سرویس سینمایی هنرآنلاین: مهدی گنجی نویسنده و کارگردان فیلم مستند "رؤیاهای خالکوبیشده" است که نخستین بار در چهاردهمین جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد و ششمین فیلم برگزیده از نگاه تماشاگران شد. حالا این مستند قرار است در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر نیز نمایش داده شود.
گنجی در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره موضوع این فیلم و چرایی پرداخت به آن گفت: "رؤیاهای خالکوبیشده" در حقیقت داستان زندگی چند نوجوان عاشق فوتبال است که از جاهای مختلف ایران سعی دارند در کمپ فوتبال با هم رقابت کنند، چون فکر میکنند از این طریق میتوانند زندگیشان را تغییر دهند. از سوی دیگر خانوادههایشان نیز فکر میکنند آنها با درآمدی که از فوتبال به دست میآورند تغییر بزرگی در زندگیشان اتفاق میافتد. آنها بعد از رقابت در این کمپها در ایران با کمک شرکت ایرانسل و سازمان لیگ اسپانیا به اسپانیا میروند و دورههایی را آنجا میبینند و این تغییر نقطه بزرگ و پراهمیتی در مسیر زندگیشان میشود.
گنجی درباره زمان تولید و شهرهایی که به آن سفر کرده است توضیح داد: تولید فیلم یک سال و نیم طول کشید و در چند استان شامل سیستان و بلوچستان، تهران، اصفهان و کاشان فیلمبرداری شد. چالشبرانگیزترین بخش آن رفتن به اسپانیا و تولید یک فیلم مستند در چند شهر این کشور بود، چون این بچهها باید در اردوهای مختلف و کمپهای متفاوت شرکت میکردند و توسط مربیان اسپانیایی آموزش میدیدند.
کارگردان فیلم مستند "من میخوام شاه بشم" در ادامه به پژوهش این مستند اشاره کرد و افزود: مستند "رؤیاهای خالکوبیشده" یک فیلم شخصیتمحور است و درست است در بستر فوتبال روایت میشود، اما تمرکز من روایت زندگی پنج نوجوان است. متأسفانه در فیلمهای کاراکتر محور کمتر بحث پژوهش اهمیت دارد چون همه فکر میکنند، پژوهش متعلق به فیلمهای توضیحی و فیلمهای موضوع محور است و این چالشی است که من همواره با آن روبهرو هستم. درحالیکه پژوهش روی فیلمهای شخصیت محور خود یک شکل متفاوتی از به دست آوردن اطلاعات است و با فیلمهای موضوعی فرق میکند. شما باید جهان ذهنی و درک درستی از زندگی آدمهایی که قرار است با آنها کار کنید، پیدا کنید و بعد بخشهایی از آن را به مخاطب انتقال دهید. ما چالشهای بسیاری در این فیلم داشتیم چون زمان بسیار کوتاهی در اختیارمان بود و باید این بچهها را از میان چند هزار نفری که داشتیم انتخاب میکردیم درحالیکه تمام فرصتی که داشتیم ۱۰ روز بود. اینطور نبود که از قبل بدانم چه کسانی قرار است انتخاب شوند. بچهها به کمپ میآمدند، مسابقه میدادند و مرحلهبهمرحله بالا میآمدند. برخی از آنهایی که انتخاب کردیم حذف شدند و نمیتوانستیم به مربیان اسپانیایی بگوییم اجازه دهید آنها حضور داشته باشند. من گاهی برای آشنایی با کاراکترهایم یک سال زمان صرف کردهام، اما اینجا زمانی نداشتم و باید به داشتههای خودم رجوع میکردم و آدمهایی که به لحاظ تماتیک به فیلم میخوردند را انتخاب میکردم. از خوششانسی من بود که موحد تاری مرادی را بهعنوان دستیار کارگردان و پژوهشگر در کنار خودم داشتم که بدون او امکان نبود کاراکترها را بتوانم انتخاب کنم. در طول ساخت فیلم ما افراد دیگری را انتخاب کردیم که یا در مونتاژ کنار گذاشتیم و یا توسط مربیان کنار گذاشته شدند و انتخاب آنها چالش بسیار سختی برای ما بود.
گنجی درباره مهمترین پیام این فیلم بیان کرد: سعی کردم در فیلم به درسهایی که از فوتبال میتوان گرفت فارغ از بازی بپردازم. فوتبال باعث میشود که آدمها ذهنشان باز شود و به هم نزدیک شوند. بههرحال وقتی از شهری به شهر دیگری میروید، متوجه میشوید که دنیا چقدر بزرگ است و وقتی به کشور دیگری میروید این بزرگی را بیشتر درک میکنید. چیزهای جالبی در این مسیر یاد میگیرید که فیلم تمرکزش را روی این مسیرها گذاشته است.
او در خاتمه به بحث مالی ساخت فیلم مستند اشاره کرد و ادامه داد: سینمای مستند در ایران یک کار ورشکسته کامل است، بخصوص در طی یکی دو سال اخیر، به این دلیل که برآوردی که شما در ابتدا برای ساخت فیلم مستند میکنید با ورودی که از جاهای مختلف توسط تهیهکننده یا سرمایهگذاران فراهم میشود تا فیلم ساخته شود، بسیار تفاوت دارد. در کشور ما کمتر اتفاق میافتد که سرمایهگذاران وارد سینمای مستند شوند، اما ما در این کار خوشاقبال بودیم که از حمایت ایرانسل بهرهمند شدیم. سینما بسیار دچار مشکل شده و مستند بیشتر؛ از طرفی در تمام دنیا آدمهایی که در این عرصه کار میکنند اغلب دیوانه و عاشق این فضا هستند وگرنه کسی که عاشق نباشد نمیتواند ۱۵ ماه را صرف ساخت یک فیلم مستند کند که همهجای ذهنش را درگیر کرده است و به خاطر ساخت آن تمام اطرافیانش را اذیت میکند. این فیلمها با خون دل مستندسازان ساخته میشود. در دنیا مهمترین جای پخش سینمای مستند تلویزیون است و بعد از اکرانهای جشنوارهای تلویزیون نخستین جایی است که آثار را خریده و نمایش میدهد، درحالیکه ما از این امکان محروم هستیم و تلویزیون با مستندهای ما قهر است و تنها بخشی از آثار را دوست دارد نشان دهد و بقیه را دوست ندارد، چون نوری از مفاهیم بر بخشهایی از جامعه میاندازد که تلویزیون ما به خاطر سیاستهایش دوست ندارد و همین عامل نیز گردش مالی فیلم را دچار مشکل میکند.