گروه سینمایی هنرآنلاین: اسماعیل میهندوست فیلمساز درباره ارزیابی سینما در سال جدید در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین گفت: این بحث به دو بخش تقسیم میشود. بخش اول باید دید خود فیلمهای تولید شده از نظری کمی و کیفی به چه شکل بوده است و فیلمهایی که در صف انتظار برای اکران هستند از چه وضعیتی در مواجهه با مخاطب برخوردارند. بخش بعدی شرایط اکران است که خود به دو مبحث اکران در سالن به فرض بازگشایی نیم بند سینماها در شرایط کرونا و همچنین پلتفرمهای نمایش آنلاین بر میگردد.
او ادامه داد: در خصوص فیلمها و محتوای آنها که طی دو سال گذشته تولید شدهاند و امسال قرار است اکران شوند، با توجه به 16 فیلمی که در جشنواره فجر به نمایش درآمد وآثاری که متاسفانه انتخاب نشده و به نمایش در نیامدند و من برای ارزیابی توفیق آن را داشتم که تقریبا به همان تعداد، فیلمهای خارج از جشنواره را ببینم باید گفت، در مجموع معدود فیلمهایی در این میان هستند که از پتانسیل جذب مخاطب برخوردارند. لذا با فرض اینکه شرایط اکران مطلوب و مناسب باشد و چه در سالنهای سینما و چه در پلتفرمها فیلمها بتوانند به شکل منطقی و عادلانه به مخاطبان معرفی و به نمایش در بیایند چشم انداز رونق اقتصادی سینما که سهل است، حتی امکان رسیدن به نقطه سربه سر برای اغلب فیلمها بعید به نظر میرسد. فیلمهایی که در سی ونهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمدند، بیشتر نه تولید بخش خصوصی بودند و نه به سینمای اندیشه و فرهنگ تعلق داشتند. آثاری نبودند که مضامین اجتماعی یا فرمهای جذابی داشته باشند تا مخاطبین بالفعل سینما زندگی واقعی خودشان را در آنها ببینند و رضایتشان جلب شود و به تبع با توجه به آن تماشای فیلمها را به دیگران توصیه کنند. متاسفانه برخی از فیلمهای حاضر در جشنواره نه تنها دور از زندگی واقعی مردم و طرح مسائل ملموس آنها بود، بلکه اساسا ماهیت ضد مردمی نیز داشتند و به عبارتی آدم بد درام فیلم، خود مردم بودند و این باعث تاسف است که سینمای ایران به وضعیتی رسیده است که باید در برابر مردم بایستد. اغلب این فیلمها اصطلاحا فیلمهای ارگانی هستند که نهادهای مختلف حاکمیتی در تولید آنها مشارکت داشته و سرمایه آنها را تامین کردهاند و گاها با یک برآورد اولیه براحتی میتوان تشخیص داد که برای ساخت این فیلمها که هزینه بالایی هم صرف شده اساسا سازندگان آنها دغدغه برگشت سرمایه نداشتند چه رسد به اینکه سودای تاثیر گذاری در راه افتادن چرخه اقتصادی سینما را داشته باشند. عمدتا هدف از تولید آنها اهداف استراتژیک مدنظر بوده است. تنها استثنا در این فیلمها که با فضایی بدیع و موضوعی نو روایت میشود فیلم «منصور» است که آن شاید به طور نسبی بخشی از هزینه خود را برگرداند و باقی فیلمها بسیار بعید به نظر میرسد که این قدرت و قابلیت را داشته باشند.
