گروه سینمای "هنرآنلاین" : فیلم "بهشت تبهکاران" به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی در چهلودومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
بگذارید حرف آخر را اول بزنیم؛ باورمان نمیشود که خالق سریال تاریخی و خاطرهانگیز "در چشم باد" این چنین مسیر فیلمسازیاش به ورطه نابودی بیافتد! جعفریجوزانی که در سریال پرمخاطبش نشان داد که برای نشان دادن تاریخ معاصر کم نمیگذارد، این بار ما را با اثری روبرو کرده است که همه چیزش یا اغراقآمیز و یا ناقص است و حد وسط ندارد.
"بهشت تبهکاران" به کارگران شرکت نفت میپردازد که در آبادان به مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت و حقوق کارگران میپردازند. اما کدام مبارزه؟ تنها چیزی که در این فیلم نمیبینیم معنا و مفهوم انسان مبارز است. شعار دادنها و شکنجه شدن تنها تصویری است که ما از حسن جعفری و گروهش از مبارزه میبینیم که همین مبارزه کشکی هم بعد از چند دقیقه در فیلم نیست میشود و به حاشیه میرود.
فیلم مملو از پز دادنها در رابطه با ادبیات، سینما و تئاتر است و به جای آن خالی از هرگونه قصه و روایت در بستر تاریخ است. آقای کارگردان فراموش کرده است که روایت از تاریخ تنها به کتاب خوشههای خشم، کلاه،سیگار، تظاهرات و شعارها و خیابانها و ماشینهای قدیمی خلاصه نمیشود. وقتی زبان سینما رل برای روایت تاریخ انتخاب میکنیم، تاریخ باید در دل قصه باشد. اما فیلمنامه "بهشت تبهکاران" آنقدر پراکنده و نامفهوم است که به سختی میتوان خط داستانی پیدا کرد و عملا نه تاریخ را دارد و نه قصه؛ گویی که در میان "مرگ بر" و "زنده باد" ها فیلمساز هم فاتحه قصه و تاریخ را خوانده است.
فیلم حتی در پردازش شخصیت، بازی بازیگران، گریم و بازسازی تهران قدیم مصنوعی و ضعیف است. انتخاب بازیگری پر از عمل جراحی به عنوان یک دختر در سال ۱۳۲۹ از عجایب دیگر این فیلم است.
حسن جعفری شخصیت اصلی داستان ادعای نویسنده بودن را دارد اما از نویسندگی او فقط پُزش را میبینیم. مشخص نیست بالاخره او زیر پرچم کدام جریان سیاسی است و چه تفکراتی دارد و در انتها در راه چه تفکر و ارزشی فدا میشود. او تنها توهم انسان مبارز را دارد.
"بهشت تبهکاران" در طول ۱۳۰ دقیقه بدون قصه قابل مفهوم و شخصیتهای معنادار، به جز عذاب برای مخاطب چیزی ندارد و تحمل آن برایش مثل تحمل شکنجههای حسن جعفری در زندان آبادان است.
هانیه علینژاد