سرویس سینمایی هنرآنلاین: بازیگری یکی از مهمترین ارکان جذب مخاطب و اغوا کردن او برای رفتن به سینماست. درواقع بازیگر ویترین اصلی سینما را به خود اختصاص داده است و همواره سودای بازیگری در ذهن مخاطبان جوان و علاقهمندان به این عرصه وجود داشته و دارد.
در طی یک دهه اخیر بهواسطه حضور آموزشگاههای بازیگری و مراکز دانشگاهی که به امر آموزش بازیگران جوان میپردازند، تعداد فارغالتحصیلان این رشته با افزایش چشمگیری مواجه شده است که با دریافت مبالغ هنگفت و قول ورود آنها به این عرصه همراه است، اما نکته اینجاست که در طی این سالها نهتنها چهرههای جوانی در عرصه تصویر دیده نشدند، بلکه آنهایی هم که وارد این عرصه شدند دوام چندانی نداشتند و بعد از یکی دو کار به فراموشی سپرده شدند.
افزایش آموزشگاههای بازیگری در سطح شهر، عملاً خروجی مناسبی در عرصه سینما و تلویزیون ندارد و تنها روز بهروز به جمعیت سرخوردگان این عرصه میافزاید. از سوی دیگر ضعف در آموزش و نبود مربیان مناسب در امر آموزش بازیگری باعث شده است تا حضور چهرههای جوان به دلیل عدم تسلط کافی بر این عرصه چندان پررنگ نباشد و این افراد به دلیل ضعف در فن بیان، عدم داشتن اطلاعات کامل و کافی در این عرصه و بسیاری از موارد دیگر که برای یک بازیگر موفق شدن لازم است، چندان مناسب نباشند و سینمای ایران از حضور چهرههای جوان این عرصه خالی بماند و کارگردانان بهواسطه گریم از بازیگرانی که پا به سن گذاشتهاند، همچنان بهجای بازیگران جوان استفاده کنند. از سوی دیگر سینمای ایران بهواسطه هزینههای بالای تولید و نبود حمایتهای مناسب همواره قدرت ریسکپذیری نداشته و ندارد و تولیدکنندگان آثار حاضر به پذیرش این ریسک نیستند تا از چهرههای جوان نیز در آثارشان برخوردار باشند.
در طی هفتههای گذشته و به این بهانه به سراغ مدیران برخی از آموزشگاه بازیگری که اتفاقاً خود دستی در تولید و تهیه دارند، رفتیم و درباره تأثیر این آموزشگاهها، روند آموزشی که در پیش میگیرند و خروجی آنها به صحبت پرداختیم که در این گزارش مروری داریم بر آنچه گذشت.
چهره جدید نداریم، چون معلم نداریم
امیر دژاکام بازیگر، کارگردان، مدرس بازیگری و مدیرمسئول آموزشگاه بازیگری "اندیشه ماهان" درباره وضعیت معرفی هنرجویان آموزشگاهها به پروژههای در حال ساخت میگوید: معمولاً معرفی وجود ندارد. ما معمولاً از تمامی هنرجویان میخواهیم که تکالیف خود را در قالب فیلمی به ما بدهند و آن را به دفاتر فیلم میفرستیم، در سالهای گذشته بالغ بر 70- 80 درصد از دانشجویان من وارد تلویزیون، سینما و تئاتر شدند و حتی در این مسیر ادامه تحصیل دادند و امروز بهعنوان کارگردان و فیلمساز مشغول به کار هستند. دیده شدن به خود فرد بستگی دارد؛ کلاسهای من همواره تکالیفی دارد که دانشجو موظف به انجام آن است و یکی از این تکالیف این است که آنها در صفحات شخصی خود در فضای مجازی شروع به خوانش متونی چون آثار چخوف، شکسپیر، نیل سایمون، مولیر، کیمیایی، بیضایی و ... کنند و ما این ویدئوها را به دفاتر فیلمسازی ارجاع دهیم.