میهندوست در ادامه اظهارات خود بیان کرد: سوای این فیلمها که توسط هیئت داوری انتخاب و در جشنواره حضور داشتند، آثاری را دیدم که از ساختار نسبتا قابل قبول و فیلمنامههای استخوان داری برخوردار بودند که قواعد درام را به درستی رعایت کرده بودند و اغلب به سینمای اندیشه و هنر با دغدغههای فرهنگی اختصاص دارند که متاسفانه به جشنواره راه نیافتند و به دلیل نبود امکان معرفی مناسب و عرضه اصولی این جنس فیلمها،در بخش اکران نیز بعید میدانم بتوان اتفاق خوشایندی را برایشان پیش بینی کرد. مجموعه فیلمهای کنار گذاشته شده از جشنواره از پتانسیلی برخوردارند که خود به تنهایی میتوانند جشنوارهای مجزا، همپا و حتی بالاتر داشته باشند چرا که از خیلی از فیلمهای جشنواره یک سر و گردن بالاتر هستند. هرچند بیگ پروداکشن به حساب نمیآیند. به نظر میرسد جشنواره فیلم فجر دیگر خاصیت ویترین بودن خود را از دست داده است. فیلمهایی چون «روز ششم»، «شهربانو»، «شیرجه بزرگ»، «خورشید آن ماه»، «بوتاکس»،«میجر»، «صحنه زنی»، «برای مرجان»، از جمله این آثار هستند که هرچند ضعفهایی نیز داشتند اما میتوانستند در جشنواره حضور داشته باشند و در جذب مخاطب بویژه مخاطب جوان موفق باشند. این آثار اغلب دارای فضاهای بکر و لحن و فرم تازه هستند که با اکران اصولی و درست در جذب مخاطب عام و خاص میتوانند موفق باشند. البته در بین فیلمهای جشنواره معدود فیلمهای خوب هم بودند که اگر به درستی از پتانسیلهای اکران استفاده شود، آنها نیز میتوانند اتفاق خوبی را در جذب مخاطب رقم بزنند که از این میان میتوان به فیلمهای «زالاوا»، «تی تی» و «رمانتیسم عماد و طوبا» اشاره کرد.
این کارگردان با اشاره به این که با تعداد 200 فیلم در صف اکران مانده مواجه هستیم، افزود: از این نکته غافل نمانیم که به لحاظ کمی به واسطه شرایط مضاعف کرونا که ظرفیتهای نمایشی را پایین اورده است، ما در سال پیش رو با تعداد حدود 200 فیلم مواجه هستیم که در نوبت اکران قرار دارند و با هر فرمول ایدهآلی هم اگر بخواهیم آنها را اکران کنیم با توجه به ظرفیت پایین سالنها و سلطه انحصار در نمایش آنلاین متاسفانه میتوان یک فاجعه فیلمسوزی را پیشبینی کرد و در این گونه موارد اغلب این فیلمهای مستقل و آثاری که دغدغه اندیشه و فرهنگ دارند، آسیب بیشتری میبینند و برخی علیرغم داشتن پتانسیل جذب مخاطب حداکثری، اما باز هم قربانی میشوند و این باعث تاسف است.
میهندوست گفت: اگر فرض را بر این بگیریم که عملکرد حکومت در تهیه واکسن چه در بخش خرید و چه تولید در داخل درست انجام و توزیع شود، به نظر نمیرسد تا پایان سال آتی بالای 70 درصد جامعه را شامل شود، و با توجه با اولویتهایی که طبق استانداردهای جهانی که ابتدا کادر درمان سپس سنین بالای 60جامعه و در نهایت دهههای سنی پایینتر واکسن دریافت میکنند، تصور نمیشود به این زودی قشر سینما رویی که عموما جوانان را شامل میشود به تماشای فیلم در سالنهای سینما رغبت نشان بدهند . لذا در صورت بازگشایی سالنها با حفظ موازین بهداشتی نمایش فیلمها با استفاده از نیمی ازظرفیت سالنها خواهد بود و خب تماشاگران بالفعل کمتری خواهیم داشت وکماکان در بر پاشنه سابق خواهد چرخید.
