به‌گزارش هنرآنلاین، هشتمین جلسه فصل نهم پاتوق فیلم کوتاه با همکاری موسسه فرهنگی، تبلیغاتی بهمن سبز-پخش رویش، یکشنبه‌ 16 اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ در پردیس سینمایی بهمن برگزار شد.

در این جلسه ۴ فیلم کوتاه «ماشوم» به کارگردانی حسین میرزامحمدی، «چشم‌هاتو ببند» به کارگردانی ابوذر حیدری، «برف سراسری» به کارگردانی پارسا دهقانیان و «دندان درخت» به کارگردانی علی پاک‌نیا به نمایش درآمدند و سپس سیدسعید هاشم‌زاده منتقد سینما به‌‌عنوان کارشناس و محمد صابری به‌عنوان مجری‌کارشناس برنامه به نقد این آثار پرداختند.

فاصله «دغدغه» تا «ایده»

حسین میرزامحمدی کارگردان جوانی که سال گذشته فیلم سینمایی «کت چرمی» را روی پرده سینماها داشت، برای صبحت درباره فیلم‌کوتاه «ماشوم» به کارگردانی خود، اولین مهمان این نشست بود که درباره انتخاب نام فیلم گفت: ماشوم، اصطلاحی مربوط به زبان افغانستانی است که معنای طفل یا نوزاد نورسیده می‌دهد.

در این بخش سعید هاشم‌‌زاده درباره «ماشوم» گفت: در نشست قبلی‌ای که در پاتوق فیلم‌کوتاه حضور داشتم، روی این صحبت کردم که چگونه می‌توان برای فیلم‌کوتاه ایده‌پردازی کرد و اساسا ایده‌های ما چقدر قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم را دارند. نکته مهمتر این است که اگر ایده‌های ما رنگ‌وبویی از تکرار دارند، چگونه می‌توانند در مرحله اجرا و روایت از تکراری بودن فرار کنند؟

پاتوق1

وی افزود: وقتی فیلم «ماشوم» را دیدم، این اندیشه به ذهنم رسید که بار دیگر با یک ایده، داستان و مضمون تکراری مواجه شده‌ام. طبیعتا ممکن است فیلم‌های مختلفی با ایده‌های به‌ظاهر تکراری ببینیم که برای ما جذاب هم هستند اما این جذابیت و کشش علت‌هایی دارد. مهمترین علت این است که کارگردان به‌گونه‌ای متفاوت به آن ایده تکراری نگاه کرده است. من هرچقدر در «ماشوم» به دنبال نشانه‌های این نگاه متفاوت بودم، نتوانستم آن را پیدا کنم.

این منتقد سینما در ادامه با اشاره به بخشی از تیتراژ ابتدایی فیلم، گفت: من خواهشی از کارگردانان سینمای کوتاه دارم و آن اینکه در عنوان فیلم خود، ننویسید «فیلمی از». این عنوان را کسی می‌تواند در ابتدای فیلم خود استفاده کند که فیلمسازی‌اش به مرحله تألیف رسیده باشد. ویژگی‌ای که شاید در ساده‌ترین حالت می‌توان گفت براساس یک قانون نانوشته، مرتبط با مولفین یا باتجربه‌های سینما می‌شود.

کارگردان «ماشوم» درباره ایده‌ اصلی خود برای ساخت این فیلم گفت: اصلی‌ترین ایده من برای ساخت «ماشوم» مقابله با این کلیشه بود که همواره در روایت‌های مرتبط با تعصب‌های کور، مردان در جایگاه ظالم قرار دارند. من می‌خواستم این بار داستان مردی را روایت کنم که اتفاقا شوهر زن است و در فکر نجات این زن از این نگاه متعصبانه است.

در ادامه هاشم‌زاده با تأکید بر تفاوت بافت فرهنگی ایران و افغانستان، انتخاب لوکیشن افغانستان برای روایت داستان «ماشوم» را هم نقض قرض دانست که در پاسخ میرزامحمدی «فرار از سانسور» را انگیزه اصلی‌اش برای این تصمیم عنوان کرد.

اسمی که از همینگوی وام گرفتم

در ادامه نوبت به فیلم «برف سراسری» به کارگردانی پارسا دهقانیان رسید که گفت: این فیلم، فیلم اول من است. بعد از این فیلم، فیلم‌کوتاه دیگری ساخته‌‌ام که تجربه‌های قبلی بسیار به آن کمک کرد. زمانی که فیلمنامه کار کامل شد، به نام آن فکر می‌کردم. همان زمان کتابی از ارنست همینگوی می‌خواندم که نامش «برف سراسری» بود و احساس کردم این نام به فضای فیلم من هم می‌خورد. به همین دلیل نام فیلمم را از عنوان همان کتاب وام گرفتم.

این کارگردان درباره ایده اولیه فیلم خود گفت: آن چیزی که فیلم درون خود دارد و آن را قابل دفاع می‌دانم، این است که شاهد چند کشمکش در روایت آن هستیم که اصلی‌ترین آن کشمکش‌های راننده با خودش و قضاوت‌هایی است که داشته است.