او در ادامه در پاسخ به این سؤال که با توجه به حجم بالای آموزشگاههای بازیگری و فارغالتحصیلان دانشگاهها چرا خروجی مناسبی در این عرصه دیده نمیشود، اظهار کرد: ما اگر پنج میلیون نفر خروجی رشته بازیگری داشته باشیم و تنها سه معلم بازیگری، این خروجی باز هم فرقی نمیکند چون مشکل اصلی این است که ما معلم بازیگری نداریم. ما حداکثر 10 معلم بازیگری داریم که روی علوم مختلف بازیگری تسلط دارند و انسانشناسی، رفتارشناسی، روانشناسی، جامعهشناسی، زیباییشناسی را میدانند و از سوی دیگر میتوانند تخیل، بیان، تمرکز دانشجو را پرورش دهند. در حال حاضر اغلب کلاسهای بازیگری به این شکل است که یک دوربین میگذارند و لنزها، زاویه دوربین و حرکات دوربین را به هنرجو آموزش میدهند، درحالیکه این آموزش بازیگری نیست. متأسفانه در آموزشگاهها دو چیز درس میدهند؛ یک در تمام کلاسها یکی از اندازه نماها، حرکت دوربین و لنزها صحبت میکنند که اینها درس بازیگری نیست بلکه فنون بازیگری است که میتوان به شکل تئوری آنها را آموخت و نکته دوم بازیگری بدون مشق است. تا زمانی که شما روی متنهای بزرگ ادبی جهان مشق نکنید ممکن نیست بازیگر خوبی شوید. امروز بدون متن مشق میکنند و اصطلاحاً بازیهای نمایشی رایج شده است. یعنی همه میتوانند بازی کنند و این برایشان خندهدار و جذاب است و فکر میکنند اگر گریه کنند، یا عصبانی شوند یعنی بازیگر خوبی هستند، اما وقتی متنی به آنها داده میشود نمیتوانند آن را بخوانند. درحالیکه بازیگری قرارداد است در مقابل دوربین، تئاتر هم قرارداد است متن نیست و قراردادها امروز در کلاسهای آموزشی رعایت نمیشوند. من معتقد هستم ما معلم بازیگری نداریم و یک بازیگر خوب الزاماً نمیتواند معلم خوبی باشد و معلمی با بازیگری دو مقوله کاملاً متفاوت از هم هستند. متون بازیگری با معلمی بسیار تفاوت دارد مثل این که زنی چندین بچه به دنیا آورده باشد و زنی تنها پزشک زنان باشد نمیتوان نام هر دو را مادر نهاد.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: وقتی خروجی خوبی از آموزشگاهها و دانشگاهها نداشته باشیم، ورودی خوبی هم در سینما و تئاتر و تلویزیون نداریم. بنابراین چهره جدید نداریم، چون معلم نداریم. متأسفانه مشکل دیگر چهرههای جدیدی هم که خوب هستند، این است که از آنها استفاده نمیشود. امروز بخشی از ورود چهرههای جوان به عرصه نمایش و تصویر به پارتیبازی و بخشی هم به پول وابسته است. از سوی دیگر بسیاری از کارگردانان، هنر بازیگری را بلد نیستند. کارگردانان نگاه میکنند به فلان بازیگری که همه میگویند بازیگر است و او را تأیید میکنند. اما وقتی قرار است یک بازیگری را خود ببیند و بر اساس دانش خود بگویند که این بازیگر خوب است یا نه نمیتوانند تشخیص دهند چون دانش بازیگری ندارند. درواقع او کارگردان است درحالیکه قدرت تشخیص در نقطه صفر را ندارد. ضمن این که تهیهکنندگان نیز این جسارت را ندارند روی چهرههای جدید ریسک کنند، چون معتقد هستند این چهرهها قابلیت بازگشت سرمایه را در گیشه ندارند. درحالیکه این جوان میتواند آرامآرام تبدیل به چهره شود و خود را نشان دهد. در سینما سخت این اتفاق میافتد مگر آنکه بازیگران جوان پیش از آن در تلویزیون و یا شبکه نمایش خانگی حضور داشته باشند و دیده شوند و بعد به سینما راه یابند. از سویی هم نمیتوان این حق را از تهیهکنندهای که در بهترین حالت 10 میلیارد هزینه صرف ساخت یک اثر میکند گرفت، چون او باید در گیشه 30 میلیارد بفروشد تا هزینههای مازاد را پرداخت کند و درنهایت به مبلغ سرمایه شده برسد، بنابراین هرکسی حاضر به پذیرش این ریسک نیست.
