گروه سینمای خبرگزاری هنر ایران: هادی مقدم‌دوست را بیشتر از این که به عنوان کارگردان بشناسیم، از فیلمنامه‌های درخشانی که بیشتر آن‌ها در همکاری با حمید نعمت‌الله بوده است، می‌شناسیم. سریال «وضعیت سفید» تنها یکی از فیلمنامه‌های گیرای مقدم‌دوست است. او بعدها با فیلم «سر به مهر» به وادی کارگردانی وارد شد. اکنون هم در مقام کارگردان، فیلم «عطرآلود» را روی پرده اکران سینماها دارد. به بهانه اکران این فیلم به گفت‌وگو با این نویسنده و کارگردان پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

به عنوان یک فیلمنامه نویس که فیلمنامه‌های خوبی هم در کارنامه خودتان دارید، چطور شد که فیلمنامه عطرآلود را پذیرفتید؟ چرا متنی از خودتان را کار نکردید؟ آیا تغییراتی در فیلمنامه عطرآلود لحاظ کردید؟

طرحی که دوستانم یوسف منصوری (تهیه کننده) و حسین حسنی (نویسنده) به بنده پیشنهاد دادند، برایم جالب بود. قبل از پیشنهاد عطرآلود به موضوعات و مضامینی برای شروع یک فیلمنامه فکر می‌کردم، طرح عطرآلود خیلی نزدیک به کلیات طرحی بود که خودم قصد داشتم بنویسم. این خیلی برایم جالب بود. یکی هم اینکه حسین حسنی را می‌شناختم و می‌دانستم واقعا برای فیلمنامه وقت می‌گذارد و دقیقا حدود نه ماه تمام پای کار فیلمنامه بود. بنده هم در صحنه نگارش حاضر بودم اما فقط نظر می‌دادم و حرف‌های خودم را راجع به عالم فیلمنامه‌نویسی می‌زدم و حسین روی عطرآلود کار می‌کرد. یک چیز دیگر هم  راغبم می‌کرد خودم فیلمنامه فیلمی که میخواهم بسازم را ننویسم، پیدا کردن پاسخ همین سوال بود که شما الان پرسیدید. «چرا متن دیگری را کار کنم؟ چرا خودم ننویسم» ... پاسخ این سوال ساده است «اگر متن را بپسندیم فرقی ندارد».

 

هادی مقدم دوست

یعنی برای شما دغدغه «اسم نویسنده» وجود ندارد؟

 اصل موضوع اسم بنده یا حسین نیست. اصل موضوع این است که آیا یک متن را می‌پسندیم یا خیر ...‌ باقی قضایا حاشیه و فرعیات است. گاهی حاشیه‌ها جای اصل را می‌گیرند که غلبه کردن بر این حالت خیلی نیرو می‌برد اما در مورد بنده احتیاجی به صرف نیرو نبود. چون طرح اولیه را طرح قابل و ارزنده‌ای می‌دانستم و از اینکه با حسین حسنی و در کنار او شاهد تکوین متن باشم و نظراتی بدهم راضی بودم. متن هم که تمام اصلا احتیاج به بازنویسی نداشت و در طول فیلمبرداری اصلا تغییر نکرد. اگر اندکی هم دخل و تصرفی لازم میشد حتما با حسین هماهنگ می‌کردم. اما فیلمنامه خیلی دقیق به مراحل پایانی خود رسیده بود. یک فیلمنامه که حتی تایم‌گیری دقیق هم شده بود و قرار نبود بعد از پایان تدوین ما را با زمان طولانی غافلگیر و دچار زحمت کند. دقیقا زمان و ریتم فیلمنامه حساب شده بود. فیلمنامه‌ای نبود که بابت صحنه‌هایش هزینه شود و بعد به خاطر بی‌حساب بودن تایم صحنه‌ها دور ریخته شود. همین مختصات این فیلمنامه را برای بنده واقعا قابل اتکا می‌کرد.