پاتوق2

هاشم‌زاده در این بخش با تأکید بر اهمیت توجه داشتن به مقوله «نقد» و سخت‌گیری در مواجهه با سینما، گفت: سینمای امروز ایران، تقریبا رو به احتضار است و تمام تلاش‌های ما این است که با شوک وارد کردن، آن را سرپا نگه داریم. به همین دلیل من هم در مقام منتقد، رویکرد سخت‌گیرانه در مواجهه با فیلم‌ها در پیش می‌گیرم.

وی با اشاره به «برف سراسری» توضیح داد: گاهی وقتی صحبت از ایده می‌کنیم، منظورمان همان نیت فیلمساز است. وقتی فیلمساز می‌گوید مسئله من اخلاق است، می‌تواند منجر به روایت یک کشمکش جذاب شود اما سوال این است که چرا فیلمساز نمی‌تواند؟ من فکر می‌کنم دوربین فیلم به ما کمک نمی‌کند تا زاویه دید ما، با زاویه دید راننده به‌عنوان کاراکتر اصلی روایت، یکی شود.

دهقانیان در بخش دیگری از صحبت‌های خود مطرح کرد: ما با بودجه خیلی محدودی این فیلم را ساختیم. خطاب به دوستانی که قصد دارند فیلم اول خود را بسازند می‌گویم که من برای ساخت این فیلم تنها یک فیلم‌نامه داشتم و با همان کار را شروع کردم. در گام اول سراغ یک فیلمبردار قدر رفتم و وقتی او فیلمنامه را خواند کمک کرد تا من عوامل دیگر فیلم را پیدا کنم و این کار به سرانجام رسید.

یک تجربه متفاوت با تلفیق دو ژانر

سومین فیلمی که در هشتمین پاتوق فیلم کوتاه مورد نقد و بررسی قرار گرفت، «دندان درخت» بود که علی پاک‌نیا به‌عنوان کارگردان آن گفت: این فیلم دومین فیلم‌کوتاه من است. در سال 98 فیلم کوتاهی به نام «پاندای قرمز» ساخته بودم و فیلم‌کوتاه «دندان درخت» را هم در سال 1400 ساختم. برای این کار ابتدا کاریکاتوری از یک درخت که در حال مکیدن خون است برای خودم ترسیم کرده بودم و به همین دلیل به دنبال عنوانی بودم که ارتباطی با درخت داشته باشد. ابتدا نام «باغ نقاشی» روی این فیلمنامه بود که از آن بدم می‌آمد. بعدها از آنجایی که به سینمای یورگوس لانتیموس علاقه داشتم، با ارجاع به فیلم «دندان سگ» نام فیلم خودم را «دندان درخت» گذاشتم.

این کارگردان درباره برخی قضاوت‌ها مبنی‌بر کپی بودن فضای «دندان درخت» اظهار کرد: درباره شباهت‌های این فیلم به «فانی گیمز» زیاد شنیده‌ام اما فیلم‌های دیگری را که از آن نام برده می‌شود، ندیده‌ام.

در ادامه هاشم‌زاده درباره ژانر فیلم «دندان درخت» توضیح داد: این فیلم‌کوتاه را می‌توان یک فانتزی ترسناک دانست. فیلمی که می‌توان گفت به نوعی یک ژانر دوگانه یا هیبریدی دارد. در واقع این فیلم از تلفیق دو ژانر برای فضاسازی استفاده کرده است.

پاتوق3

این منتقد در ادامه گفت: این فیلم‌کوتاه یکی از فیلم‌هایی است که به‌خوبی می‌توان درباره جنبه بصری آن صحبت کرد. به تعبیری فیلم تنها قرار نیست برای ما داستان بگوید و تصویرهایش هم دارد با ما حرف می‌زند. حتی می‌توان گفت تصویر در مواردی، غنی‌تر از دیالوگ، روایت را پیش می‌برد و حس و حال ایجاد می‌کند.

وی در ادامه توضیح داد: درباره ماجرای تشابه این فیلم با فیلم‌های مطرح دیگر هم باید به این مسئله توجه داشته باشیم که در این دوران، همه ما خواسته یا ناخواسته در فضاهای بینامتنی حرکت می‌کنیم. در این شرایط اگر بتوانید مدعی شوید که داستان و یا فیلمی بافته‌اید که کاملا اورجینال است و هیچ بینامتنی‌ای در آن وجود ندارد، می‌توان شما را یک کاشف بزرگ دانست. فیلم‌کوتاه «دندان درخت» این پتانسیل را دارد که تبدیل به یک نسخه بلند سینمایی شود.

در پایان این نشست علی پاک‌نیا گفت: در فیلمسازی جذاب‌ترین عنصر برای من تصویر است و آنقدر به عکاسی و تصویر علاقه‌مندم که ترجیح می‌دهم دکوپاژهایم همواره بصری باشد. ایده این فیلم را هم از یک خواب گرفتم. شبی در دوران کرونا خواب دیدم که در بیابان با ماشینی که بار پرتقال داشت تصادف کرده‌ام و راننده اصرار داشت که 100 میلیون تومان بابت بارش از من خسارت بگیرد. مانده بودم در آن کویر چگونه باید چنین پولی جور کنم. این ایده در ذهنم ماند و بعدها ایده‌های تصویری دیگری هم به آن اضافه شد تا به فیلم «دندان درخت» رسید.