گروه سینما خبرگزای هنر ایران: «محمد علیزاده فرد» از کارگردانان جوان بیش از 25 اثر در قالب انیمیشن، فیلم داستانی و مستند را از خود به جای گذاشته و توانسته با درخشش خود در جشنواره های گوناگون جوایز زیادی را از آن خود کند. از آثار ایشان می توان به فیلم داستانی «تراس»، «هر روز»، و «چای جوشیده» اشاره کرد. او همچنین با حمایت خانه تولیدات جوان کارگردانی و تهیهکنندگی فیلم سینمایی «تروا» را بر عهده داشته که توانسته بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر راه پیدا کند. علیزادهفرد با فیلم کوتاه «شریف» توانست استعداد و تواناییهای خود را در فیلمسازی نشان دهد. در ادامه گفتگوی هنرآنلاین را با محمد علیزاده فرد می خوانیم.
به عنوان اولین سوال، چقدر از این فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده است؟
ژانر این فیلم، رئالیسم جادویی است و بر اساس عدم واقعیت بنا شده است، آنچه را که ما درون قاب میبینیم یک دنیای واقعی است که به تصویر کشیدهایم و سعیمان بر آن بوده است که با دنیای واقعی آنچنان تفاوتی نداشته باشد. اما اصل اتفاق منشأ واقعیت ندارد، هرچند در اکرانی که در ترکیه داشتیم اتفاق جالبی افتاد و مخاطبان ترک مدعی شدند که در اطراف این منطقه مردی زندگی میکرده است که همان ویژگی شریف شخصیت اول فیلم را داشته است و اینکه شخصیت اول ما نمود خارجی داشته برای من هم جالب بود.
خط دراماتیک داستان شریف چه پیامی برای مخاطبانش دارد؟
در اندازهای که داستان اصلی فیلم لو نرود، قصه، روایت مردی است به نام شریف که گورکن روستا است. این گروکن هر زمان به قبرستان میرود و گوری میکند، روز بعد شخصی از اهالی روستا میمیرد و روایت فیلم، داستان هول و ولایی است که بعد از هر گور کنده شده در روستا میان اهالی ایجاد میشود.
داستان شریف و پیوندی که با ماورا دارد، در بخشی به رئالیسم جادویی نزدیک میشود و بخش دیگری از داستان به دفاع مقدس پیوند میخورد و از خانواده شهدا میگوید، سؤال اساسی اینجاست چگونه این دوپارگی را به هم متصل کردید؟
در بخشی که به دفاع مقدس مربوط میشود، ما تنها به نمایش شهید اکتفا میکنیم، درعینحال که در انتخاب بافت کار و لوکیشن همه چیز بهگونهای چیده شده است که در زمان و مکان مشخصی اتفاق نمیافتد و از المانهایی که استفاده میکنیم که عنصر زمان مشخص نیست و صحنه ای که شهیدی وارد روستا میشود از عنصر زمان و مکان مبرا است.
در ایران هر زمان که خواستیم از شهدا بگوییم، دوران دفاع مقدس به ذهن متبادر میشود درعینحال این دو فضایی که شما به آن تأکید دارید، خیلی با هم در تناقض نیستند و ترکیب این دو فضا کار خیلی سختی نیست. فضای شهودی که در کنار شخصیت شریف ترسیم شده است به وصف داستان ما و به ژانر فیلم کمک کرده تا چفتوبست بهتری برای داستان ایجاد شود.
هرچند دو ژانر رئالیسم جادویی و رئالسیم عرفانی و یا شهودی هر دو بر عالم خیال متکی هستند اما درعینحال مهمترین وجه تفاوتیای که میتوانیم میان آنها قائل شویم در رئالیسم شهودی وقوع یک معجزه است، عالم شگفتی که بهواسطه عالم بالا اتفاق میافتد بنابراین در این فیلم این اتصال را مخاطب چگونه درک می کند؟
این تعبیر را هم میتوان داشت اما درعینحال جنس رئالیسم جادویی که در فیلم شریف وجود دارد، همراه با یک معنویت و یک نگاه به عالم بالایی شکل گرفت است و اینگونه نیست که صرفاً به عالم جادو و سحر بدون حضور خداوند تأکید داشته باشیم. این شاید وجه ممیزه و تفاوت فیلم شریف نسبت به سایر فیلمها در این ژانر باشد.
