گروه سینمایی هنرآنلاین: تماشای رقابتهای ورزشی همواره هیجانانگیز بوده و سینمای جهان نیز از آن به خوبی بهره گرفته است. در کشورهای مختلف آثار سینمایی گوناگونی ورزش را دستمایه ساخت اثر کردهاند. در این آثار گاه نگاه به زندگی یک ورزشکار بوده و گاه خود ورزش رکن اصلی قصه بوده است. بر همین اساس فیلمهای به یادماندنی بر پرده نقرهای سینماها نقش بسته و با استفاده از این هیجان و تعلیق مخاطب را به سالنهای سینما کشاندهاند. ورزشهایی چون فوتبال، کشتی، مشتزنی و اتومبیلرانی بیشترین عناوین را در این حوزه به خود اختصاص دادهاند که البته در امریکا فوتبال امریکایی نقش گستردهتری را ایفا میکند. در این میان رشتههای ورزشی دیگری مانند هاکی، بیسبال، شطرنج و بسکتبال نیز توانستند چهره موفقی در نمایش آثار داشته باشند.
در ایران اما این گونه سینمایی چندان موفق عمل نکرده است. گاهی اوقات برخی از کارگردانان سراغ آن رفتهاند که بعضا نتوانستهاند موفق عمل کنند و در گیشه با شکست مواجه شدهاند. در واقع میتوان گفت سینمای ایران از نمایش آثار ورزشی بیبهرهترین سینما در دنیاست که نتوانسته به موفقیت دست پیدا کند.
همان چند اثر انگشت شماری که درباره ورزش یا ورزشکاران نیز ساخته شده، اغلب با خلاءهایی همراه بوده که مخاطب از دیدن آن منصرف شده است. به طور مثال ساخت آثاری درباره اسطوره ورزش کشتی ایران غلامرضا تختی هرچند که میتوانست یک درام فوقالعاده همراه با هیجان و تعلیق باشد، اما به دلیل نقاط مغفول مانده در زندگی و مرگ او باعث شده است تا مخاطب بر پرده سینما با قصهای مواجه شود که آن را از پیش میداند، هنوز نقاط کوربرایش گره گشایی نشده و چیزی به عنوان هیجان برایش به همراه ندارد.
در حالی که ما چهرههای به نامی در عرصه ورزش داریم که میتوان به زندگی آنها پرداخت و آثار ورزشی مهیج و اثرگذاری تولید کرد که علاوه بر بحث درام نگاه انگیزشی نیز داشته باشند، اما در سینمای ایران این اتفاق رقم نخورده و میتوان گفت این گونه سینمایی چنان یک معمای حل نشده در ایران باقی مانده است.
«ببر مازندران» نخستین فیلم ورزشی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان
ساموئل خاچیکیان به عنوان یک کارگردان پیشرو در سال ۴۷ نخستین بار به سراغ ساخت فیلمی ورزشی رفت.«ببرمازندران» عنوان اثر این کارگردان است که از حضور امامعلی حبیبی قهرمان اسبق جهان و المپیک بهره برد. «ببر مازندران» با ترکیب قصه پوریای ولی و مایههایی از ملودرام روز قرار بود آغازی بر سلسله فیلمهای ورزشی باشد، ولی فیلم به اندازهای که توقع میرفت با استقبال مواجه نشد.
شعاعالدین مصطفیزاده دیگر کارگردانی بود که در سال ۵۲ فیلم «سرطلایی» را با موضوع ورزش کارگردانی کرد. یدالله شیراندامی بازیگر این فیلم و قصه آن درباره حمید است که از کودکی به بازی فوتبال علاقه دارد، در جوانی فوتبالیست مشهوری میشود. او قرار است با پری ازدواج کند، اما اتفاقاتی باعث میشود از فوتبال و ورزش و مردم محلهاش غافل بماند. حمید در یکی از بازیها باعث شکست تیمش میشود و هواداران و دوستانش او را سرزنش و تحقیر میکنند.