آموزش سازنده و مفید در محیطی امن
حسین شهابی کارگردان سینما که آموزشگاه بازیگری "باران" به مدیرمسئولی او در حال فعالیت است، نیز درباره خروجی آموزشگاههای بازیگری و حضور چهرههای جوان در سینما و تلویزیون بیان کرد: متأسفانه، خروجی بسیاری از این مراکز قابل قبول نیست. چرا که صرفاً تکنیکهای اجرایی را به هنرجویان آموزش میدهند، تکنیکهایی که بیشتر سلیقههای شخصی اساتید است تا تکنیکی که ما آن را بهعنوان یک تکنیک استاندارد به رسمیت میشناسیم. مثل متد اکتینگ.
او ادامه داد: من این را به این جهت میگویم که خودم آموزشگاه سینمایی دارم و میتوانم به قطعیت بگویم که هشتاد درصد هنرجویان آموزشگاه من کسانی هستند که قبلاً در چندین آموزشگاه دورههای بازیگری یا حتی کارگردانی و فیلمنامهنویسی گذرانده و فارغالتحصیل شدهاند و به نظرم این اجحاف بزرگی است در حق جوانان علاقهمند، که نیازمند یک ساماندهی اساسی از سوی مراکز صدور مجوز آموزشگاههای سینمایی است.
شهابی در ادامه افزود: نمیخواهم در مورد اشخاص و همکاران سینمایی خود قضاوت کنم، ولی صرف بازیگر یا کارگردان خوب بودن به معنی داشتن توانایی لازم برای تدریس نیست. این اولین مسئلهای است که باید به آن توجه شده و این قابلیت لازم برای صادرکنندگان مجوز احراز شود. تدریس سازنده بسیاری از رشتههای سینمایی نیازمند مطالعات عمیق و تجربیات لازم است. نکته دیگر این است که آموزشگاهها برای جذب هنرجویان بیشتر، اغلب از چهرههای گوناگون سینمایی برای تدریس استفاده میکنند، چهرههایی که برخی از آنها هنوز بهشخصه توانایی لازم برای یک اجرای درست را ندارند.
کارگردان فیلم "آزاد به قید شرط" در پاسخ به این سؤال که آیا آموزشگاهها مسئولیت معرفی این هنرجویان به گروههای تولید فیلم را بر عهده دارند یا خیر، اظهار کرد: مسئولیت اصلی آموزشگاهها، آموزش سازنده و مفید در محیطی امن و دارای امکانات لازم است، اما بدیهی است که تمامی آموزشگاهها علاقهمند حضور هنرجویان خود در آثار سینمایی و تلویزیونی هستند و برخی هم در این راه تلاشی چشمگیر دارند. من چون فیلمساز هستم، این را بهتر متوجه میشوم.
شهابی همچنین در ادامه درباره عدم پذیرش ریسک تهیهکنندگان برای استفاده از چهرههای جوان و نقش آموزشگاهها عنوان کرد: مهمترین نقش آموزشگاهها این است که بهرغم تمامی مشکلات آموزشگاه داری، به سرنوشت هنرجویان مشتاق خود اهمیت داده، کیفیت و امکانات لازم آموزشی خود را بالا برده و ابتدا آموزش مفید بدهند. قدم بعدی میتواند معرفی استعدادهای خوب به تهیهکنندگان باشد. داشتن ارتباط مستقیم مسئولان آموزشگاهها با تهیهکنندگان و گروههای تولیدی نیز جزو امتیازات مهم و ضروری است.
