سرویس سینمایی هنرآنلاین: فیلم سینمایی «مکالمات» به کارگردانی رضا رزم، نویسندگی رزم و سبحان حسینآبادی و تهیهکنندگی نفیسه سادات از چهارشنبه ۲۹ بهمن در سینماهای هنر و تجربه روی پرده سینماها رفت. در خلاصه داستان «مکالمات» آمده است: بیژن دانشآموخته فیزیک که به تدریس مشغول است، تنها زندگی میکند و مجرد است. او مدتی است میخواهد دلیل اصلی اینکه چرا از نگاه دیگران انسان موفقی نیست، در خودش پیدا کند.
مرتضی خدمتلو، سونیا نبی، نوید برادران، حمیدرضا سامخانیانی، ابراهیم گلهدارزاده، منصوره کارون، جمال کامران شورجه، علی جانبالهی، گلنوش قهرمانی، مسیح نوروزی، حمید کلانتری، مینا مقامیزاده و نوید اسدی از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
رضا رزم کارگردان و یکی از نویسندگان این اثر سینمایی در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره چگونگی شکلگیری ایده این فیلم توضیح داد: خب ایده فیلم به نوعی از تجربه زیست یک دوره زندگی همه ماست که بحران آن سئوالاتی را برایمان به وجود میآورد و زندگیمان را از حالت عادی خود خارج میکند و به نوعی به دردسرمان میاندازد. همه چیز در همان سکانس ابتدایی فیلم بیان شده است، تقابل بین جهان بیرون و درون؛ جهان ذهن و عین، تقابل جهان بیرون از خانه یا سرپناه و جهان ناامن جامعه. این تقابل در ابتدا، با ناآگاهی و زندگی دوستی شروع میشود. از جهان کودکانه و نگاه پذیرنده ذهن شناسنده جهان، اما زمانی که فرد، آگاهی را به عنوان یک عنصر تعیینکننده در زندگی انتخاب میکند، تاکید میکنم، انتخاب میکند، تازه در ابتدای بحران قرار میگیرد، این بحران از درون شروع میشود و کمکم به بیرون منتشر میشود و در همین راستا تقابلها پررنگتر میشود و سلیقه عوض میشود.
وی در ادامه افزود: فیلم با جملهای از گوته آغاز میشود: «چیست که دشوار میتوان پنهانش کرد؟» و خود گوته در جواب کوتاه و کاملتری میگوید: «آتش». آتش همان چیزی است که انسان غریزهمند کاری به کارش ندارد. میتواند به آرامی از کنارش بگذرد، ولی امان از وقتی که به راز آتش پی ببرید، دیگر هیچگاه مثل پیش از آن زندگیتان نخواهید بود. آتش تنها چیزی است که از پدر بیژن کاراکتر اصلی فیلم به او رسیده است، برایش آگاهی آورده و مشکل ساز شده است. بیژن به این نقطه رسیده که فقط آتش، آتش را میفهمد، همانطور که آدمهای نزدیک به پدرش مادر و عمو نتوانستند راز خودسوزی پدرش را بفهمند. بیژن خود را از هر آنچه میتواند آلودهاش کند دور میکند و به تنهایی میرود. تنها ارتباط با بیرون از سرپناه، گوشی تلفنی است که در هر مرحله از فیلم تبدیل به کاراکتر آن طرف ارتباط میشود، نمایندگان جهانی که بیژن از آن گریزان است و امتداد دهنده جهان پیش از آگاهیاش است.
رزم درباره بازنویسی چندباره فیلمنامه و تغییراتی که در آن اعمال شده است گفت: از مدت شروع ایده تا نگارش و تولید و سرانجام فیلم، چند ماهی زمان صرف شد و بیشترین صرف زمان، همان شکلگیری ایده تا نگارش چندباره و صیقل خوردن فیلمنامه بوده است.
این کارگردان همچنین درباره انتخاب بازیگران کار بیان کرد: انتخاب بازیگران را بر اساس مشاوره عمیق و کاربردی با دوست متخصص و کارگشای خودم، ابراهیم امینی عزیز انجام دادهام و هسته اصلی این انتخابها، بر محور نوعی عدم کنترل بر روی بیان و حس بازیگران انجام میشد تا تسلطشان بر متن و فضا. این چیزی بود که ما را به نقطه مورد نظرمان میرساند. البته بهجز دو سه مورد، بقیه بازیگران، سابقه بازی در تئاتر و فیلم را داشتهاند، اما همین که ما آنها را در جریان کلیت داستان نگذاریم و بخواهیم خودشان به نقش چیزی اضافه کنند، هدف اصلیمان بود، البته در مورد مرتضا خدمتلو، خب این امکان وجود نداشت چون در سراسر فیلم هست و در واقع کنترلش هم متفاوتتر بود.
رزم در پاسخ به این سوال که تا چه اندازه ساختار فیلم برایش اولویت بود، اظهار کرد: ساختار فیلم، در واقع همه آن چیزی بود که در پروسه نگارش متحول شد. داستان ساده بود و فقط میبایستی کمی آشنایی زداییاش کنیم. از انتها داستان را شروع کنیم و به جای رسیدن به اول داستان به آخرش برسیم.
او که در روزگار کرونا و تعطیلی سینماها اثرش را اکران کرده است، دراین باره گفت: خب تاسف برای شرایطی که ویروس کرونا به وجود آورده واژه کمی است و متاسفانه این شرایط تمام جامعه را متاثر کرده است. از جسم و روح تکتک آدمها تا اقتصاد و سیاست و فرهنگ و هنر؛ اما خب حالا که این شرایط به وجود آمده و آه و ناله کارساز نیست. فکر میکنم باید از دل شرایط جدید موقعیت جدید به وجود آورد و این نیازمند حمایتهای سازمانیافته و همهجانبه از سمت مدیران و مسئولان است.