گروه سینما هنرآنلاین: سینما از 22 فروردین میزبان «سال گربه» است. این فیلم که به نویسندگی و کارگردانی مصطفی تقی‌زاده و تهیه‌کنندگی سعید خانی است، توانست در روز اول اکران رکورد گیشه را بشکند و نظرها را به سمت خود جلب کند. این موضوع باعث شد بخواهیم بدانیم این موفقیت حاصل تلاش «سال گربه» است یا مخاطبان تحت تاثیر جو حاکم بر گیشه سینما و حضور بازیگران چهره کمدی عمل کرده‌اند.

ایده اولیه‌ی «سال گربه» کسی است که می‌خواهد به هر قیمتی که شده معروف شود. تقی‌زاده برای پیاده‌سازی ایده‌اش شخصیتی آفریده که بر عکس ایده اولیه نیازی به تلاش برای رسیدن به خواسته‌اش ندارد. او به جهانگیر غزنوی شخصیت اصلی فیلمش، همان کسی که خواهان معروفیت است، از ابتدای فیلم که همزمان با تولد اوست قدرت جان‌سختی می‌بخشد. خصیصه‌ای که بدون تلاش او را در معرض شهرت قرار می‌دهد.

اما آنچه که این فیلم را وارد قصه‌گویی می‌کند جان‌سختی جهانگیر غزنوی نیست. بلکه دردسرها و عواقبی است که هر 12 سال در چرخه طالع چینی و همزمان با سال گربه دامن‌گیر افرادی می‌شود که با او معاشرت دارند. تقی‌زاده در «سال گربه» با کنار هم قرار دادن خرده‌روایت‌هایی قصه سومین چرخه‌ی سال گربه‌ی‌ عمر جهانگیر را به تصویر در آورده.

خرده‌روایت‌ها و موقعیت‌های طنزآفرین فیلم تقی‌زاده از هم گسسته و تصنعی است. در «سال گربه» جهانگیر ضمن تعریف 36 سالگی‌اش، از بیکاری می‌گوید که او را به سمت فروش مواد مخدر و مسکرات برده است.

کاری که با انجام قتلی ناخواسته، جان‌ِ سختِ او را به خطر می‌اندازد و باعث می‌شود جهانگیر از خلاف دست بکشد. از اینجا به بعد فیلم در سراشیبی سقوط قرار می‌گیرد. مثل این است که دست نویسنده خالی است و تقی زاده سعی می‌کند با ورود شخصیت‌های صرفا چهره فیلمش را پرمخاطب کند. 

sale_gorbe1

جنس برخی شخصیت‌ها هم در «سال گربه» تصنعی و مصرفی است. مادر میشا زن جهانگیر از این دست شخصیت‌هاست. در این فیلم لادن ژاوه‌وند را نه یک مادر غرغرو و بدهن که صرفا پیرزنی غرغرو، بددهن و ضد داماد خواهید دید. شخصیتی که محض مصرف برای ایجاد خنده خلق شده است. چرایی‌ و جایگاهش مهم نیست.

آنچه که بیش از هر چیزی سال گربه را به سمت دم‌دستی بودن سوق می‌دهد صحنه‌های هندی است که یکهو آسمان و زمین را بهم می‌ریزد تا بگوید «خطر بودن در کنار جهانگیر» محیرالعقول است. مثل سکانس تدفین جهانگیر و به یکباره زنده شدنش که شروع سریال «راز بقا» از سعید آقاخانی را تداعی می‌کرد. همان بهم‌ریختگی، همان بازیگر، همان پا گذاشتن روی تصویر میت.

هر چند میزانسن، کادربندی و حرکت دوربین در «سال گربه» از جمله هنرمندی‌هایی است که قدرت مصطفی تقی‌زاده در کارگردانی را نشان می‌دهد، اما این فیلم بعید است که بتواند مخاطب جدی سینما را راضی کند.

sal_gorbe1

چیزی که در این فیلم اذیت‌کننده است بار سنگین طنزی است که بر دوش بهرام افشاری قرار دارد. وابستگی خلق طنز به شخصیت این بازیگر و شناخت مخاطب از بازی او فرصت ادراک را از مخاطب می‌گیرد. خنده‌ی مخاطبان اغلب در موقعیتی است که با بازی فرمی و متعلق به این بازیگر روبه‌رو هستند.

استفاده از بازیگر چهره و استعداد طنزش به خودی خود حُسن و ضعف محسوب نمی‌شود؛ اما با نگاهی جامع‌تر به این نتیجه خواهیم رسید که تمرکز بر روی بازیگر‌محوری باعث خواهد شد سطح کیفی کمدی هر روز بیش از پیش رو به افول برود. مسئله‌ای که بعد از چندین سال گیشه‌سواری کمدی انتظار می‌رود چاره‌اندیشی شود.

با وجود رکورد‌شکنی روز اول اکران «سال گربه» و پیش‌بینی رسانه‌ها در رقابت این فیلم با «تمساح خونی» باید توجه کرد فیلم عزتی به دلیل داشتن قصه‌ای پر مایه‌تر و جذاب‌تر، بازی دقیق‌تر بازیگران، ساختارشکنی کارگردانش در اولین فیلم سینمایی‌اش، ساخت فیلمی با پارامترهای قیاس با آثار هالیوودی همچنان بیش از یک سروگردن از «سال گربه» پیش خواهد بود.

زهرا عباسی