گروه سینما خبرگزاری هنر ایران: فیلمها و سریالهاى تاریخى به واسطه جذابیت بصرى و گویش روانشان، مخاطبان را به برههای از تاریخ علاقمهمند میکنند، اما برخی از منتقدان بر این باورند که این فیلمها و سریالها دست به تحریف تاریخ میزنند و قادر نیستند تاریخی بدون دروغ و تحریف را به تصویر بکشند. برخی دیگر اما معتقدند هر مورخ نگارش و نگرش خاص خود را دارد و روایتها با یکدیگر مشابه نیستند. با علیرضا کاوه، نویسنده، کارگردان و پژوهشگر سینما درباره سینمای تاریخی و مسئله تحریف تاریخ در سینما به گفتوگو پرداختیم که در ادامه می خوانید.
در تاریخ سینما اکثر آثار تاریخی با تخیل آمیخته شدهاند که از آن به عنوان تحریف تاریخ یاد میشود؛ میتوان در سینماهای دنیا آثاری را یافت که به تاریخ وفادار باشند؟
تاریخ یک بیان روایی است و زمانی که یک روایت تاریخی به روایت سینمایی تبدیل میشود، به طور طبیعی دستخوش تغییرات میشود که به آن تحریف تاریخ میگویند. اساسا تاریخ نمیتواند عینا در سینما به تصویر کشیده شود و همه موارد تاریخی قابلیت تصویری شدن را ندارند. سینما و تاریخ با یکدیگر نسبت دارند، اما به یکدیگر تعهد عین به عین ندارند و سینما موظف نیست هرآنچه در تاریخ ذکر شده را عینا روایت کند.
پژوهش در ساخت آثار سینمایی حلقه مفقوده است و اغلب فیلمنامهها برشی از تاریخ هستند؛ سریالهای تاریخی این اجازه را دارند برداشت نویسنده باشند؟
در فیلمهای تاریخی صحنههایی وجود دارد که ممکن است تاریخ در راستای آن سکوت کرده باشد و هیچ تاریخنگاری به آن مسائل اینگونه نمیپردازد و فیلمساز از خلاقیت خود در فیلم استفاده میکند. در فیلمی به رگبار بستن هیتلر را به تصویر میکشند در صورتی که این اتفاق را تاریخ روایت نکرده است؛ در تاریخ حتی پیدا شدن جسد هیتلر نیز مطرح نبود.
از تفاوتهای تاریخ مکتوب و سینمای تاریخی میگویید؟
یکی از تفاوتهای فیلم تاریخی با روایت آن در این است که دوربین میتواند به یک موضوع از چند زاویه نگاه کند و در چند مقطع آن را مورد بررسی قرار دهد. سینما این حق را به خود میدهد یک نقطه قطعی را بیان نکند و بیان سینمایی وابسته به زوایا، نوع نگاه و وابسته به درک و دریافت خالق است؛ تاریخ اما بر آن است به یک روایت و سندیت برسد.
از نگاه شما سینما این قابلیت را دارد که برای تاریخ سند برجای بگذارد؟
سینما برای تاریخ اسنادی باقی میگذارد، اما یک فیلم هرگز نمیتواند با تاریخ منطبق باشد؛ چراکه بسیاری از مسائل در تاریخ ذکر شده که سینما به آنها دسترسی ندارد. به طور مثال نام شهرهایی در تاریخ آورده شده است که امروز وجود ندارند. تاریخنگاران محصول نظام رسمی زمانه خود هستند؛ تاریخ را نیز حاکمان نوشتهاند و باید براساس هنجار زمانه خود مینوشتند و گاه حقیقت را نیز بیان نکردهاند. لذا سینما نباید عقب بایستد و هرآنچه تاریخ گفته را بسازد.
سینما و تاریخ با یکدیگر نسبتی دیرینه دارند؛ تاریخ نیز میتواند از فرصتهای سینما بهره گیرد؟
قطعا بله؛ امروز برای روایت تاریخی از فیلمها استفاده میشود و تاریخ نیز از فیلمها کمک میگیرد. به طور مثال معدود فیلمهایی از مقطع زمانی قاجارها باقی مانده است، با دیدن همان فیلمها، سینماییها یا سریالهایی به منظور بازسازی تصاویر دوران قاجار ساخته میشود. همچنین در گذشته کمتر به مردم و شرایط زیستی آنها اشاره میشد و صرفا در سفرنامهها شرایط زندگیها را بیان میکردند؛ امروز اما به واسطه فیلمها بیشتر به این موارد پرداخته میشود. در واقع روایتهای تاریخی حفرههایی دارند که به واسطه فیلمها پر میشوند.