عباس کیارستمی سال ۵۳ «مسافر» را با نگاهی به ورزش ساخت. فیلم درباره نوجوانی اهل ملایر است که تصمیم دارد به تهران رفته و مسابقه فوتبال را در ورزشگاه تماشا کند. برای تأمین هزینههای مسافرت با کمک دوستش با ترفندهایی پول جمع میکند.
سعید مطلبی یک سال بعد در ۵۴ سراغ ساخت فیلم «عمو فوتبالی» رفت که ایرج قادری و بهمن مفید در آن به ایفای نقش پرداختند. مطلبی، فیلمنامهنویس و کارگردان سینمای ایران، از علاقهمندان تیم فوتبال پرسپولیس بود. ظاهرا «عمو فوتبالی» براساس همین علاقه و به قصد پرداختن به تماشاگران وفادار پرسپولیس و البته با قصه ملودرامی ساخته شد.
در دهه شصت «خط پایان» محمدعلی طالبی را میتوان تنها فیلم ورزشی دانست که در آن دوران ساخته شده است. خلیل سمندر کارگر یک کارگاه تولیدی، شیفته دوچرخهسواری و عضویت در باشگاه ایران جوان است. او با وساطت هوشنگ رئیس باشگاه ایران جوان بهعنوان ذخیره وارد باشگاه و در مسابقهای اول میشود و..
استقبال مخاطبان از «یاسهای وحشی» محسنینسب
تا اینجا خیلی نمیتوان امیدی به سینمای ورزشی داشت، اما سال ۷۷ محسن محسنی نسب با ساخت فیلم «یاسهای وحشی» و نمایش مسابقات رزمی توانست مخاطبان بسیاری را به سالنهای سینمایی بکشاند. هرچند قصه درباره ورزش بود اما با وام گرفتنن از سینمای جنگ و دفاع مقدس و تلفیق این دوگونه سینمایی به موفقیت دست یافت. علی، صدرا و رحیم سه همرزم بسیجی هستند.۱۰ سال پس از حضور این سه در جبهه، صدرا که ماسک خود را در یک حمله شیمیایی به علی داده و حالا خود یک بیمار شیمیایی است، برای معالجه راهی لندن میشود. علی، رحیم و چند رزمنده دیگر نیز برای شرکت در مسابقههای کاراته به لندن میروند. علی بهعنوان نماینده ایران و رحیم بهعنوان مربی، در مسابقههای آزاد کاراته شرکت میکنند...
محسنی نسب دو سال پس از این موفقیت به سراغ ساخت «شیرهای جوان» رفت و قصه زندگی یک ورزشکار رشته کاراته را روایت کرد که در مسابقات در شهر کیف برای او اتفاقاتی رخ میدهد. در همین سال ، هادی صابر نیز فیلم «مثلث آبی» را کارگردانی کرد که در آن جواد زرینچه فوتبالیست در اوج آن سالها، به ایفای نقش میپرداخت. محمد، پسر جوانی است که عاشق تیم استقلال است. او روزی بهطور کاملاً اتفاقی جواد زرینچه را میبیند. محمد جذب باشگاه استقلال شده و به سرعت موفق میشود. او به محمد آبی، معروف میشود و قهرمانی او در مسابقات نوجوانان او را نامآور میکند...
علی اکبر ثقفی در سال ۸۰ فیلم «فوتبالیستها» را کارگردانی کرد، او نیز از ترکیب حمید استیلی و علی پروین برای جذب مخاطب استفاده کرد. حسن رفتاری با از دستدادن پدر و مادر خود در زلزله رودبار در یک مغازه پنچرگیری مشغول بهکار میشود. او که علاقه زیادی به فوتبال دارد، توسط یکی از دوستانش در جریان برگزاری مسابقات جهانی فوتبال کودکان بیسرپرست در سوئیس و عضویت تیم ایران در مسابقات قرار میگیرد...
