گروه سینمایی هنرآنلاین: تمایل آیدا پناهنده کارگردان فیلم به موضوع زنان و نحوه زیست آنان در جامعهای که قواعد مردسالارانه همچنان در آن پابرجاست، از نخستین فیلمش به شکل تلویحی آغاز شد؛ زنانی که در اغلب مواقع قربانیان قواعد غیرمنطقی و بهروزنشدهای هستند و ناگزیر در وانفسای اعمال ناشایست انسانی تخریب و نابود میشوند.
تیتی (الناز شاکردوست) از کسانی است که برخلاف انسانهای معمولی و عاقل، ابعاد عاطفیِ بیشتری در بطن شخصیت او نهان شده و از این بابت و به وقت لزوم در انجام اقدامات انسانی، وجدانی و اخلاقی موفقتر عمل میکند. نادیده گرفته شدن این شخصیت در میان آدمهایی که هر یک در جستجوی منافع خویش هستند، نوعی مزیت به شمار میآید؛ مزیتی که دیگران با چشم دل آن را نمیبینند. تیتی طی روایت فیلم در واقع از هر طرف مورد تجاوز و تعدی نگاه متخاصمانی قرار میگیرد که اغلب مواقع او را تمسخر میکنند.
این روشهای غیرانسانی گاهی در قالب ترحم و دلسوزی از سوی ابراهیم (پارسا پیروزفر) دانشمندی که مدام در سیاهچالهها دنبال کشف حقیقت است و گاهی به واسطه رفتاری متوحش از سوی امیرساسان (هوتن شکیبا) مردی با سری پرشور و احساسات متناقض و اطرافیانش که از گروه ارذل و اوباش هستند انجام میپذیرد. در این میان عنصری که بیش از هر چیز مستهلک میشود، وجوه زنانگی و عاطفیِ تیتی است که صادقانه و بدون هیچ واسطهای مصرف و نثار مردمی میشود که درک چندانی از درونیات و داشتههای حسیِ او ندارند.
مورد مذکور حتی درباره ابراهیم نیز صدق میکند زیرا تیتی یکبار جانش را به خاطر حاد شدن بیماری ابراهیم به خطر میاندازد اما این مرد نیز مانند سایرین چندان اعتمادی به این حرف و حدیثها ندارد و بهواقع شفا یافتن توسط زنی که با وجود بارداری یک بار به دریا زده و مردم شهر دیوانه میپندارندش و گهگاه تیتی خُله صدایش میزنند را باور نکرده است.
یکی دیگر از شخصیتهای منفعتطلبِ حاضر در فیلم امیرساسان است؛ مردی که زنان بهویژه تیتی را صرفا عاملی جهت بهرهبرداری جنسی و فروش بچه به مشتریها تصور میکند. این شخصیت در حالی که ظاهرا با تمام وجود به تیتی ابراز علاقه و عشق میکند اما همزمان در فکر مهیا کردن مشتری بعدی برای استفاده از رحم اجارهای و کسب پول بیشتر است. از سوی دیگر همین مورد نیز سبب شده آن تکه زمین و ساختن خانه را بهانه کند تا تیتی هر بار به آوردن فرزند برای دیگران تن دهد؛ زمین و بلوکهایی که هر روز گرانتر میشود و خانهدار شدن را برای این زن به یک آرزو تبدیل میکند.
امیرساسان از جهت دیگر شخصیتی منفور نیست و به هر قیمتی شده میکوشد تیتی را مقابل نگاههای ملمتس ابراهیم حفظ کند. تنها شخصیتی که در مقایسه با دیگران اندکی وفادارانه و منطقی عمل میکند و احساساتش از صمیم قلب بیان میشوند، همسر ابراهیم است که از نگاهی تحلیلی و حسی، دیگر زنِ آسیبدیده عاطفیِ درون فیلم است.
با وجود نکات بیانشده، مهمترین مانعی که از همان ابتدا مقابل مسیر تیتی قرار میگیرد، میزان حس و عاطفهای است که بابت هر چیزی به کار میبندد و همین نکته نیز به لحاظ حسی میان او و دیگران فاصله ایجاد میکند. تیتی زنی ساده و پراحساس است که زندگیاش تا به این سن و سال در شهری کوچک و محیطی بسته سپری و کمتر با خباثت و آلودگیهای اخلاقی عجین شده است. به همین علت نیز با کوچکترین برخورد و مخالفتِ دیگران از منظر احساسی به هم میریزد و در کنج عزلت تنها میماند.
سکانسی که میتواند مصداقی بر چنین معنایی باشد زمانی است که ابراهیم در خانه کرایهای و موقت خود مشغول توضیح دادن سیاهچاله و چگونگی از بین رفتن جهان است. این مورد در نگاه تیتی که غمگین، درمانده و اشکآلود به تصاویر خیره شده، مانند تباه شدن زندگی، آرزوها و کودکانی است که قرار است با هزار امید و آرزو به این دنیا قدم بگذارند. صحنه موردنظر که از جهتی با تمسخر و تعجب ایراهیم همراه میشود، در نگاه این زن همانند تمام آرزوهای بر باد رفته انسانها است.
کنش و واکنش این زن در چنین صحنهای نشانگر نگرانیاش نسبت به بشریت و کمرنگ شدن مفهوم انسانیت در دوران کنونی است؛ نکتهای اخلاقی که در وجود آدمهای امروزی کمتر پایدار میماند و به خوبی در زیرمتن اثر پنهان شده است. از این جهت نکتهای که سبب میشود تا پایان بیننده فیلم بمانیم، روشن بودن تکلیف مخاطبان از ابتدا تا انتهای آن با در نظر گرفتن مضمون مهم فیلم یعنی توجه مفاهیم انسانی و بشردوستانه به واسطه رفتارهای متفاوت یک زن است، زنی که با وجود حس کردن تمام زشتیها هنوز هم به زمین و بشر عشق میورزد.