سالهای گذشته فیلمهای تاریخی بیشتری به نسبت امروز ساخته میشد؛ اگر سینمای تاریخی ایران روی آن ریل حرکت میکرد، امروز چه وضعیتی را در این ژانر شاهد بودیم؟
فیلم های تاریخی در سینمای ایران بسیار کم هستند؛ چراکه هزینه ساخت آنها و صحنهآراییها بسیار هنگفت است و سینمای ایران از نظر بودجه نحیف است. علی حاتمی اما نسبت به ساخت فیلم تاریخی بسیار اقدام کرد که اغلب به دوره قاجار اشاره شده است و مجموعه هزاردستان که از سیما پخش شد نیز به همان دوران باز میگردد. حاتمی روایت و جزئیات خود را از تاریخ دارد و از تکههای هنرهای دستی، صنایع، هنرهای ایرانی و ... آثاری را گردآوری کرده بود و در فیلمها از آنها بهره میگرفت. تاریخ هیچگاه در خصوص این جزئیات با این ظرافت سخن نگفته است؛ چراکه زمینه روایی آن متفاوت است.
مسیر سینمای امروز ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
سینما دستخوش تغییرات شده است و در سینما پسرفت چشمگیری را شاهد بودیم. فیلمهایی که امروز ساخته میشوند حتی از سالها پیش خودمان نیز عقبتر هستند. سینما یک موجودیت مشخصی است و در مقایسه با سینمای هالیوود، بالیوود، هنگکنگ و اروپا پسرفت سینمای ما مشهود است. سینمای ایران بر آن است از خود یک سینما اختراع کند و عملا چنین چیزی ممکن نخواهد بود. فیلمهایی که به جشنوارهها میروند نیز بر اساس مولفههایی همچون سیاست، مردمشناسی، ضرورتهای اقتصادی و ... ساخته میشوند. از این رو با رسیدن به جایگاه سینمای دنیا فاصله و راه بسیاری را داریم و سینما آنچه ما میبینیم، نیست
به پسرفت سینمای کشور اشاره کردید؛ با وجود پیشرفت تکنولوژی و هوش مصنوعی، نحوه فیلمسازی در ایران همچنان به شیوه سنتی انجام میشود، چگونه میتوان این تغییر نگرش و شیوه شاهد بود؟
اگر میخواهیم سینما را به معنای حقیقی آن دنبال کنیم، باید بگوییم فناوری بسیار پیشرفت کرده است و با دوربین تلفنهای همراه فیلم میسازند و در جشنواره برلین و کن به نمایش میگذارند، چراکه تکنیکهای فیلمبرداری پیشرفت کرده است. اما مساله هوش مصنوعی در سینمای ایران جا نیفتاده و در دیگر کشورها نیز بسیار نوپا است. هوش مصنوعی کمکی به فیلمنامهنویسان است و میتوانند مطلب و ایده مورد نیاز خود را به نرمافزار مورد نظر ارسال و مطلب را دریافت کنند.
سینمای ایران در ساخت فیلمهای تاریخی چه تفاوت شاخصی با سینمای دنیا دارد؟
یکی از پایههای اصلی سینما زنان هستند که در فیلمهای ایرانی آن را شاهد نیستیم. زنان حتی در فیلمهای پوران درخشنده نیز اساسا زنانگی لازم را ندارند و نباید اینگونه روایت شوند. همچنین در دنیا انیمیشنهای تاریخی ساخته میشود که به طور مثال در مورد حضور دایناسورها روی زمین نیز انیمیشنهایی شده است که بعضا بسیار طبیعی هستند و ارباب حلقهها نیز از این دست فیلمها و انیمیشنها است. به جز هوش مصنوعی، بازیها نیز روی سینماها تاثیر گذاشتند و اغلب فیلمها با لحن اکشن نیز برگرفته از بازیها هستند، میتوان گفت ویدئوبازیها به سینما رسوخ کردهاند.
