سرویس سینمایی هنرآنلاین: تحسین ایشبیلن تهیهکننده و کارگردان و مدیر جشنواره فیلم کوتاه ازمیر است. این سینماگر ترکیهای که متولد سال ۱۹۶۴ است، بهعنوان فیلمبردار و کارگردان با دو شبکه تلویزیونی History Channel و ARD همکاری میکند.
ایشبیلن با سینمای فیلم کوتاه ایران نیز همکاریهای مشترکی داشته است. او نخستین بار با سعید نجاتی فیلم «باران آهسته میبارد» را کار کرد و امسال با میر عباس خسروینژاد در فیلم کوتاه «آیدین» همکاری کرد. «آیدین» در سی و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به نمایش درآمد. داستان درباره پسربچهای به نام آیدین است که میخواهد برای بازی به بیرون از خانه برود، ولی مادرش به خاطر آلودگی هوا به او اجازه نمیدهد.
به همین بهانه با ایشبیلن گفتوگویی درباره فیلم کوتاه، دغدغهها و سینمای هنری ترکیه داشتیم.
آقای تحسین، همکاری شما با فیلمسازان ایرانی چطور و چگونه رقم خورد؟
سال ۲۰۱۶ با همکاری شهرداری ازمیر در مورد یک قهرمان پروژهای داشتیم که فیلمسازانی از فلسطین، ایران، ترکیه، لبنان، یونان برای ساخت این فیلم دعوت شدند. در این پروژه من با سعید نجاتی «باران آهسته میبارد» را کار کردم که موفقیتهای بسیاری در سطح بینالمللی به دست آورد و به خاطر آن چند بار نیز به ایران سفر کردم و در همین سفرها با میر عباس خسروینژاد آشنا شدم.
در فیلم کوتاه «آیدین» شما به سراغ موضوعی محیط زیستی رفتید، پرداختن به موضوعاتی ازایندست دغدغه شما هستند یا صرفاً برای سفارشی که داشتید این کار را انجام دادید؟
سال ۲۰۱۹ در روستای آیدین ازمیر ترکیه یک پروژه ژئوترمال (انرژی زمینگرایی)، آسیب جدی به طبیعت وارد میکند که در پی آن شهرداری منطقه تصمیم میگیرد پروژهای را شروع کند و این داستان را به گوش کشورهای دیگر برساند تا قیام بزرگی بر اساس فعالیتهای ژئوترمال اتفاق بیفتد. در مقابل این پروژه کارهایی انجام شد که برای ما مهم بود. در پی آن و با توجه به تجربهای که از پیش به دست آورده بودم از فیلمسازانی از کشورهای روسیه، آلمان، ایران، لبنان و ترکیه دعوت کردم که از این میان کارگردان لبنانی انصراف داد و چهار کارگردان دیگر در این پروژه همکاری کردند. فایده این کار این بود که فیلم بهواسطه کارگردانان در کشورهای مختلف به نمایش درمیآید و افراد بیشتری از کشورهای دیگر با این موضوع آشنا میشوند. ممکن است سال آینده موضوعی دیگر باشد که در مقطع زمانی خود اتفاق مهمی را رقم بزند و من به سراغ آن بروم. ما اینجا از هنر استفاده کردیم، میتوانست این اتفاق در قالب نوشته باشد یا صرفاً در مطبوعات انتشار پیدا کند، اما قویترین اعتراض در هنر شکل میگیرد چرا که زبان قویتری دارد و میتوان از این طریق حرف را به زبانهای مختلف منتشر کرد و من این راه را انتخاب کردم.
شما هم در تجربه قبلی که داشتید و هم در این کار به سراغ کارگردانانی از ملیتهای مختلف رفتید. چرا این اتفاق را رقم زدید آیا این چند ملیتی بودن کارگردانان و ساخت چند فیلم با یک موضوع واحد برای این است که بتوانید نگاههای مختلفی به موضوع داشته باشید یا برای این است که مخاطبان بیشتری از کشورهای مختلف داشته باشید؟
چند دلیل دارد؛ اول این که با این کار فیلم ابعاد جهانی بیشتری پیدا میکند. وقتی از کشورهای مختلف کارگردانان انتخاب میشوند، ناخودآگاه راه انتشار این آثار و دیده شدن آنها در کشورهای دیگر نیز باز میشود. مثلاً فیلم «آیدین» در ایران دیده شد، آثار سایر کارگردانان نیز در کشورهای دیگر به همین شکل نمایش داده خواهد شد که البته به دلیل پاندمی هنوز اکران گسترده آثار آغاز نشده و بهزودی این اتفاق رقم میخورد. دوم حضور کارگردانانی از کشورهای دیگر موجب میشود تا هرکسی با زبان و دید خودش به این مسئله نگاه کند. بهطور مثال در پروژه قبلی کارگردان فلسطینی قصه را به سمت جنگ برد و کارگردان ایرانی درباره وجدان یک معلم و اصول اخلاقی صحبت کرد. این رنگ و بوی متفاوت را هر کارگردانی در کار خود همراه کرده است. بنابراین هیچکدام از آثار شبیه به هم نیستند و این تفاوت فرهنگی به اثر ما کمک میکند. درحالیکه اگر من از کارگردانان ترک صرفاً استفاده میکردم، دیگر این رنگ و بوی جهانی و این تفاوت دیدگاه وجود نداشت و تقریباً همه آثار در یک خط فکری بودند و جهانی دیده نمیشدند.