الهامات و اتصال شریف به عالم بالا را چگونه میتوان توجیه کرد، این که معجزه ای که رخ میدهد، محصول رئالیسم جادویی است و یا بر پایه رئالیسم شهودی خود را تعریف میکند؟
اصولاً در فیلمنامهنویسی معتقدم پرداختن به یک سری از موارد نهتنها کمکی به مضمون و اثر نمیکند، بلکه سبب میشود تا فضای فیلم برای مخاطب قابل باور نباشد، بنابراین تلاش کردهام تا به این موارد بسیار مینی مال بپردازم. اینکه شریف چه چیزی میبیند؟ و چگونه به او الهام میشود؟ منشأ این الهام کجاست؟ شاید صحنه پایانی پاسخ به این سوالات باشد، آنجایی که شریف کنار شهید میخوابد این حس به مخاطب القا میشود که الهاماتی که شریف داشت نه از سحر و جادو بلکه الهامات آسمانی بود حتی در سکانس اولیه فیلم هم اشارهای گذرا داریم اما بهطورکلی در این دسته از فیلمها اگر بخواهیم بهطور مستقیم از منشأ این الهامات بگوییم برای همه مخاطبان قابلپذیرش نیست و پرداخت غیرمستقیم و مینی مال کمک میکند تا شما از همه اقشار و گروهها مخاطب داشته باشید و آنها را تحت تأثیر قرار دهید.
بنابراین ما در فیلم شریف تلاش کردیم تا بتوانیم در ژانر دفاع مقدس با همه مخاطبان از تمام اقشار جامعه ارتباط بگیرم و دریافت جایزه بهترین فیلم از نگاه مردم نشان داد که در این امر موفق بودهایم و توانستهایم با مخاطب خاص ارتباط بگیریم.
فیلم شریف هماکنون در فستیوالی در ایتالیا پذیرفته شده است و برای مخاطبان خارجی نیز به اکران در میاید اگر فیلم به شکلی ساخته شود که تنها برای زیستبوم ما و برای مردمان ما قابلفهم باشد علیالقاعده نهتنها مخاطب خاص داخلی بلکه مخاطب خارجی را هم از دست خواهد داد.
در اکران ترکیه، اولین سؤال من از مخاطبان ترکی این بود که آیا آنها توانسته بودند با فیلم ارتباط برقرار کنند و جالب اینجاست که فیلم را فهمیده بودند و با مضمون فیلم ارتباط برقرار کرده بودند. بنابراین ما امروز باید بهگونهای پیش برویم که بتوانیم در زبان فیلمسازی خود حداکثر مخاطب را جذب کنیم.
با توجه به نوع نگاه متفاوت شما به موضوع دفاع مقدس نکته جالب در میان برخی از اظهارنظرها اطلاق لفظ شعاری بودن این فیلم است. شما این پیوند را چه طور تفسیر میکنید؟
در خصوص شعاری بودن یک فیلم دو نکته را میتوان قائل شد، یک معنا از این منظر که برای برخی شعاری بودن، یعنی فیلمی که پیام و مفهومی دارد که به مزاج من خوش نمی یاید بر همین اساس بسیاری از کسانی که به فیلمهایی از این دست شعاری بودن را اطلاق میکنند، در این دسته قرار میگیرند. بر اساس نوع نگاه این افراد این دسته از فیلمها به موضوعی میپردازند و حرفی را می زنند که موردپسند من نیست به براین مبنا در این سینما هزاران فیلم وجود دارد که من مضمون و محتوای آن را نمیپسندم اگر این تعریف را قائل باشیم من هم میتوانم لفظ شعاری بودن را برای آنها قائل شوم.
بنابراین قابلپذیرش نیست که هر فیلمی که در حوزه معنویت و ایثار و .. ساخته شود را شعاری بنامیم، هرچند که ما در فیلم شریف بیش از همه چیز به موضوع رفاقت پرداختهایم و قصه یک رفاقت ریشهدار را روایت میکنیم و فیلم با یک قاب عکس شروع میشود و خوابی که رفیقی از رفیق خود دیده و با همان قاب هم تمام میشود ولی درکنار این مضمون به مضامینی ازجمله معنویت و ایثار هم پرداخته و اگر به دلیل این پرداخت به مذاق برخی خوش نمیآید دلیل بر شعاری بودن فیلم نیست.
زمانی میتوانیم یک فیلم را شعاری بنامیم که حرفی که قرار است زده شود از مدیوم فرم فیلم بیرون زده شود یعنی حرفی که قرار است در فیلم زده شود بزرگتر از شخصیتپردازی و داستان باشد نکتهای که در فیلم شریف بسیار به آن توجه کردهایم. یعنی اندازه فیلم و شخصیتها متناسب باشد یعنی نه درشت گویی داشته باشد و نه شعاری باشد.
