گروه سینمایی هنرآنلاین: علیرضا غفاری این روزها فیلم مستند «اینجا کن است، اینجا کن نیست» را به صورت آنلاین در سایت هاشور در حال اکران دارد. این فیلم که نمایشش ابتدا در گروه هنروتجربه در سینماها آغاز شده بود، درباره جوانی از اهالی کن (از توابع شهر تهران) است که شیفته هنر سینماست ...
غفاری در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین در خصوص چگونگی شکل گیری ایده ساخت این فیلم که 19 سال طول کشیده است، گفت: سال 79 پس از اجرای نمایشنامه «سیاوش به روایت من» در جشنواره دفاع مقدس به همراه دوستان همکار به روستای کن رفتیم و آنجا توسط رامین راستاد با سیاوش شیری آشنا شدم با حافظهای شگفت آور که تقریباً و بی اغراق تمام اطلاعات سینماگران جهان را با حاشیههای آنان در ذهن داشت و این برای من بسیار جالب بود.
او ادامه داد: پس از آشنایی با او چندین ماه طول کشید تا من سنجش اطلاعات کنم و وقتی به دانستههای او مسلط شدم، تصمیم به ساخت پرتره سیاوش گرفتم و براساس دانش و اطلاعاتی که داشت، سوالاتی را طراحی کردم. پس از فیلمبرداری در بخش مونتاژ برمبنای صحبتهای او درباره چهرههای هالیوودی تصمیم گرفتم، تصویری از آن شخصیتها در حال سوار شدن به یک وسیله نقلیه را کار کنم و در پایان نیز تصویر پیاده شدنشان از آن وسیله را بگذارم. برای این امر چیزی حدود 2 سال زمان صرف کردم و بیش از 240 فیلم از تاریخ سینمای جهان را نگاه کردم؛ برخی از این فیلمها کیفیت خوبی نداشتند و یا این که تصویری که من میخواستم وجود نداشت. بنابراین از این پایانبندی صرفنظر کردم و تصمیم گرفتم در بخش پایانبندی از انیمیشن استفاده کنم. در همین راستا با یک گروه انیماتور آشنا شدم و ایدهها مطرح شد، اما فینال کار بیشتر فانتزی شد و به جای این که به مفهوم دانش سینمایی فرد مورد نظر کمک کند، پاسخ برعکس داد. بنابراین از این پایانبندی نیز منصرف شدم. در همین حین سفری به خارج از کشور داشتم و مدتی ایران نبودم و راشهای فیلمبرداری شده نیز گم شدند و از این ماجراها چند سالی گذشت تا این که در طی یک اسباب کشی، هاردی که اطلاعات در آن ذخیره شده بود پیدا شد و همین جریان و اتفاقات پیش آمده باعث شکلگیری پایان بندی موجود در فیلم شد.
غفاری هدف از ساخت این مستند را اینطور بیان کرد: سینما یک هنرجهانی است که طرفداران بسیاری در سراسر جهان دارد که با جزئیات اطلاعاتی درباره آثار ساخته شده دارند. در واقع قدرت سینما اصل موضوع فیلم من است و این که این قدرت بی نظیر هنرهفتم در همه جای جهان نفوذ کرده است و افرادی از هر جایگاه اجتماعی و با هر میزان سطح سواد میتوانند علاقمندی خود را دنبال کنند.
این کارگردان در ادامه و در پاسخ به این سوال که تا چه اندازه جای ساخت چنین مستندهایی درباره سینما خالی است و ضرورت دارد که به آن پرداخته شود، گفت: بعنوان یک فیلمساز نمیتوانم بگویم چه میزان ساخت این دست آثار ضرورت دارد، اما جالب است بدانید که در جشنواره فیلم برلین بخشی وجود دارد به نام فیلمهایی در مورد سینما که آثار معروفی در این زمینه با موضوع سینما به نمایش گذاشته میشود. در سینمای ایران نیز فیلمسازانی بودند که در مورد سینما فیلم ساختند. ماجرای فیلم من نیز هنر سینماست، که مانند هر پدیده دیگری برای آشنایی و اشراف بیشتر میشود درباره آن کار کرد. در واقع مستند وظیفه اصلیاش همین است که شما را به آن پدیده نزدیکتر میکند. به طور مثال ما هنرمندان بزرگی در عرصه موسیقی داریم و با آثارشان آشنا هستیم، اما وقتی به آنها نزدیک میشویم متوجه خواهیم شد که چرا این افراد بزرگ هستند. سینما و بخصوص مستند در این بخش قدرت بسیار زیادی دارد که میتواند شما را به عنوان مخاطب در جریان چگونگی خلق این آثار ماندگار قرار دهد.
او افزود: ساخت چنین آثاری کاری بسیار سخت و بزرگ و نیازمند داشتن دامنه وسیعی از پژوهش است. به طور مثال من میتوانستم براساس اعتماد مطلق پیش بروم و زمانی برای پژوهش صرف نکنم، اما یافتن اطلاعات و بررسی صحت و سقم صحبتهای کاراکترم چیزی حدود یک سال و نیم به طول انجامید، پژوهش آیتم تعیینکننده مستند است. ضرورت ساخت این آثار از این حیث غیرقابل انکار است، اما چگونگی شرایط برای ورود فیلمسازان و پژوهش موضوع از سوی آنها اهمیت ویژهای دارد.
غفاری همچنین در خاتمه این گفتوگو درباره سایر فعالیتهای خود نیز توضیح داد: دو فیلمنامه در دست دارم که یکی فیلم سینمایی «دوگوشواره برای میرغضب» نام دارد و در خلاصه موضوع آن میتوانم بگویم«نان حرام نتیجه مطلوب نخواهد داشت.» ماجرای فیلم به ابتدای حکومت پهلوی برمیگردد و کار سخت و سنگینی خواهد بود و دیگری مستندی است به نام «آخرین نفر» که امیدوارم بتوانم تولیدشان کنم.