به گزارش هنرآنلاین، سریال «میوه ممنوعه» (حسن فتحی) که ماه رمضان سال ۸۶ از شبکه دو پخش شد، نقطه عطف کارنامه بازیگری علی نصیریان بود. نصیریان با شاهنقش حاج یونس فتوحی، دوباره مورد توجه گرفت و دیده شد. پیش از «میوه ممنوعه» هم، او بازیگری بااعتبار و خوشنام بود، یکی از بزرگان بازیگری. بازمانده از سالهای پیش از انقلاب که به واسطه کارنامه و سوابقش دچار محدودیت نشد. یکی از پنج چهرهای که حالا دیگر بین ما نیستند اما تا سالها نامشان کنار هم میآمد.
از آن جمع، عزتالله انتظامی بیش از بقیه ستایش شد و از بین داوود رشیدی، محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی و علی نصیریان، نصیریان گزیدهکارتر بود. او که در دهه ۶۰ با بازی در «هزاردستان» (علی حاتمی) و «سربداران» (محمدعلی نجفی) محبوبیت پیدا کرده بود، مثل اغلب بازیگران میانسال که سابقه تئاتری داشتند، در سینما پرکارتر شد، اما در دهههای ۷۰ و ۸۰ کمتر مقابل دوربین رفت. یکی از مهمترین نقشهایی که در دهه ۷۰ بازی کرد و هنوز در ذهن مانده، دایی غفور در «بوی پیراهن یوسف» (ابراهیم حاتمیکیا)است. حالا و در پخشهای مکرر فیلم از تلویزیون، بازی او همچنان دیدنی و بافاصله از دیگران، بیعیب و نقص است.
«میوه ممنوعه» پس از «سربداران» و «هزاردستان» یکی از مهمترین نقشآفرینیهای نصیریان در تلویزیون است و البته از نقاط درخشان کارنامه او. با این تفاوت که «میوه ممنوعه» قصه روز بود، حال و هوایی اجتماعی داشت و از زوال ارزشهای اخلاقی در جامعه آن روز سخن میگفت. فتحی در یکی از بهترین سریالهایش قصهای جذاب را روایت میکرد که خط اصلیاش، عشقی غیرمتعارف بود. حاج یونس فتوحی، مردی عابد و صاحب آبرو به دختری جوان دل میبست. هستی (هانیه توسلی) نماد دنیا بود و این دلبستگی، پیرمرد زاهد قصه را تا پای رسوایی و بدنامی میبرد اما در آخر، حاج یونس فتوحی از دل آتش به آرامش میرسید.
در فصل پایانی، بیمارستان را ترک و از زیر ریسههای چراغانی عبور میکرد، سفری پرتلاطم را پشت سر میگذاشت، به دنیا پشت میکرد و رستگار میشد. حرکت نصیریان در آن سکانس، رهایی و آزادی حاج یونس را به بهترین شکل، بدون تظاهر و اغراق نشان میدهد. نصیریان سیر تحول حاج یونس را به شکلی باورپذیر نمایش میداد و البته که از بازیگری با سابقه او انتظاری کمتر از این نبود اما تماشای جزئیات بازی او لذتبخش است. دو بازیگر در «میوه ممنوعه» بیش از دیگران دیده شدند، امیر جعفری در نقش جلال فتوحی و علی نصیریان، که دو قطب مخالف بودند. جدال این دو بازیگر در فصلهای مختلف، به یادماندنی است.
نصیریان پس از «میوه ممنوعه» در سریال «شهرزاد» (حسن فتحی) در نقش بزرگآقا دوباره درخشید. بدون او، نقش این پدرخوانده ایرانی در مجموعهای پرتعلیق و جذاب، غیرقابل تصور است. چشمهای باهوش و وقاری که بخشی از شخصیت اوست، این بدمن پیچیده را باورپذیر و به یکی از مهمترین شخصیتهای سریالی تبدیل کرد که دو ستاره محبوب (شهاب حسینی و ترانه علیدوستی) داشت.
او تجربهگراست، قرار گرفتن در تیم بازیگری فیلم «مسخرهباز» (همایون غنیزاده) که فضایی خاص و فانتری داشت، نشان میدهد جسارت مواجه شدن با تجربههای جدید را دارد. از سویی دیگر، آنقدر باهوش است که بداند نباید در فصل دوم «شهرزاد» مقابل دوربین برود و خود را تکرار کند. حضورش در نقش یک بزهکار در «خورشید» (مجید مجیدی) در ادامه این تجربهگرایی و تائیدی بر قدرت بازیگری است که در هشتاد و چند سالگی، هر پلانی که مقابل دوربین است، توجه تماشاگر را به خود جلب میکند. در مجموعه متوسط «برادرجان» (محمدرضا آهنج)، در میان دیالوگهای متصنع و بازیهای اغراقشده اغلب بازیگران، این نصیریان است که به اندازه بازی میکند، گرفتار فضای گلدرشت مجموعه نمیشود و خودش را به سلامت از آن فضاسازی عبور و به نقش کریم بوستان، جان میدهد.
علی نصیریان بازیگری حرفهای، موقر و محترم است. آنها که با او همکاری کردهاند، از نظم و جدیتی که در حرفهاش دارد سخنها میگویند و از احترامی که برای بازیگر مقابل قائل است، یاد میکنند. عمر او پربرکت بوده و خدا را شکر، هنوز و در هشتاد و چند سالگی، شان و منزلت خود را به عنوان یک استاد، حفظ کرده است. این جایگاه، محصول عمری ممارست و پرهیز است که بسیاری از بازیگران نسلهای پس از او نداشتهاند. نصیریان، سالم زیسته، دور از حاشیههایی که همواره زندگی هنرمندان را تهدید میکند. روزهای دشوار و سخت این حرفه را تاب آورده و اینک، چون ستارهای بر سپهر بازیگری میدرخشد.
و ما چه خوشاقبالیم که همدوره او زیستهایم، عمرش دراز باد.
منبع: روزنامه همشهری