فارغالتحصیلان آموزشگاهها در اولویت هستند
اما ناصر شفق از تهیهکنندگان سینما و دیگر مدیرمسئول آموزشگاه سینمایی "آلالیا"درباره تأثیر و وضعیت آموزشگاههای بازیگری و همچنین خروجی این آموزشگاهها بیان کرد: با توجه به شرایطی که در عرصه هنر کشور وجود دارد عملاً بسیاری از فعالیتهایی که باید در جای خود انجام نمیشود، به همین خاطر بیشترین تلاش ما در آموزشگاه خودمان حداقل بر اساس کیفیت آموزش شکل گرفته است.
او افزود: کسی که دانشگاه میرود و در رشته هنر فعالیت میکند با بسیاری از دروس غیر مرتبط مواجه میشود و عملاً علاقهمند واقعی رشته هنر بهسختی از دانشگاه فارغ میشود، چون دروس ارائهشده به او به کارش نمیآید. در سال ۱۳۶۹ استنباطم این بود که سینمای ایران نیاز به تربیت نیروی انسانی دارد و مقدم بر آن نیازمند افزایش تعداد سالنهای سینمایی و حتی پردیسهای سینمایی است که در آن زمان طرح "سینمای کوچک" را مطرح کردم، اما مشکلات عالم هنر بسیار فراتر از این آموزشگاهها و مراکز مشابه است. با همه تلاش و کوشش دوستان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در چرخه اقتصادی، دولت و بهخصوص قوه مقننه مجلس شورای اسلامی بر تقویت عالم هنر و فرهنگ تمرکز ندارد و به همین خاطر همواره کمترین بودجه، توجه و ارزش را برای این عرصه قائل هستند. با توجه به اینقدر و قیمت و ارجی که به این نوع مسائل در نظر گرفته شده است طبیعی است که فرآیند و ماحصل استفاده از این موضوع در حد ناچیزی خواهد بود.
او با اشاره به این که وقتی فضای ارائه محدود است خروجی نیز محدود میشود، ادامه داد: جمعیت ۸۰ میلیونی ایران در مقایسه با کشورهای همرده خودمان در جهان سوم با در نظر گرفتن تعدد روزنامهها، شبکههای تلویزیونی و سالنهای سینمایی بهجز منطقه جنگزده خاورمیانه و بخشی از کشورهای جهان چهارم که شامل آفریقا و یا آسیاست، قابل قیاس نیست و بسیار اندک و حتی زیر درصد استاندارد است. وقتی سالن سینما زیاد باشد قاعدتاً تعداد هنرمند به کار گرفته شده نیز افزایش مییابد، ما در حال حاضر قادر به تولید 100 فیلم در سال هستیم که حداکثر ۲۰ فیلممان اکران میشود و ۸۰ فیلم بهطور طبیعی پنهان یا سوخته میشوند و فرصت دیده شدن پیدا نمیکنند. اگرچه که گروه هنر و تجربه برای کمک به این عرصه فعالیت خود را آغاز کرد و تعداد بیشتری فیلم به نمایش درآمد، اما بهصورت واقعی سینمای ما چقدر امکان اکران دارد، بسیار کم!
این تهیهکننده سینما همچنین بیان کرد: من بهعنوان یکی از تهیهکنندگان پرکار دهه ۶۰ تا ۸۰ سینما، معمولاً اگر دانشجویی از آموزشگاه بازیگری فارغالتحصیل شده باشد به او بیشتر اهمیت میدهم و بیشتر مورد توجه واقع میشود، چون حداقل با الفبای هنر آشنایی دارد. ضمن اینکه سینما فقط بازیگری نیست، فیلمنامه، تشخیص رنگ، نقاشی، عکاسی، ادبیات و همه اینها را با هم در خود دارد که دستبهدست هم سینمای فاخر را میسازند.