 

در عطرآلود عنصر اصلی داستان عطر است که با حس بویایی می‌شود آن را درک کرد و نه بینایی. برای به تصویر کشیدن عطر چه کردید؟

اصولا مفهوم استشمام صرفا یک پدیده شیمیایی که از راه بینی طی شود نیست. گاهی اوقات تجربه حس استشمام محصول تداعی تجربه‌های پیشینی‌ است. یعنی حتی وقتی که صحبت از یک بوی به خصوص می‌شود فرد می‌تواند آن بو را به خاطر بیاورد و تجربه‌ای نزدیک به اصل تجربه استشمام را داشته باشد. در سینما و به واسطه داستان می‌شود این تجربه را برای تماشاچی فراهم کرد. یکی از راه‌های غیرتصویری برای ایجاد رابطه تماشاچی با بو می‌تواند همین باشد که این عمده تلاش ما در رابطه انتقال حس بویایی به تماشاچی بود. اما یک کار تصویری هم انجام دادیم. با کمک آقای محمد برادران که متخصص ممتازی در جلوه‌های ویژه بصری کامپیوتری هستند برای لحظاتی از فیلم یک معادل تصویری از بو ساختیم که صورتی شبیه به هرم گرما را داشت اما هرمی که کاملا طراحی شده و متناسب با نور و رنگ و قاب و حرکت پلان و کلیت سکانس باشد. در چند نقطه از فیلم هم این کار را انجام دادیم. البته این تصمیم از مرحله فیلمنامه گرفته شده بود. نمی‌شد که نمایش این هرم که یک عنصر تقریبا تخیلی و نمایشی‌ است را بدون تناسب با سبک کلی قصه و روایت و حال و هوای قصه و‌ روند قصه و صحنه‌ها فقط در فیلم قرار دهیم. اگر آن طوری بود فقط کارکرد تزیینی پیدا می‌کرد اما حالا از حیث تقویت حال و هوای صحنه همراه با کل فیلم و فیلمنامه است. این ایده نمایش هرم عطر همان طور که عرض کردم داخل بافت داستان و فیلمنامه بود و بخشی از تلاش برای بصری کردن عطر و حس بویایی بود.

Atr-Alood-001

گفته می‌شود که فیلم، یک فیلم عاشقانه است. اما ما عشق چندانی از رابطه عاطفه و علی نمی‌بینیم. عشق مدنظر شما دقیقا چیست؟

البته عشق گاهی در تعریف معروف آن اظهار ارادت‌های شدید و غلیظ و یا موقعیت‌های حادی در عوالم انس و محبت و دلبستگی‌ است. مثل نگاه‌ها و حرف‌های و رفتارهای آشنای افراد دلباخته، مثل دوستت دارم‌ها، ترکت نمی‌کنم‌ها، تمام هستی من متعلق به تو و این حالات و سخنان آشنا و یا موقعیت‌های برجسته و معروف عاشقانه مثل لحظه د‌ل‌باختن و یا دور شدن و فراق و یا احتمال و بیم جدایی و یا موانع وصل و رقیب و امثال این موقعیت ها ... . اما در زندگی موقعیت‌های عاشقانه به اشکال دیگری هم اتفاق می‌افتد. مثلا ممکن است دو نفر واقعا همدیگر را دوست داشته باشند اما احساس محبت بین‌ آن‌ها بیش از کلام متمرکز بر ارادت درونی و اظهار ارادت عملی و بیرونی باشد.

 

نمود عملی این نکته در فیلم شما چه چیزی است؟

مثلا زن و مردی که در شکل‌گیری یک ازدواج به هم کمک کنند، و وظایفی را انجام دهند که براساس رسومات و عرف وظیفه آن‌ها نیست. مثل زن که در این داستان خانه‌ای را برای سکونت جور کرده،  یا اینکه زن مرد را حتی با لحن تادیبی به اینکه نباید بدبین و فرافکن باشد مجاب و مشتاق به ادامه تلاش برای ساخت عطر کند. این یک موقعیت عاشقانه واقعی است که در فرایند داستان نمایشی می‌شود و نمایشی بودنش محصول بازتولید کلیشه‌های عاشقانه و آشنا نیست.