تاریخ ایران مملو از شخصیتهای برجسته است، با این حال اما چرا فیلمی در خصوص شخصیتهای نام آشنا و برهههایی از تاریخ ساخته نمیشود؟
موارد متناسب با سینما که در کشورهای جهان سوم و درحال گذار وجود دارد، بسیار بیشتر از کشورهای پیشرفته است و ما برای ساخت فیلم از تمامی بسترهای لازم برخورداریم. با تاریخ 10 هزار ساله و بیشتر و با کمی خلاقیت میتوانیم در این راستا نیز فعالیت کنیم؛ حتی میدانیم اولین انسانهای هوشمند 55 هزار سال پیش به کوههای زاگرس ایران آمدهاند و به اندازه بیش از 55 هزار سال میتوانیم مسائل تاریخی را بیان کنیم و این فرصت برای کمتر کسی پیش میآید و میتوانیم بهترین سینما را داشته باشیم. بخشی از سینمای تاریخی به پروپاگاندا مربوط میشود و برخی از ساختههای دیگر کشورها با تاریخ ایران مغایرت دارد.
در مقابل اما فیلمهایی ساخته نشده که تاریخ حقیقی ایران را به نمایش بگذارد. در این راستا چه نظری دارید؟
ما در ایران از زمان خشایارشاه، هخامنشیان و حتی خواجه نظامالملک فیلمی نساختهایم. از این رو ساخته دیگر کشورها را میبینیم و فیلم در جای دیگری و متناسب با ذائقه و هنجار آن کشور ساخته میشود که برای ما مطلوب نیست. از این رو ما نیز باید با زاویه دید خود فیلم بسازیم و نمیتوان به فیلمهای تاریخی از یک جهت نگاه کرد. تاریخ همواره دستخوش تغییرات میشود و نمیتوان با قاطعیت درست و غلط آن را تشخیص داد.
در این خصوص چه فیلمهایی در کشورهای دیگر ساخته شده است؟
فیلم 300 در راستای جنگ خاورمیانه و حمله آمریکا به عراق صورت گرفت. این فیلم در نگاه غربیها و شرقیها بسیار متفاوت و دیدگاهها در خصوص یک فیلم متفاوت بود. هنجارهایی که حکومتها به جامعه میدهند و براساس مناسبات دوستی یا دشمنی آنها است، به سینما منتقل میشود. کشور ما نیز ممکن است در برههای از تاریخ در نگاه اقوام دیگر استعمارگر تلقی شود؛ همانگونه که ما برخی کشورها را استعمارگر تلقی میکنیم. این امر به روایتها مرتبط است. حشاشین نیز سریالی بود که ساخته شد.
کشورهایی همچون کره و ترکیه مسائل را در سادهترین حالت ممکن به تصویر میکشند، چرا در فیلمسازی ایرانی چنین امری را شاهد نیستیم و فیلمها و سریالهای ایرانی مستلزم زمان میشود؟
سینما در موضوعات جنگی و تاریخی هزینهبر است و سینمای ایران بودجه نحیف است. نمیتوان گفت تاریخ در سینما تحریف شده است؛ اگر بخواهیم با این دیدگاه به سینما بنگریم، باید بگوییم تمامی فیلمها تحریف شده است. در حالی که باید هنجار مورد قبول زمانه خود را در فیلمسازی رعایت کنیم.
میتوانیم مدعی شویم سینما به تاریخ و سیاست متعهد است؟
پدیده سینما با پدیده تاریخ و سیاست نسبت دارد، اما به آنها تعهد ندارد، سینما تعهد ندارد هر آنچه علم، تاریخ و سیاست میگویند، اجرا کند، سینما یک دنیای مجزا و یک شیوه بیانی متنوع است که مخاطبان خود را دارد. سینما در مستندها و حتی در انیمیشنها به تاریخ خدمت کرده است. در سینما نمیتوان به دنبال بیان حقیقت بود و سینما نمیتواند به قیمت از دست رفتن خلاقیتها بازتاب حقیقت باشد. سینما در راستای خلاقیت، واقعیت را تغییر میدهد که در این راستا در کتابهایی تحت عنوان هفت گونه سینما و تقسیمبندی سینمایی به این مسائل پرداختهام.
خبرنگار: غزال ساریاصلان