سرویس سینمایی هنرآنلاین: عادل تبریزی امسال با فیلم "گیجگاه" در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. در این فیلم باران کوثری به همراه حامد بهداد، بهرنگ علوی، سروش صحت، امیرحسین رستمی، بیژن بنفشه خواه و جمشید هاشم پور به ایفای نقش میپردازند. این فیلم امروز شنبه 18 بهمن ماه در هفتمین روز از جشنواره به روی پرده سینماها میرود.
تبریزی در گفتگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره چگونگی شکلگیری ایده این فیلم گفت: ایده این فیلم سالها در ذهن من بود و به شدت به آن علاقمند بودم. اولین بار نیز برای زاون قوکاسیان آن را مطرح کردم و او به من گفت حتما بنویس و آن را بساز. برایم مهم بود که فیلمی بسازم که در راستای فیلمهای کوتاهم باشد و همان سلیقه را دنبال کنم. مرز بین طنز و درام در فیلمهای کوتاهم بود. یعنی نه یک فیلم کمدی صرف و نه یک فیلم ملودرام و این مرز برایم مهم بود. همراه با ارسلان امیری فیلمنامه را نوشتیم و برایم مهم بود که این فیلم اول من باشد.
او ادامه داد: سینما زیرلایه فیلم است و هیچ یک ازکاراکترها به سینما ربطی ندارند. اینکه چرا سینما در "گیجگاه" مهم میشود به این دلیل است که در آن سالها سینما در جامعه ایران اهمیت داشت و روح سینما در جامعه ایران تنیده شده بود. از قبل از انقلاب تا دهه 70 سینما در روح خانوادههای ایرانی بود. قصه یک ملودرامی است که سینما دریچهای میشود که میتواند از دل آن به قصه اصلی نگاه کرد. گیجگاه فیلمی است که کارکرد برای سال 99 دارد. کاراکتر حسن با بازی حامد بهداد را امروز در جامعه بسیار کم میبینیم. کسی که برای خودش شیوه زندگی دارد و میخواهد تاثیرگذار باشد، کمتر دیده میشود. هدف فقط این نبود که ادای دین به فیلمها داشته باشیم؛ اگر فیلمی هم در گیجگاه اشاره میشود تنیده در قصه است و کارکرد جامعه شناختی و روانشناختی در این قصه دارد. مثلا ما نخواستیم صرفا به فیلم" گوزنها" ادای دین کنیم، بلکه فیلم در خدمت قصه ماست.
او در ادامه و در پاسخ به این سوال که چرا فیلم نزدیک به فیلم "شهرقصه" علیمحمدی دارد، توضیح داد: فیلمنامه من پنج سال پیش نوشته شد و حتی همان زمان ما پیش تولید هم رفتیم که متاسفانه در آن زمان به دلیل بیماری سرمایهگذار کار دچار مشکل شد. در آن برهه نگار جواهریان، حامد بهداد و علی مصفا قرار بود در این فیلم بازی کنند که امکانش فراهم نشد. هدف این نبود که فیلمی بسازیم که صرفا نوستالژیک باشد. اگر صحبت از ادبیات ایرانی و ادبیات حماسی ایران میشود و یا اندیشههای سوسای اویاما میشود، کارکرد جامعه شناسی دیگری داشت. مطرح کردن سینما نیز در این فیلم از این جهت بود که سینما در آن دهه اهمیت داشت و از همه اقشار سینما در صف سینما میایستادند و حتی برای برخی از سریالها شهر تعطیل میشد و سینما برای مردم کارکرد اجتماعی داشت. فیلمها دستهبندی اجتماعی نداشت و برای تماشای آثار جمشید هاشمپور، همه در صف میایستادند و این نشان میدهد که سینما در آن دهه چه کارکرد مهمی داشته است و متاسفانه الان این اتفاق دیگر وجود ندارد. "گیجگاه" کارکرد انسانی دارد. در پایانبندی فیلم، شمای مخاطب به یک نتیجهگیری اخلاقی انسانی میرسید و زیر بطن کاراکترهای فیلم شما این نتیجه را میگیرید. قصه فیلم ربطی به سینما ندارد.