شفق در ادامه صحبتهای خود به معضل عدم آموزش درست اشاره کرد و افزود: وقتی فیلمی ساخته نمیشود، تئاتری اجرا نمیشود و بودجهای در اقتصاد پیدا نمیکند. وقتی خانه هنرمندان در آستانه تعطیلی قرار میگیرد صرفاً به این دلیل که بودجه آن تأمین نمیشود و حمایت و کمکی برای حفظ آن وجود ندارد، آموزش کجا باید بروز و ظهور پیدا کند؟ آیا تنها با تئاتر خیابانی میتوان این عرصه را چرخاند؟ سینما صنعت گرانی است ما نیازمند هفت تا هشت هزار سالن سینمایی هستیم که ساخت آن بر عهده شهرداران، فرمانداران و وزارت کشور است. در اروپا بخش خصوصی همه این امورات را بر عهده دارد در آمریکا نیز به همین شکل است، اما این حمایتها واقعی هستند نه ظاهری. وقتی این اتفاق میافتد و تعداد سالنها بالا میرود افزایش تولید نیز در پی آن ایجاد میشود. در حال حاضر ما زیر این درصد هستیم. مقوله هنر یک بسته است که همه ارکانش به هم مرتبط هستند، همانطور که گفتم نقاشی، ادبیات، فن بیان، عکاسی و غیره در سینما اثرگذار هستند و باید تقویت شوند. نمایشنامه "آرش" بهرام بیضایی هرگز فرصت اجرا پیدا نکرد به این دلیل که بازیگری نداشتیم که بتواند این کار را انجام دهد، چون فضایی برای شکلگیری و تربیت این افراد وجود نداشت.
تهیهکننده "حماسه مجنون" درباره کشف استعدادهای جوان و خروج تمرکز از پایتخت بیان کرد: در سالهای ۶۹ -۷۰ ما مدرسه بازیگری امین تارخ و استاد سمندریان را داشتیم که شروع به فعالیت آموزشی و تربیت نیروهای جوان کردند و من بهعنوان تهیهکننده به آموزشدیدههای این دو آموزشگاه توجه کردم چون میدانستم دانشگاه نیست که انبوهی از اطلاعات غیر مرتبط را به هنرجو ارائه دهد. از سوی دیگر آنچه کمتر در این عرصه مورد توجه قرار گرفته، عنصر استعداد است. هنر با استعداد شکل میگیرد و همین عامل نیز موجب میشود هنرمندی مانند چارلی چاپلین در سینمای صامت نقشآفرینی کند و بدرخشد و یا اکبر عبدی بدون گذراندن دوران آموزش بازیگری و به شکل ذاتی، امروز بهعنوان چهره ماندگار سینمای ایران نقشآفرینی کند. باید عوامل آموزش را تغییر دهیم و آن را مبتنی بر استعدادهای درخشان در سراسر کشور در نظر بگیریم. در گذشته تمرکز روی تهران بود اما امروز اینگونه نیست، چرا که شهرستانها به دلیل سرعت تکنولوژی همزمان با پایتخت پیش میروند و به خاطر همین این مبحث گستردهتر از تهران شده و میتواند راهگشای هنر کشور باشد.
این تهیهکننده همچنین درباره کشف استعدادهای جوان و استفاده از آنها در سینما اظهار کرد: به نظر میرسد که این اتفاق بروز و ظهور پیدا کرده و بتواند خارج از تهران رقم بخورد، اما به دلیل عدم ریسکپذیری تهیهکنندگان و سرمایهگذاران سینما، در تلویزیون امکان استفاده از بازیگران شهرستانی بیشتر از سینماست. من در جشنوارههای مختلفی بهعنوان داور حضور داشتم و آثار مراکز استانی را بسیار درخشان دیدم. این میتواند موجب افزایش بهرهوری و کشف استعدادهای بیشتر باشد و کمکم به سینما نیز راه پیدا کند.