او درادامه درباره بحث اکران انلاین بواسطه شیوع کرونا و تعطیلی سالنهای سینمایی نیز اظهار کرد: فضای مجازی بستر جدیدی است که در سطح سینمای جهان به شکل اصولی از چندین سال پیش کار خود را آغاز کرده است و برای آن دسته از مخاطبینی که شاید انگیزه لازم برای حضور در سالنها را نداشتند و ترجیح میدادند در خانه به تماشای فیلم بنشینند، امکان عرضه فیلمها در فضای مجازی به شکل انلاین فراهم شده است. اما با توجه به شرایط ویژه در سینمای ایران و اینکه کمتر به این عرصه پرداخته شده است این اتفاق رنگ و بوی جدیدی دارد. موضوع مهمی که باید به آن در این زمینه اشاره کرد از منظر اقتصادی و بحث امنیت فیلمها در فضای آنلاین است. معضلی که پیش از این نیز سینمای ایران به هنگام انتشار نسخه دیویدی فیلمها با آن مواجه بود و این یکی از مهمترین عامل عدم رونق گرفتن اکران آنلاین بوده است. منظورم معضل قاچاق فیلمها و تماشای غیر قانونی فیلمهاست، از آنجایی که ایران تابع قانون کپی رایت نیست و اکران آنلاین مرزی را نمیشناسد، ماهوارههای خارجی و سایتهای غیرایرانی که بدون اجازه صاحبان آثار فیلمها را به نمایش میگذاشتند باعث لطمه زدن مادی به صاحبان اثار شدهاند و هنوز هم در این زمینه اقدام جدی صورت نگرفته است و در مورد قاچاق نیز صرفا در محدوده داخل کشور اقداماتی انجام دادهاند. اما واقعیت این است که هر فیلمی که به نمایش در میآید و در اینترنت قرار میگیرد، به فاصله کمتر از یک ساعت قاچاق میشود وامکان پیگیری قضایی آنها وجود ندارد و باعث میشود تهیهکنندگان جلوی اکران آنلاین آثارشان را بگیرند و مترصد فراهم شدن فرصتی برای بازگشایی سالنها باشند، چرا که از منظر آنها عمده درآمد آثار از طریق نمایش در سالن است و پس از آن از طریق نمایش خانگی و ویاودیها .
تهیه کننده و کارگردان «ترومای سرخ» همچنین عنوان کرد: متاسفانه سالهای گذشته پدیده انحصار در نمایش سالنها را داشتیم و حالا با توجه به تعطیلی سالنها براثر کرونا، در نمایش آنلاین نیز ظاهر شده است که معضلاتی را برای اکران فیلمها و عدم موقعیت برابر برای صاحبان آثار ایجاد کرده است. به عبارتی اگر در گذشته سینماداران تصمیمگیر وضعیت اکران بودند که چه فیلمهایی در چه زمانی اکران شوند، الان صاحبان پلتفرمها این کار را انجام میدهند و درشرایطی که تعداد محدودی از آنها از موقعیت و امکانات مناسب ارائه و تبلیغ برخوردار هستند، زمینهساز بحران در آینده خواهد شد؛ چرا که اساسا به گمان من با توجه به پیشرفت تکنولوژی و تغییر شرایط و سبک زندگی شهروندان آینده اقتصادی سینما در گرو نمایش آنلاین است و اگر فکری برای این کار نشود آینده تیره و تاری از منظر اقتصادی برای سینمای ایران باید متصور بود. اگر تدبیری اندیشه نشود عمدتا فقط رانت خوارها و فیلمهای ارگانی از شرایط انحصار بهرهمند میشوند و فیلمهای بخش خصوصی و بویژه سینمای هنر و اندیشه در مضیقه خواهد بود.
میهندوست گفت: اکران آنلاین به دلیل این که پدیده جدیدی در سینمای ایران است، نیازمند فرهنگ سازی است. در سینمای جهان این امر جا افتاده است. هم به دلیل رعایت حق کپی رایت از قاچاق غیرقانونی آن جلوگیری میشود و هم عمده مخاطبین با این امکان جدید آشنا شده و اقشار مختلف از منظر آشنایی با سیستم نمایش آنلاین و کارکردن با ابزارهای تکنولوژیک خود را وفق دادهاند، اما سینمای ایران هنوز این اتفاق را پشت سر نگذاشته است و مخاطبان خیلی با این امر آشنا نبوده و نیازمند آموزش هستند. به عبارتی در یک کلام باید برای نمایش آنلاین مخاطب سازی صورت بگیرد.
او همچنین توضیح داد: در پدیده جدید پلتفرم مقوله جذب اشتراک حرف اول را میزند. موقعیتی که فیلمسازان براساس آن تصمیم میگیرند به کدام یک از آنها آثارشان را ارائه دهند. مخاطب سازی از توان اقتصادی صاحبان فیلمها و پخشکنندگان بخش خصوصی و حتی پلتفرمهای جدیدی که فاقد امکانات وسیع تبلیغاتی هستند،خارج است. در واقع یک عزم عمومی را میطلبد، هم از جهت ایجاد بسترهای مناسب برای نمایش آنلاین، مبارزه با پدیده انحصار و معرفی و فرهنگ سازی به عامه مخاطبان بالقوه سینمای ایران و تبدیل آنها به مخاطب بالفعل.