اما شما در کنار این پنج کارگردانی که از کشورهای مختلف دعوت کردید، از کارگردانان کشور خودتان نیز استفاده کردید. این انتخاب از بعد ملی بود؟
بودجه مالی این پروژه را شهرداری ازمیر تقبل کرده است و انتخاب کارگردانان بر عهده من قرار داده شده است. به خاطر این که خودم علاقه داشتم این داستان را به گوش کشورهای خارجی برسانم از پنج کارگردان از کشورهای مختلف انتخاب کردم، در سال ۲۰۲۰ نیز قرار بود از ۹ کشور و یک کارگردان از ترکیه استفاده کنم که به دلیل پاندمی این اتفاق رخ نداد. تأکید ما روی مسئلهای است که اتفاق افتاده است و خیلی به این بعد فکر نکردیم.
بهعنوان تهیهکننده تا چه اندازه فیلم کوتاه را مستقل از سینمای بدنه و بلند میدانید؟
این دو مقوله بسیار از هم متفاوت هستند و ازنظر من اصلاً شبیه هم نیستند. فیلم کوتاه، فیلم بلندی نیست که کوتاه شده باشد. بلکه فیلمی است که باید در کوتاهترین زمان ممکن مانند شعر، خیلی محکم حرفش را بزند و ساخت آن بسیار سختتر است، چون با توجه به محدودیت زمانی باید بهترین راه را برای انتقال مفهومش استفاده کند. درحالیکه فیلم بلند اینگونه نیست و مانند یک رمان است که زمان دارد و میتواند بهراحتی و در زمان بیشتر با جزئیات روایت خود را بیان کند.
اغلب تهیهکنندگانی که از کشورهای دیگر میآیند و همکاری مشترک انجام میدهند، عمدتاً در فضای داستانی و اجتماعی به سراغ موضوعات و معضلات اجتماعی کشور میزبان میروند تا بعد بینالمللی آن را بیشتر کنند. آیا شما هم همین نگاه را دارید یا ترجیح میدهید به مسائل و مشکلاتی فراتر از یک کشور بپردازید؟
وقتی یک موضوع، جهانی است و به همه ارتباط دارد، سعی میکنیم آن را با یک مسئله محلی ارتباط دهیم تا هم برای مخاطب داخلی جذاب باشد و هم برای مخاطب خارجی. این مسئله محلی دلیل بر درد کوچک نیست، بلکه موضوع بزرگتری را بیان میکند. چون زبان بزرگتری برای صحبت درباره موضوع اصلی است و اشراف بیشتری وجود دارد، وقتی درباره آن صحبت میشود مفاهیم بیشتری نیز منتقل میشود؛ بهطور مثال در فیلم «آیدین» درباره طبیعت و محیط زیست در بستر اجتماع و خانواده صحبت میشود. وقتی چنین روایتی از موضوع اصلی داریم حتی مخاطبی که در ایران فیلم را میبیند و درباره ژئوترمال چیزی نمیداند نیز میتواند با فیلم ارتباط برقرار کرده و حسی را که به او منتقل میشود، دریافت کند. درواقع میتوانیم با استفاده از زبان محلی، مفاهیم جهانی را در هنر منتقل کنیم که برای ما این بخش بسیار اهمیت دارد.
در برخی از کشورها دریافت جوایز و حضور در جشنوارههای بینالمللی ملاک انتخاب کارگردان است، نظر شما دراینباره چیست تا چه اندازه برای انتخاب به جوایز کارگردان توجه میکنید؟
من هیچوقت نمیتوانم به هیئت داوری و جوایز جشنوارهای اعتماد کامل داشته باشم، چون طرز فکر هیئت داوری و ایدئولوژی آنها باعث میشود تا یکسری فیلم قبول شوند و یکسری از آثار قبول نشوند. نگاه من درباره این موضوع فستیوال نیست، بلکه راهی است که آن کارگردان طی کرده و تجربیاتی است که با خود به همراه دارد. معتقدم اگر فیلمی حرفی برای گفتن داشته باشد بالاخره جایی خودش را نشان میدهد.