شفق در ادامه گفت: چون اساتید مختلف سینمایی مدرس آنها هستند و حداقل خود آنها استعدادهای مجموعه را در نظر گرفته و از آنها استفاده میکنند این نگاه گستره خوبی خواهد داشت، اما قطعاً مطلوب نیست و میتواند مطلوبتر شود و مجموعههای بیشتری را شامل شود.
عضو شورای مرکزی اتحادیه تهیه و توزیع فیلم ایران در خاتمه عنوان کرد: به نظرم بخشی از این تلاش نیز بستگی به هنرجو دارد که تا چه اندازه عاشق کار باشد، در شهرستانها نیز اتفاق میافتد و جا دارد از زحمات آقایان صدرالدینی، صادقی و اربابی تشکر کنم که علمی به این موضوع توجه میکنند و امیدوار هستم سینمای ما از این آموزشگاه استفاده بهتری برده و فضای بهتری را برای این عرصه به وجود آورد. همچنین امیدوارم این بحثها، گفتوگوها و پژوهشها افزایش یابد تا فضای فرهنگی کشور را بالاتر برده و قویتر کند و موجب شود توجه مسئولین به این عرصه بیشتر شود، بالأخص که سینما مجموعه هفت هنر است و اگر سینما رونق داشته باشد هنرهای دیگر نیز رونق خواهند داشت.
بسیاری از دانشگاهها در امر تربیت بازیگران توفیق نداشتند
کامران احدی مقدم مدیرمسئول آموزشگاه "پرتو هنر تهران"، در پاسخ به این سؤال که آیا خروجی آموزشگاه به تیمهای تولیدی معرفی میشوند یا نه، توضیح داد: متأسفانه بسیاری از دانشگاهها در امر تربیت بازیگران توفیق نداشتند و ما نیز تلاش کردیم تا بر اساس کشف استعدادها، علاقهمندان این عرصه را جذب کنیم. یعنی ابتدا یک مصاحبه از هنرجوی بازیگری داریم تا ببینیم آیا پتانسیل ورود به این عرصه را دارد یا نه، پس از آن توصیههایی به فرد داریم. بازیگری به خاطر ویترینی که دارد و آیندهای که از آن متصور هستند، برای بسیاری تبدیل به رؤیا شده درحالیکه بازار بازیگری اشباع شده است. ما دوست داریم به علاقهمندان این رشته کمک کنیم، اما ازآنجاییکه هنوز نفرات قبلی که دورههای بازیگری را گذراندهاند پشت درهای ورود به این عرصه ماندهاند و در ادامه به این جمع نیز افزوده میشود، ما تعداد محدودی را انتخاب میکنیم که شاید 50-50 از آنها در دفاتر تولید خودمان یا فیلمهای کوتاه استفاده کنیم تا ابتدا وارد عرصه آماتوری شوند و بعد پلهپله بالا بروند. متأسفانه بسیاری میخواهند راه چند ساله را یک شبه طی کنند که این مسیر برای همه در سینما هموار نیست و بسیار نادر بوده است که فردی از همان ابتدای ورودش مورد توجه واقع شود.