یکی از نقاط قوت فیلم شریف خلاقیت در ایده پردازی فیلم است و بهنوعی میتوان گفت که خلاقیت در فیلمهای کوتاه بیشتر اتفاق میافتد. این روند را چه طور ارزیابی میکنید؟
بله، سال گذشته در نشستی یکی از منتقدین معروف ما عنوان کردند که سینمای کوتاه چندین پله از سینمای بلند ما جلوتر است چرا که در فیلم کوتاه تنوع ژانر و خلاقیت بسیار بیشتر است و ما چیزهایی را در فیلم کوتاه شاهدیم که در فیلم بلند وجود ندارد و در فیلمهای بلند یکسری از مضامین به ورطه تکرار افتاده است. و اگر توجه ویژهتری به سینمای کوتاه صورت گیرد قطعاً سینمای بلند ما هم سینمای متعالیتری خواهد بود اتفاق بهتری هم برایش رقم خواهد خورد.
یعنی شما معتقدید کسانی که در فیلم کوتاه موفقاند در آینده فیلمسازان خوبی در زمینه فیلم بلند خواهند بود این درحالی است که بسیاری از فیلمسازان عرصه فیلم کوتاه زمانی که وارد عرصه فیلم بلند شدهاند نتوانستند موفقیتهای خود را تکرار کنند؟
نمیشود این نسخه را برای همه بپیچیم همیشه اینگونه نیست چرا که فیلم کوتاه برای خودش یک مدیوم مستقل است و ممکن است یک فیلمساز در مدیوم فیلم کوتاه موفق باشد اما بعداً در فیلم بلند موفق نباشند چرا که به این مدیوم تعلق دارند. درعینحال بسیاری از فیلمسازان سینمای بلند که به افراد شاخصی در حوزه فیلمسازی مبدل شدهاند ریشههای آنها به کارهای خوبشان در عرصه فیلم کوتاه باز میگردد و قطعاً این ارتباط وجود دارد. اما نکته اینجاست که فیلمسازانی که وارد سینمای بلند میشوند، نباید انگیزه و نوع نگاهشان دچار تغییر و تحول شود، چرا که در فیلم بلند بحثهای مالی و فروش فیلم بهصورت جدیتری مطرح میشود، موضوعی که در فیلم کوتاه وجود ندارد و موضوع اصلی و دغدغه اصلی فیلمساز بحث هنر است، بنابراین فضای جذابتری برای فیلمسازی وجود دارد و خلاقیت در این فضا بهتر بروز و ظهور پیدا می کند.
در خصوص مسائل مالی که مطرح شد، شاید در فضای فیلم بلند فیلمسازان برای رسیدن به موفقیت گوشه چشمی به جشنوارههای خارجی دارند و یا حتی اغلب فیلمسازان جوان تلاش میکنند، مسیر فیلمسازانی را پیگیرند که جز فیلمسازان موفق محسوب میشوند و همین سبب میشود تا به ورطه تکرار بیفتند و عنصر خلاقیت کمکم از فضای سینمای بلند حذف شود، چقدر این استدلال را قبول دارید ؟
ما در فضای فیلم کوتاه هم با این چالش مواجه هستیم یعنی گروهی از فیلمسازانی که به دنبال سفارشیسازی جشنوارههای خارجی میروند و بعضاً برای جلبتوجه جشنواه های خارجی فیلمهای خود را به همان سمتوسوی سیاستهای آن جشنوارهها تعریف میکنند، در آینده فیلمسازیشان ما کار خلاق و خوب کمتر می بینیم. البته نمیتوان خرده گرفت چرا که تنها جایی که هنرمندان میتوانند، مطرح شوند، جشنوارههای خارجی است، بنابراین زمانی که امکان دیده شدن وجود ندارد، برآیند مالی هم نتواند برای فیلم کوتاه خود متصور شود، بنابراین ناچار است که به سمت سفارشیسازی جشنوارهای حرکت کند و همین امر هم در سینمای بلند هم وجود دارد و درعینحال گروه دیگری هستند که به سمت الگو گیری از فیلمسازان مطرح داخلی حرکت میکنند و تلاش میکنند جا پای آن فیلمساز برگزیدهشده بگذارند و این نهتنها باعث پیشرفت نیست بلکه پسرفت یک هنرمند را به دنبال خواهد داشت. امیدوارم که همه فیلمسازان قدر فضایی که در آن قرار داریم را دانند و در آینده به مؤلفههای سینمای خودمان پایبند باشیم.
خبرنگار: هانیه شجاعی زند