در چند سال اخیر مدیا تغییر کرده و با پیشرفت تکنولوژی این روند متغیر شده است؛ حالا بهواسطه کرونا نیز تغییراتی در روند نمایش آثار سینمایی رخ داده است، بهطور مثال در کشور ما ایران، اکران آنلاین تا پیش از شیوع کرونا وجود نداشت، اما شرایط پاندمی و قرنطینه باعث شکلگیری این مدل از اکران آثار سینمایی از طریق پلتفرمها شد، به نظر شما آیا این تغییر و تحول باعث تغییر سینما نیز میشود، چون یکسری از جزئیات و اتفاقات بهواسطه تغییر مدیومها نادیده گرفته میشود و دیگر نمایش مانند اتفاقی که روی پرده سینما میافتد نخواهد بود؟
سرعت تکنولوژی همیشه سینما را تحت تأثیر خود قرار داده است. مثلاً در دهه ۶۰ و ۵۰ میلادی به دلیل این که تلویزیون نبود، پرده سینما اهمیت داشت و پلانها از دور بود و جزئیات اهمیتی نداشت؛ اما ظهور و بروز تلویزیون در دهه ۷۰ باعث شد که زبان سینما عوض و بیشتر وارد جزییات شود و نماها نزدیکتر شوند. با سرعت عجیبی که اینترنت وارد زندگی ما شد دیگر مسئله خارج شدن از پرده نیست، بلکه بیشتر از تولید، امروز مصرف داریم و این مصرفگرایی سرعت بیشتری به این ماجرا داده است. بهطور مثال نتفلیکس از حالت سهپردهای تولیدات خود را خارج کرده و حق انتخاب را به مخاطب برای پایانبندی داده است. کرونا باعث شد که همه چیز در اینترنت رقم بخورد، شاید پس از کرونا، مردم دیگر نخواهند از این حالت خارج شوند، چون بسیاری از کارها از این طریق آسان شده است.
آقای تحسین، در سالهای اخیر سینمای تجاری و سریالهای ترک ابعاد جهانی یافتند و بیش از سینمای هنری ترکیه در بحث اکران موفق هستند. بهطور مثال سریالهایی که کشور شما تولید میکند امروز به کشورهای مختلف جهان فروخته میشود و بازیگران سینما و تلویزیون شما چهره جهانی پیدا کردهاند و در پروژههای بینالمللی مشغول کار هستند. چرا این اتفاق در سینمای هنری کشور شما رخ نداده و سینمای هنری از این ابعاد دور مانده است؟
سال ۱۹۸۰ انقلابی در ترکیه شکل میگیرد که فلسفه و هنر را تحت تأثیر خود قرار میدهد و حجم عظیمی از هنرمندان بهواسطه این اتفاق از کشور مهاجرت میکنند. این اتفاق باعث شد تا فرهنگ مصرفی جا بیفتد و سینمای تجاری بر مبنای آن پیش برود. هر چیزی که بهعنوان خوراک به مردم داده شود، مخاطب از همان تغذیه میکند، بنابراین در سینمای هنری ترکیه نیز همین اتفاق افتاد. در ایران وقتی جشنواره فیلم کوتاه برگزار میشود شما با یک حجم عظیمی از مخاطب مواجه میشوید درحالیکه در ترکیه اینگونه نیست و وقتی قرار است بهطور مثال یک کارگاه آموزشی برگزار شود تعداد اندکی مخاطب در آن حضور خواهند یافت. بنابراین، تولیدکنندگان فیلم هنری میدانند که چه میزان مخاطب دارند و این میزان مخاطب برایشان جا افتاده است. ما قصد داریم این موضوع را تغییر دهیم و افرادی مانند من که فیلمهایی ازایندست تولید میکنیم با هدف شکلگیری تعداد مخاطب بیشتر جلو میرود. اجازه دهید صحبتم را با یک مثال گویاتر کنم، اگر روزی نوری بیلگه جیلان بخواهد سریالی بسازد، قطعاً سریال او بهاندازه سریالی مانند «عشق ممنوع» دیده نخواهد شد و خود او نیز با توجه به این که مخاطبش اندک است، اثرش را تولید میکند. درواقع کار درستی هم نیست که تغذیه قشری از جامعه را بهزور به قشر دیگر بدهی چرا که پذیرای آن نیست. مخاطبان این دست آثار، قشر خاصی از مردم هستند که صرفاً معطوف به ترکیه نیست و در سایر کشورها نیز این دست مخاطب خاص به همین شکل اندک وجود دارد.