احدی مقدم همچنین درباره چرایی نبود خروجی مناسب آموزشگاهها به عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون اظهار کرد: نمیتوانیم بگوییم به دلیل اشباع بازار کار، خروجی آموزشگاهها مناسب نیست. بسیاری از این هنرجویان به تلویزیون معرفی شدند و خروجی برخی دیگر از آنها را در گروههای کوچک تئاتری و سریالهای تلویزیونی شاهد بودیم، اما نکته اینجاست که بازیگری حرفهای، با بازیگری که صرفاً به دنبال درآمد است با هم فرق دارند. در بحث حرفهای شدن که تعریفش در سراسر جهان متفاوت است، افراد علاقهمند میآیند و امکان جذب هم دارند اما این که دارای اسم شوند و یک درآمد ثابت از این راه داشته باشند و بهگونهای چهره شوند، کمی سخت است. آنها به شکل حرفهای، پس از گذراندن دوران آموزشی، مسیر را طی میکنند و در صورت داشتن استعداد به جایگاهی که باید میرسند. اما متأسفانه در کشور ما بازیگران باتجربه نیز به دلیل نبود امکانات لازم به شکل حرفهای مشغول به کار نیستند. ما بازیگر خوب و آکادمیک پرورش ندادهایم که از یک سطح قابل قبولی برخوردار شوند و مدرک داشته باشند و بتوانند فعالیت خود را انجام دهند. به همین دلیل نتایج آموزشگاهها دلچسب نیست. با این که شبانهروز کار میکنیم، اما مطلوب نیست چون حرفهای بودن ملاک کارمان نیست و بازار نیز بیش از حد فارغالتحصیل دارد و همین امر نیز موجب شده تا هنرجویان بازیگری متوقع شوند. مگر ما در سال چند فیلم در حال تولید داریم که بخواهد جوابگوی این حجم از بازیگر باشد. باید استعدادهای معدود و محدود زیر نظر استادانی که کاربلد و باتجربه هستند آموزش ببینند. استاد سمندریان در زمان حیاتشان کلاسهای بازیگری داشتند، اما از هر کلاس یکی دو نفر خروجی داشت که به شکل حرفهای وارد بازار کار شدند.
بازیگری یک شبه نیست
عباس مددیان مدیرمسئول آموزشگاه "اندیشه" درباره حضور فارغالتحصیلان و هنرجویان در عرصه بازی و خروجی آموزشگاهها نیز گفت: طبیعتاً نمیشود از همه این افراد استفاده کرد. همانطور که در سایر رشتهها اینگونه نیست. یکسری با عشق میآیند، اما توانایی انجام این کار را ندارند، عدهای دیگر نیز در حین تحصیل جذب عرصههای دیگر میشوند و به گروه تولید میپیوندند و موفق هم هستند. قرار نیست لزوماً همه بازیگر باشند و این در تمامی رشتههای دانشگاهی اتفاق میافتد. به نظرم هر آموزشگاه اگر سالانه دو بازیگر نیز به این عرصه معرفی کند، معقول باشد که فکر میکنم این امر در حال رخ دادن است.
او افزود: در هیچ کجای تاریخ سینما شما نمیبینید که بازیگری بدون پشتوانه کاری نقش اول را بازی کند. شهاب حسینی، نوید محمدزاده و بسیاری دیگر از چهرههای موفق سینمای ما سالها کسب تجربه کردند و بعد به استار تبدیل شدند. بازیگری یک شبه نیست و یک در هزار اتفاق میافتد آن هم در سینمای ما که در حال حاضر بیمار است.
مددیان در ادامه اظهار کرد: ازآنجاییکه سالنهای خصوصی بسیاری امروز در سطح شهر به چشم میخورد، آقا یا خانم مدرس یک گروه با بازیگران هنرجو تشکیل میدهد یک دوره آموزشی کوتاهمدت برگزار میکند و بعد برای این که کار را روی صحنه ببرد به دنبال این سالنهای خصوصی میرود. خب حالا باید هزینه کنند تا این گروه به روی صحنه بروند از کجا این هزینه تأمین میشود از سوی خود هنرجویان، درحالیکه آنها فکر میکنند به دلیل کوتاهمدت بودن کلاسها هزینه کمتری کردهاند، درحالیکه واقعیت اینگونه نیست و تمامی هزینهها از هنرجویان گرفته میشود. درنهایت نیز مخاطب این هنرجویان چه کسانی هستند، اقوام و آشنایان خودشان و این یعنی کلک زدن به مردم، چون نهتنها به آنها چیزی آموزش داده نشده است، بلکه هزینه بیشتری دریافت شده و به جایی هم معرفی نشدهاند.