کارگردان «برخورد خیلی نزدیک» اضافه کرد: بخشی از این اتفاق به وظایف دولت بر میگردد و بخشی نیز به عامه سینماگران و حتی بازیگرانی که از موقعیت ویژه نزد مخاطب برخوردار هستند. میتوان در این زمینه فرهنگسازی کرد تا مخاطبان بیاموزند که آثار را در این فضا به شکل قانونی ببینند و عرصههای جدید ترویج شود. در غیر اینصورت بدون این عزم عمومی پدیده انحصار باعث میشود معدود پلتفرمی امکان جذب مشترکین داشته باشد و سلیقه صاحبان پلتفرمها تعیینکننده نوع فیلمهای تولید شده در آینده خواهد شد. الان شاهد هستیم که پلتفرمها نسبت به سلیقه خود سفارش تولید ساخت سریال داده و یا در این زمینه سرمایهگذاری میکنند و بعید نیست در آینده نه چندان دور برای فیلمهای سینمایی نیز این اتفاق بیفتد.
میهندوست در خاتمه بیان کرد: سینما یک هنر- صنعت است و نمیشود دولت صرفا وجه صنعتی آن را در نظر بگیرد و دست صاحبان سرمایه را باز بگذارد که با محصول فرهنگی صرفا یک برخورد اقتصادی داشته باشند. معضلی که در ادامه، سیاست عدم دخالت افراطی دولت در مرحله نمایش که منجر به انحصار میشود را از یکسو و دخالت افراطی در مرحله تولید باعث قهقرای فرهنگی در حوزه سینما خواهد شد. منظورم از دخالت افراطی دولت در مرحله تولید فیلم و دخالت افراطی در کنترل و ممیزی محتوای فیلمهاست. رویکردی که باعث شده محتوای فیلمها از نمایش زندگی واقعی جامعه دور شوند و مخاطب انگیزه لازم را برای تماشای این آثارنداشته باشد و با در دسترس بودن فیلمهای خارجی در ماهوارهها و سایتها مخاطب به سمت آنها گرایش پیدا کند. در حالی که طیف متنوع مخاطبین باید از امکان تماشای آثار خارجی و داخلی توامان برخوردار باشند تا این رقابت شکل گرفته و در بلند مدت باعث ارتقای سطح سلیقه مخاطب و همچنین محتوای فیلمها از منظر زیبایی شناسی و فرمی شود. چرا که به گمانم دخالت افراطی دولت در مرحله تولید از طریق ممیزی و کنترل محتوا در بلند مدت باعث قهر تماشاگر از تماشای فیلمهای سینمای ایران میشود. همانطور که در دوران پیش از کرونا شاهد بودیم. لذا اگر دولت دلش برای سینمای ایران میسوزد، باید تعادلی بین دخالت خودش در عرصه تولید و نمایش ایجاد کند و از این افراط و تفریط پرهیز کند. نه باز گذاشتن کامل دست صاحبان سرمایه در مرحله نمایش ونه کنترل افراطی در مرحله تولید؛ باید به یک نقطه معقول و متعادلی رسید که هم امکان تولید آثار پرمحتوا و جذاب فراهم شود و هم امکان عرضه انواع فیلم چه فرهنگی و چه سرگرم کننده! در غیر اینصورت وقتی فیلمسازان از موقعیت برابر در عرصه تولید و نمایش برخوردار نباشند و بی عدالتی در هر دو حوزه حاکم باشد، آنچه که لطمه خواهد دید فرهنگ و سینمای فرهنگی است؛ این سینمای فرهنگی و مستقل است که هم دغدغه فرهنگ دارد و هم دغدغه چرخه اقتصادی فیلمها را. این سینمای فرهنگی است که هم دغدغه ارتقای سطح سلیقه مخاطب دارد و هم دغدغه بالابردن سطح زیبا شناختی فیلمها و فرمهای بدیع روایی. وگرنه سینمای غیر فرهنگی که فقط دنبال کسب سود به هر طریق ممکن است نمیتواند در بازارها و محافل فرهنگی جهانی هم پا با سینمای جهان با فیلم خارجی رقابت کند و پیش برود .