فکر نمیکنید اگر بازیگرانی که امروز تبدیل به چهرههای شناختهشدهای در تلویزیون ترکیه هستند را وارد سینمای هنری کنید بهواسطه این حضور تعداد مخاطبان بیشتری به سراغ این دست آثار بیایند و کمکم مخاطب به دیدن آثار هنری نیز عادت کند؟
این کار انجام شد، اما این موضوع نیز جواب نداد و اگر بازیگران مطرح به سینمای هنری بیایند باز هم آن اتفاقی که منتظرش هستیم رخ نمیدهد، چون مصرفکننده به دنبال سینمایی است که حرفش را سریع بگوید و قابل هضم باشد. مخاطب امروز به دنبال سینمای هنری نمیآید حتی اگر با حضور بازیگران شناختهشده باشد، بهطور مثال کیوانچ تاتلیتو پس از حضور در سریال «عشق ممنوع» به یک چهره بینالمللی تبدیل شد و با وجود موقعیتهای کاری که در خارج از کشور برایش فراهم شد، به دعوت یلماز اردوغان در فیلم «رؤیای پروانه» به ایفای نقش پرداخت. با وجود آنکه فیلم هنری هم نبود، اما باز هم حضور کیوانچ سبب دیده شدن اثر نشد و مخاطب به تماشای اثر در سالن سینما ننشست.
در سینمای ایران عمدتاً آثار هنری و تجربی که ساخته میشوند با بودجههای اندک ساخته میشوند. آیا در سینمای ترکیه هم فیلمهای هنری با بودجه اندک و در بخش خصوصی و مستقل ساخته میشوند؟
در اینجا فیلم بر اساس فیلمنامه، بودجهبندی میشود و فیلمنامه فیلمهای هنری عمدتاً مینیمال و جمع و جور هستند، بنابراین خود این عامل سبب میشود تا آثار بودجه کمتری به خود اختصاص دهند. مثلاً فیلم «روزی روزگاری در آناتولی» یا «درخت گلابی وحشی» نوری بیلگه جیلان هر دو خودشان داستان جمع و جوری داشتند که نیازی به بودجه زیاد نداشت. در نقطه مقابل یک فیلم تجاری به نام «فاتح ۱۴۵۳» با ۱۸ میلیون دلار بودجه ساخته شد که به ۶۰ کشور نیز در زمان خود فروخته شد و تنها ۳۴ میلیون فروش کل این فیلم در میان کشورهای فروخته شده بود که این نشان میدهد فیلم چندان مورد توجه واقع نشده است. سینما صنعت گرانی محسوب میشود و برای ادامه آن باید پولی به دست آید تا به فیلم دیگر تبدیل شود، سینمای هنری در حال حاضر این بازگشت سرمایه را ندارد. ازاینرو فیلمهای تجاری بیشتر از فیلمهای هنری مورد توجه واقع میشوند. در ایران دولت پشت آثار هنری قرار میگیرد، اما در ترکیه چنین اتفاقی رخ نمیدهد و آن بخشی که بودجه را تأمین میکند به همان چرخه اعتماد میکند تا چرخههای دیگر.
شما بارها در صحبتهایتان از نزدیکی سینمای ایران و ترکیه سخن گفتهاید. این نزدیکی از بعد فرهنگی است یا ابعاد دیگری مدنظر شما قرار گرفته است؟
ایران و ترکیه بارها با هم تولید مشترک داشتند که نمونه آن «فصل کرگدن» بهمن قبادی است. ایران به لحاظ فرهنگی توشه قوی دارد که در مورد ترکیه صدق نمیکند، اما در نقطه مقابل ترکیه از بعد تجاری و پخش قوی است و چون ایران به دلیل تحریمها، فرهنگش نیز تحت تأثیر قرار گرفته است این دو کشور میتوانند به هم کمک کنند و ترکیه میتواند پلی باشد برای ارتباطات گستردهتر و ارتباط دو فرهنگ.
و سؤال پایانی، برنامه جشنواره فیلم ازمیر در سال ۲۰۲۱ به چه شکل خواهد بود؟
همه چیز بستگی به واکسیناسیون دارد، اگر واکسن جواب بدهد و همه دریافت کنند، فیلمها روی پرده خواهند رفت و جشنواره هم به شکل فیزیکی برگزار خواهد شد، در غیر این صورت همچنان تعطیل خواهد ماند.