به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی موزه سینمای ایران، علیرضا زریندست در ابتدای بازدید از تالارهای موزه سینما با معرفی خود به عنوان فیلمبردار گفت: ۵۵ سال است در حوزه فیلمبرداری فعالیت دارم و هنوز این حرفه را عاشقانه دوست دارم و با آن زندگی میکنم.
وی ادامه داد: در موزه سینما یادگاریهایی از افرادی وجود دارد که ارزش بسیار زیادی دارند زیرا آنها کسانی بودند که پایهها و بنیاد آمدن ما و حیات سینما را حفظ کردند.
زرین دست با اشاره به دوربینهای قدیمی که در موزه سینما وجود دارد، خاطرنشان کرد: قطعا با یکی از این دوربینها که در این گنجینه تاریخی وجود دارد فیلم «گزارش» ساخته زنده یاد عباس کیارستمی را فیلمبرداری کردم.
وی ادامه داد: دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری با اینکه جان ندارند اما به ما جان میدهند و ما مدیون آنها هستیم. من یک دوبین فولکس خیلی قدیمی دارم که مربوط به ۱۷ سالگی من است که با شوق و ذوق فراوانی آن را تهیه کرده بودم. قطعا باید در یک جای مناسبی به عنوان بخشی از تاریخ سینما از آن نگهداری شود و جایی بهتر از موزه سینما برای آن مناسب نیست.
وی با دیدن عکسی از محسن بدیع درتالار موزه سینما، گفت: ایشان فرد بسیار تاثیرگذاری در بخش لابراتوار سینما بود که بیشتر تجهیزات مکانیکی مربوط به لابراتوارها را خودش راه اندازی کرد و این کار بسیار با ارزشی است که در آن زمان اتفاق افتاد.
زرین دست با دیدن بخش بین المل این مجموعه فرهنگی- تاریخی، بیان داشت: دو جایزه بین المللی دارم که یکی از آنها کاپ نقره است که از زیمباوه برای فیلم «خانه خلوت» گرفتم و دیگری دیپلم افتخار است که از جشنواره داکا برای فیلم «سوپراستار» دریافت کردم.
وی با دیدن گنجینه زندهیاد عباس کیارستمی نیز خاطرنشان کرد: در دورهای ممنوعالکاری ۶ ماه داشتم یادم میآید کیارستمی به من زنگ زد و گفت یک فیلمبردار خلاق میخواهم و من سه نفر را به او معرفی کردم اما انتخابشان نکرد و از خود من خواست همکاری کنم. به او گفتم مدتی است ممنوعالکارم و او در صحبت با آقای بهشتی از مدیران وقت آن زمان مشکل من را حل و در واقع رفاقت بزرگی در حق من کرد که در نهایت برای فیلمبرداری «کلوزآپ» با او همکاری کردم که خوشبختانه اتفاقهای خوبی برای فیلم افتاد و امروز در بسیاری از کلاسهای آموزشی این فیلم نمایش داده میشود.
زریندست با بیان اینکه لطف زندهیاد کیارستمی را هیچوقت فراموش نمیکند، گفت: در همان ۶ ماهی که بیکار در خانه نشسته بودم حتی یک نفر هم به من زنگ نزد تا بپرسد روزگار من چگونه میگذرد و این موضوع بسیار من را آزرده کرده بود و تنها کسی که سراغم آمد کیارستمی بزرگ و بامعرفت بود.
وی در پایان بیان داشت: آشنایی من با کیارستمی به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان زمانی که تیتراژ فیلم «رشید» را میساخت برمیگردد. برای همکاری با او به دیدنش در پاسگاه پلیس ژاندارمری جاجرود رفتم زیرا او دو هفته آنجا کشیک بود و نمیتوانست بیرون بیاید که در نهایت با هم همکاری کردیم.