گروه سینمایی هنرآنلاین: فیلم «علفزار» اولین فیلم بلند کاظم دانشی است که به تهیهکنندگی بهرام رادان ساخته شده و در آن بازیگرانی چون پژمان جمشیدی، سارا بهرامی، ستاره اسکندری و مائده طهماسبی به ایفای نقش پرداختند. «علفزار» با روایتی ملتهب و تلخ سعی دارد بهگونهای با آموزش و پیشگیری از وقوع جرمهایی مانند تجاوز جلوگیری کند. پیرامون شرایط تولید این فیلم و چالشهای آن با دانشی گفتگو کردهایم.
پرداختن به موضوع تجاوز در سینمای ما مثل راه رفتن روی لبه تیغ است، چون به هر حال ممکن است نهادهای مختلفی به آن ایرادهایی وارد و شرایط پخش آن را با چالش جدی مواجه کنند. چه شد که در اولین تجربه فیلم بلند سراغ این موضوع رفتید؟
واقعیت اینکه سالها روی این موضوع کار تحقیقاتی و بعد روی فیلمنامه وقت زیادی را صرف کردم. به هر ترتیب ملاحظات زیادی درباره فیلم ما اتفاق افتاد تا توانستیم «علفزار» را به تولید برسانیم. ما سال ۹۹ برای گرفتن پروانه ساخت خیلی اذیت شدیم ولی بالاخره بعد از یک سال توانستیم این فیلم را بسازیم. البته برای پروانه نمایش با بحران آنچنانی مواجه نشدیم. چون ابتدا فیلم را به جشنواره فجر دادیم که شکر خدا هیات انتخاب خیلی آن را دوست داشتند. به همین دلیل شورای پروانه نمایش خیلی با ما راه آمد.
گفته میشد برخی نهادها به پذیرفته شدن فیلم شما در جشنواره انتقاد کردهاند. ماجرا چیست؟
صحنههایی از فیلم حذف شد اما شخصا خیلی دلم نمیخواهد درباره ممیزی و مواردی از این دست صحبت کنم. چون به هر حال با ما تعامل کردند. صحبت از این مسائل برایم خوشایند نیست؛ قطعا ممیزی میتواند برای هر فیلمی آسیبزا باشد. «علفزار» هم از این قاعده مستثنا نیست. شکر خدا از نسخهای که تحویل جشنواره و مخاطبان دادهام راضیام. شاید مقداری روی بخشهایی از آن نظر داشته باشم اما به هر حال همهچیز رضایتبخش است.
در فیلم با شخصیت چند متجاوز مواجهیم که تصویری سیاه از آنها در ذهن مخاطب نقش میبندد. جزئیات زیادی از این افراد نمیبینیم اما وقتی با یکی از شخصیتها بیشتر آشنا میشویم، فردی را میبینیم که دلایل خود را دارد و خیلی متفاوت از آدمهای دیگر جامعه نیست.
خیلی سفید و سیاه معنا ندارد. بالاخره قتل، جنایت، تجاوز در یک لحظه اتفاق میافتد. همه آدمها بالفطره قاتل نیستند. به عنوان مثال در پرونده بابک خرمدین شما میبینید که او یک پدر است که خیلی از وجوه پدرانگی و انسانیت هم در آن هست، شاید هم پدر خوبی بوده و برای تربیت فرزند خود وقت گذاشته ولی یک لحظه به ذهنش رسیده است که باید این کار را انجام دهد. اگر خیلی از قتلهای دیگر که در پروندههای جنایی هست بررسی کنید، میبینید همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاده است. یعنی کافی است یک دقیقه خون به مغز نرسد تا شما یک جنایت مرتکب شوید. خیلی از آنها، آدمهای جانی و روانپریش نیستند.
به هر حال تکلیف ما با آدم روانی مشخص است اما خیلی از این افراد، مانند من و شما هستند. یعنی فکر نکنید ما ظرفیت انجام دادن چنین کارهایی را نداریم. کافی است یک جایی از کوره در برویم و روی اعصاب خود تسلط نداشته باشیم؛ در این شرایط امکان دارد هر جنایتی را مرتکب شویم. اینگونه نیست که بگویم این جنایت برای من و شما نیست، اتفاقا شخصا در فیلم میخواستم ملموس باشد که وقتی مخاطب فیلم را میبیند بگوید این اتفاق از من کاظم دانشی دور نیست. اگر شما خیلی از مجرمهای ماجراهایی از این دست را میدیدید، شاید حاضر بودید ضامن او شوید تا وامی سنگین بگیرد. یک لحظه خون به مغزشان نرسیده، هورمونهای آنها به هم ریخته و فکر کردهاند الان باید تجاوز کنند. به تبعات آن هم اصلا فکر نکردهاند.
آیا واقعا ساختن فیلمهایی که طبیعتا با تلخی بسیار همراه است، از وقوع جرم جلوگیری میکند؟
شخصا معتقدم نباید از فیلم تلخ ترسید. گاهی اوقات فیلمهای تلخ تاثیری میگذارند که مانند پیشگیری و آموزش است. من واقعا با این نگاه وارد این ماجرا شدم. شخصا فکر میکنم باید فیلمی بسازم که بتوانم حداقل یکی از این پروندهها را کم کنم. اینکه فیلم تلخ است یا نه برایم اولویت ذهنی نبود. دوست داشتم با این کار یک آسیبشناسی و پیشگیری انجام دهم. اینکه چقدر موفق بودم یا نه نمیدانم ولی این تلاش من بوده است.