یک زن می‌داند مردی از او خوشش آمده و می‌تواند از همین اعتبار عاشقانه کمک بگیرد تا به او انگیزه بدهد، همراهی می‌کند، از خواسته‌ها و داشته‌های خودش می‌گذرد و پای مرد می‌ایستد ... این‌ها همه عاشقانه است. در زندگی عاشقانه‌ها به این رفتارها و به این حالات خیلی نزدیک‌تر است تا مدل‌های معروف. مثلا یک عمر  وفاداری زنان و مردان و یک عمر فداکاری همه محصول عشق است که در زمان توزیع شده و فیلم سعی می‌کند این حالات عاشقانه عام‌ و آشنا را بدون مبالغه و زیاده‌روی  نمایشی کند تا از همین مدل عام و آشنا یک شکل جذاب ارائه بدهد. مهم این است که جذاب باشد حالا اگر آن حرارت عجیب و شعله‌های عاشقانه را ندارد حتی می‌تواند حسن محاسبه شود و امتیاز پرهیز از کلیشه را هم بگیرد و این خودش نوعی افزودن به جذابیت است.

 

هادی مقدم دوست

از اظهار ارادت عملی گفتید. زن قصه اما عملی ندارد و منفعل است.

به نظرم اول باید منفعل را تعریف کرد؛ منفعل در اصل یعنی تأثیرپذیر بودن. گاهی تصور می‌شود منفعل یعنی بدون عمل بودن. اما اصل لغت انفعال یعنی تاثیرپذیری و این نقطه مقابل تأثیرگذاری ‌ست ... . مثلا حالت انفعالی همواره مبتنی بر خواسته‌های دیگران شکل می‌گیرد نه بر اساس تصمیم گیری و اراده شخصی. اما زن فیلم عطرآلود واقعا منفعل نیست. او از ابتدا و از اولین لحظه فعال است. او با اینکه از کارفرمای خود حساب می‌برد و می‌داند که با علی روابط خوبی ندارد جرات می‌کند و رابطه را آغاز می‌کند، او بعد از همین موضوع برای خودش یک شغل مستقل راه می‌اندازد، حتی برای امتداد رابطه پا پیش می‌گذارد ولی با غرور و قاطعیت مرد را مجاب می‌کند که نباید منفی بافی کند و اوست که باعث می‌شود مرد قصه گره ورودش به عالم صنعتی و حرفه‌ای عطر باز شود و راهش هموار شود. زن است که در رفتن به سر خانه و زندگی مایه می‌گذارد و خانه را اوست که از امکانات سمت خانواده جور می‌کند، اوست که پایه سفرهای عطریابی علی‌ است.

خود این پایه بودن و مساعدت یک فعل است، انفعال نیست، اوست که مقاومت دارد که فرزندشان را نگه دارند و جدیت به خرج می‌دهد و ابتکار عمل را برای راحت بودن علی در دوران بیماری به دست می‌گیرد و حتی اقدام به ایجاد شرایط برای رسیدن علی به ایده عطر می‌کند. اگر بیشتر ادامه بدهم انگار دارم از طرف زن تمام خدمات و افعال و ابتکاراتش را به رخ می‌کشم و جای او منت می‌گذارم اما زن فیلم عطرآلود منفعل نیست. اگر قرار باشد بنده به یک آدم در این فیلم جایزه کنشگری و فعالیت و حتی قهرمانی بدهم بی‌تردید متعلق به زن قصه خواهد بود. وفاداری و فداکاری و شعور و محبت بدون مبالغه صفات پایه‌ای زن قصه است که افعال او هم تابع این صفات است.