تبریزی در پاسخ به این سوال که چرا روایت فیلم در امروز نیست و به بیست سال پیش برگردانده شده است، اظهار کرد: این مانند تماشای یک آلبوم قدیمی است که وقتی نگاه میکنید به زیباییها نگاه دیگری دارید. در واقع آلبوم تلنگری است، برای کیفیت امروز زندگیتان. گیجگاه برای من شبیه آن آلبوم است و کاراکتری که حامد بهداد بازی کرده است، کاراکتر کمرنگی در جامعه امروز است. آدمی که با تمامی مشکلات همچنان عقیده داشته باشد و شیوه زندگی خودش را داشته باشد، چقدر میبینید؟ امروز کاراکتر کمیابی است و من میخواستم از گذشته این را نشان دهم. ضمن این که سینمای ایران روی کیفیت افراد جامعه بسیار اثرگذار بود در آن زمان. سینما در کیفیت روابط انسانی اثر داشت. سریال "خانه سبز" زمانی که پخش میشد روی کیفیت روابط عاطفی زوجین بسیار تاثیر داشت. یا روحیه اتحادجمعی قهرمان در آثار جمشید هاشمپور در آن دهه بود نه الان. بنابراین وقتی از آن دهه به این موضوع در زمان حالا نگاه میکنم، یک تلنگر است برای مخاطب. که وقتی کاراکتر حامد بهداد و جمشید هاشمپور در سکانسهای نهایی بازی میکنند، حسرت به گذشته نیست، بلکه تلنگر قهرمانی است که روحیه جمعی را بوجود آورد که از دل سینما بیرون آمده است.
او درباره نبود قهرمان در آثار سینما و خالی بودن جای آن در سینمای امروز نیز گفت: فیلم من درباره قهرمان، اسطوره و تاثیرگذاری آدمها بر یکدیگر است. فیلم از ابتدا که شروع میشود، مشخص میکند، مادر هدفی برای تغییر کاراکتر فرزندش دارد و به دنبال یک اتفاق است. امروز باید جایی برای قهرمان پیدا کرد که بسیار خالی است.
کارگردان "گیجگاه" درباره انتخاب بازیگران و قرار دادن ترکیب بازیگران جدی در کنار طنز اظهار کرد: من در فیلمهای کوتاهم همانطور که گفتم کسب تجربه میکردم برای ایجاد مرز میان طنز و واقعیت. نگار جواهریان در زمان ساخت ایران نبود و من گزینه بعدی که داشتم باران کوثری بود که به نظرم درستترین انتخاب بود. با خودم حس کردم او با حامد بهداد که در آثار اجتماعی به ایفای نقش پرداختند، را به نوعی در کنار هم قرار دهم که تاکنون نبوده است. الان که نگاه میکنم فکر میکنم هردو به زبان جدیدی در بازیگری رسیدهاند، به نحوی که حس نمیکنید، این دو قبلا با هم بازی داشتهاند و انگار اولین بار است که با هم در فیلمی بازی میکنند. اتفاقا چینش متفاوتی در این فیلم داشتیم، چون در سینمای امروز همه به دنبال این هستند که انتخابشان در یک سطح باشد. بیژن بنفشهخواه و امیرحسین رستمی در کنار حامد بهداد خود یک ترکیب ناهمگون است که برای من کارگردان کار را سخت میکند، اما برای مخاطب جذاب است. چون من باید اینها را با هم در بازیگردانی یکدست کنم. از ابتدا به بازیگران تاکید کردم که اصلا نباید به سمت کمدی برویم. کاراکترها باید شیرین باشند اما کمدی بازی نکنید و موقعیتها باید ایجاد طنز کنند. در واقع این موقعیتها هستند که لبخند بر روی لب مخاطب میآورند. ولی در لحظاتی موقعیتهای طنز در زمانهای تلخی ایجاد شد که خنده بر لب میآورد.
تبریزی درباره متفاوت برگزار شدن جشنواره و رقابت فیلم اولیها با تمامی آثار نیز گفت: من خودم شخصا انگیزهام هیجان فیلم ساختن و فیلمسازی بود و این که مخاطب فیلمم را ببیند. بنابراین خیلی درگیر جشنواره نیستم. دوست دارم مخاطبان اثرم را ببینند و بازخوردها را دریافت کنم که این برای من با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. این که برای من شانسی فراهم شد تا چند نفر اثرم را ببینند برای من کافی است. امیدوارم که مخاطبین "گیجگاه" فیلم را ببینند و آن را یک فیلم کمدی ندانند. فیلم صرفا قصدش خنداندن نیست بلکه فیلمی است که حرفش جدی است و امیدوارم به مانند همان آلبوم به فیلم نگاه کنند که روی کیفیت زندگیشان شاید اثرگذار باشد.