مضامینی که عملا مردم را به مقابله با نظام جمهوری اسلامی تحریک می‌کرد ، مسیری را دنبال کردند که طرف حساب آنها دیگر نه وزارت فرهنگ بلکه نهادهای امنیتی، انتظامی و قوه قضاییه بود.

پروژه سازی جشنواره‌های خارجی 

پـــروژه چـهـارم بـا ورود جـشـنـواره هـای بین‌المللی فیلم همزمان با اعتراضات و اغتشاشات سال 1401 آغاز شد. جشنواره برلین با این جمله در بیانیه سیاسی مطبوعاتی خود که: «... این جشنواره در کنار معترضان شجاع در ایـران می‌ایستد . شهروندانی که به دفـاع از خود در برابر یک رژیم خشن غیردموکراتیک برخاسته‌اند » عملا تحریم فیلم‌های سینمایی تولیدشده در داخل ایران را کلید زد. این موضع جشنواره برلین از سوی سایر جشنواره‌های معروف اروپایی نیز دنبال شد، به‌طوری که آنها شرط حضور فیلم‌های تولیدشده در داخل کشور را عدم تمکین فیلمسازان به مقررات تولید فیلم در ایـران و البته مهمتر، حضور زنـان بی‌حجاب در تولیدات سینمایی را شرط پذیرش در این جشنواره‌ها اعلام کردند. کمال تبریزی، کـارگـردان سینما در ایـن ارتـبـاط گفت: «جشنواره‌های سینمایی رده الف دنیا تصمیم گرفته‌اند هیچ فیلمی را از سینمای ایران، حتی ا گر بهترین و خوش‌ساخت ترین اثر باشد یا حتی کسی مثل اصغر فرهادی آن را ساخته باشد، با حضور زنان باحجاب (بدون حضور زنان بی‌حجاب) در فیلم قبول نکنند...» جشنواره‌های فیلم اروپایی عملا با دخالت مستقیم در مدیریت فرهنگی کشور به‌دنبال سیاستگذاری بر جریان تولید فیلم در ایران بودند و تلاش کردند تا بین سینما گران و مدیریت سینمایی کشور تقابل و چالش ایجاد کنند. این همان چیزی که سال‌ها جشنواره‌های خارجی به‌صورت مدیریت اعمالی و پنهان انجام می‌دادند و اینک آشکارا آن را رسمی اعلام کرده بودند. اگر آقای پزشکیان در مناظرات انتخاباتی از ساخت فیلم‌های زیرزمینی گفت، باید بدانیم که منشأ ساخت این نوع فیلم‌ها عمدتا ناشی از این رویکرد جشنواره‌های خارجی است.

 زورآزمایی با نهادهای امنیتی و انتظامی 

آنچه بیان شد تنها بخشی از اتفاقات سـال 1401 اسـت. با این‌حال همین مطلب نشان می‌دهد که سطح تقابلی که برخی از هنرمندان در اغتشاشات ایجاد کردند فراتر از فعالیت حرفه‌ای آنها در حوزه هنر و مرتبط با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و به‌واقع فعالیتی کاملا سیاسی و به نوعی زورآزمایی و رویارویی با نهادهای امنیتی و انتظامی بـوده اسـت. بنابراین وقتی هنرمندی خودخواسته چنین مسیری را دنبال می‌کند و خود را در مظان امنیتی قـرار میدهد، باید بداند که طرف اصلی او دیگر نه وزارت فرهنگ بلکه نهادهای امنیتی و قوه قضاییه خواهد بـود. با ایـن حـال هم نهاد امنیتی، هم قـوه قضاییه متوجه بودند که تصمیم‌گیری و احیاناً برخورد با اینگونه موضوعات کار پیچیده و دشواری است و نیازمند آن است تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی امور هنرمندان باید در هرگونه تصمیم نقش موثر داشته باشد. از آنجا که نمی‌شد مانند سال‌های ابتدایی انقلاب که  مدیریت سینما برعهده امثال آقای سیدمحمد بهشتی بود، هنرمندان متخلف را در محوطه وزارتخانه ارشاد شالق بزنند! بنابراین «کارگروه چهره‌ها » یکبار دیگر در وزارتخانه فرهنگ فعال شد؛ کارگروهی که قبلا در سال 1397 و در دولت روحانی و زیر نظر وزیر فرهنگ، نمایندگانی از نهادهای تخصصی حوزه فرهنگ، نماینده مرجع قضایی و از نیروهای امنیتی و انتظامی با عنوان «کارگروه چهره‌ها » تاسیس شده بود تا با این دست تخلفات برخی هنرمندان و سلبریتی ها رسیدگی کند.

منبع جام جم