 

فکر نمی‌کنید که می‌شد داستان به این سمت برود که علی در جستجوی عطر لحظات، به کشف و شهود درونی برسد یا فیلم کمی معناگرا تر می‌شد؟

قطعا می‌شد با موضوع عطر حال‌وهوا‌سازی بیشتری کرد و شگفتی‌ها و احوالات و شیدایی‌ها و مغازله‌های و کشمکش‌های هنرمندانه یک عطرساز با عوالم عطر را ترسیم کرد اما غلبه این حالت هدف ما نبود، این احوالات مربوط به داستان‌هایی‌ است که افراد هنرمند مجرد را نشان می‌دهد یا افراد مزدوجی که یا با زوج خود مثل یک تیم هنری در حال کشف و شهودهای هنری هستند یا از زوج خود فاصله دارد. اما در زیست اجتماعی و خانوادگی ملموس و در یک قصه که عطر وسیله رسیدن به یک ارتقا انسانی و معرفتی و خانوادگی‌ است آنچه در صدر است نمایش کشمکش‌های یک انسان با رویدادی مثل ابتلا به بیماری‌ است. نه صرفا ساخت عطر. کشمکش با عطر باید در دل کشمکش با بیماری و کشمکش با همسر می‌افتاد. طبعا با وجود دیگر کشمکش‌ها سهم عطر حد معینی پیدا می‌کند و حدود و مقدار آن اینطوری تعیین می‌شود.

معنای اصلی فیلم از دل پیرنگ ابتلا به بیماری و همراهی عاشقانه و بعد از آن تلاش برای ساخت عطر بیرون می‌آید. فیلم فقط و فقط درباره تلاش برای ساختن یک عطر نیست؛ بلکه درباره نباختن خود به ترس است، درباره توجه و پرداختن به عشق و دیگران است. مجموع اینهاست که معنا را با هم می‌سازند و اتکا برای معنا فقط وابسته به عطر و بوی عطر و حال و هوای عطر نیست. گو اینکه وفاداری، مقاومت، شجاعت، عشق و این مضامین همه در بیانی استعاری و کنایی عطر خود را دارند و رایحه‌ آن‌ها دلپذیر و خواستنی هم هستند.

AtrAloud-01

در انتهای مصاحبه به بازیگران بپردازیم. هدی زین‌العابدین و مصطفی زمانی انتخاب اول شما بودند؟

بله! ما دو بار پیش تولید داشتیم. که بار اول یک پیش‌تولید خیلی کوتاه بود که به دلیل ادامه یافتن مراحل نگارش فیلمنامه قطع شد. اما در همان پیش‌تولید اول آقای مصطفی زمانی با ما همراه شد و علیرغم اینکه تولید به زمان دیگری موکول شد همراهی خود را با ما ادامه دادند و برای ما باقی ماندند. در پیش‌تولید بعدی خانم هدی زین العابدین اولین گزینه جدی ما بودند. که با پذیرش ایشان و توافق ما شانس همکاری با ایشان را هم پیدا کردیم.

 

کار با مرحوم حسام محمودی چطور بود؟

خدا حسام را رحمت کند. حسام نه آنچنان پرشور و پر هیاهو و هیجانی بود و نه خاموش و تودار و منفعل‌ و تلخ. حسام یک پسر مودب و هوشیار و خوش مشرب بود. شخصیت خونگرم و متعادلی داشت. مشتاق فهمیدن و بهره بردن از فرصت زندگی و کار و فهمیدن نقش و اضافه کردن و وزین‌سازی خلاقانه نقش بود. اصلا و ابدا سختی نداشت. کاملا همراه بود و حتی هر موقع که بود حضورش خوشایند و ذوق‌افزا بود. از آن بازیگرهایی بود که حواس‌شان هست که هنرمند هستند. نه به معنای حالت‌های هنری‌طور، بلکه به معنای عملکرد خلاقانه آن.

 

 

بیشتر بخوانید»»نقدی به فیلم «عطرآلود»/ عطری که ما را مست نکرد!