روایت ورزشی جعفر پناهی در «آفساید»
جعفر پناهی دیگر کارگردانی بود که در سال ۸۵ بار دیگر سراغ گونه ورزشی رفت و فیلم «آفساید» را کارگردانی کرد، اما این فیلم نیز شرح حال دخترانی است که حاضرند هر کاری انجام دهند تا بازی ایران مقابل بحرین را برای ورود تیم ملی ایران به جام جهانی تماشا کنند. در واقع پرداختن به مخاطب ورزش و همچنین نمایش حواشی یک رشته ورزشی اولویت فیلمساز قرار گرفته است نه خود رشته ورزشی.
در دهه نود اما شش فیلم با درون مایه ورزش ساخته شدند. «صفرتا سکو» مستندی درباره خواهران منصوریان است که در عرصه ورزشهای رزمی مدالآوری کردهاند، «عرق سرد» سهیل بیرقی که به قصه فوتبالیستهای زن میپردازد که برگرفته از قصهای واقعی تولید شد اما باز هم قصه اصلی حواشی بود که در این ورزش وجود دارد. «مستند آبی به رنگ آسمان» دیگر فیلمی بود که به زندگی ناصرحجازی دروازه بان اسطورهای ایران میپرداخت. «سونامی» میلاد صدرعاملی که با نگاهی به ورزش تکواندو ساخته شد نیز هرچند بخشهایی از مبارزات ورزشکاران را به نمایش گذاشت اما درام آن به درستی شکل نگرفت و مخاطب چندان با آن ارتباط برقرار نکرد. «ضربه فنی»غلامرضا رمضانی که در سینمای کودک و نوجوان حرف برای گفتن داشت و در نهایت «غلامرضا تختی» که با نگاهی به زندگی اسطوره کشتی ایران ساخته شد، اما نتوانست آنطور که باید و شاید در جذب مخاطب موفق عمل کند و گیشه را با شکست ترک کرد.
سینمای ایران و کمتر از ۲۰ فیلم ورزشی در ۵۰ سال
در این میان میتوان فیلمهای«سرعت» و «لاله» را نیز نام برد که با محوریت مسابقات اتومبیلرانی تولید شدند، اما از آنجایی که ما مسابقات فرمول یک در کشور نداریم، بنابراین تولید این دست آثار نیز چندان نمیتوانند باری از دوش سینمای ایران در این حوزه بردارند و با صرف هزینههای هنگفت در جذب مخاطب موثر واقع شوند. در واقع از اوایل دهه پنجاه تا اواخر دهه نود کمتر از بیست فیلم در عرصه ورزش در سینمای ایران تولید شد که آن هم در جذب مخاطب چندان موفق عمل نکرده است.
حال باید پرسید که چرا با وجود عوامل و فضای ممکن این گونه سینمایی که میتواند برای مخاطب جذاب باشد؛ چرا که هم درام و هم تعلیق در آن وجوددارد و از سوی دیگر هیجان انگیز است، جایش در سینمای ایران خالی است و کمتر کارگردانی به سراغ ساخت اینگونه سینمایی میرود.
امروز که دم از برابری سینمای ایران به لحاظ تکنیکی با سینمای جهان میزنیم، چرا هنوز نتوانستهایم در این عرصه فیلمی در خور که قابل دفاع باشد تولید کنیم و آن را در عرصه بینالمللی به نمایش بگذاریم. گره کور نبود آثاری از این دست به تولیدکنندگان برمیگردد یا به مدیران؟ سیاستی که همواره در میادین ورزشی برای ورزشکاران ما مشکلاتی را ایجاد کرده است آیا در سینما نیز رسوخ کرده و موجب شده تا فیلمسازان به سراغ ساخت آثاری از این دست نروند؟ آیا خود ورزشکاران تمایلی به نمایش زندگی ورزشی خود ندارند و این عدم همکاری موجب شده است تا آثاری در این زمینه تولید نشود، یا همانند همیشه پاشنه آشیل سینمای ایران ضعف در فیلمنامهنویسی است و فیلمنامههای مناسبی در این زمینه نوشته نمیشود که این تمایل و رغبت را در فیلمسازان و تهیهکنندگان ایجاد کند که به سراغ ساخت آثاری از این دست بروند.