این مدیر آموزشگاه در پاسخ به این سؤال که آیا راهی برای جلوگیری از این اقدامات سو وجود دارد یا خیر، اظهار کرد: نمیشود جلوی آن را گرفت به این دلیل که امروز زندگی در فضای مجازی است. از سوی دیگر وقتی دولت نمیتواند روی گران شدن قیمت اجناس مصرفی چون تخم مرغ نظارت داشته باشد چطور میتواند روی تربیت نیروی انسانی این نظارت را بکند. به نظر میرسد اوضاع از آنچه دیده میشود بدتر است.
او همچنین درباره استفاده از چهرههای شناختهشده برای امر آموزش توضیح داد: چهرهها همانند ویترین مغازه میمانند. مغازهدار همیشه یا بهترین اجناسش را پشت ویترین میگذارد و یا ارزانترین را تا بتواند مخاطب جذب کند. اما همه اجناس داخل مغازه آنچه در پشت ویترین دیده میشود نیست. در آموزشگاهها نیز چهرهها همین حکم را دارند ما باید تبلیغ کنیم تا بتوانیم مخاطب جذب کنیم و بهواسطه شهرت، تجربه و کاریزمایی که این افراد دارند این اطمینان را در مخاطبانمان ایجاد کنیم. من نیز این کار را انجام میدهم اما در کنار این چهره شناختهشده، همیشه از اساتیدی استفاده میکنم که قابلیت تدریس دارند. به نظرم کلاسها باید تلفیقی از این دو باشند. به این دلیل که معلمین شاید از فضای حرفهای دور باشند و یا اطلاعات آنها متعلق به دوران گذشته باشد درحالیکه دکترای رشته هنر را نیز دارند یا نگرششان نسبت به امروز بهروز نشده باشد. بنابراین نمیشود آموزش را منوط به این کرد که یا صرفاً معلم باشد و یا چهره، باید از هر دو در کنار هم استفاده شود.
ما نیازمند ورود خون تازه به رگهای سینما هستیم
پوران درخشنده کارگردان سینما یک سالی است که آموزشگاه سینمایی "خورمهر" را راهاندازی و به تعلیم و تربیت دانشجویان این رشته بخصوص در حوزه بازیگری اقدام کرده است. او نیز درباره استفاده از چهرههای جدید در صنعت سینما گفت: ما علاقهمندان بسیاری در حوزه بازیگری داریم که در کلاسهای بازیگری آموزشگاههای مختلف دوره دیدهاند، اما همچنان پشت خط ماندهاند و وارد عرصه نشدهاند. یا چون حمایتی صورت نگرفته تا وارد این فضا شوند، کنار ماندهاند. ترسی که تهیهکننده به خاطر نداشتن بازیگران چهره دارد باید از بین برود چون این به نفع سینماست و این وظیفه ما کارگردانان است که آنها را وارد این فضا کرده و از آنها حمایت کنیم.
درخشنده ادامه داد: ما نیازمند ورود خون تازه به رگهای سینما هستیم که با حضور علاقهمندان به بازیگری چه دختر و چه پسر که نیازمند فرصت و زمان بیشتر برای ورود هستند، میتوانیم این کار را انجام دهیم. باید قوانینی وجود داشته باشد تا استفاده از بازیگران جوان و بچههای آموزشدیده در آثار تصویری را اجباری کنند. درواقع به نظر میرسد باید از فیلمسازان خواسته شود، در غیر این صورت تهیهکنندگان از بازیگران جوان در آثارشان استفاده نمیکنند. اگر بخواهند از آنها پول بگیرند به نظرم خیانت است و کار درستی نیست بنابراین باید برای علاقهمندان به این عرصه ایجاد کار کرد وگرنه برگزاری این حجم کلاس و آموزش دادن این همه هنرجو در آموزشگاهها و دانشگاهها چه فایدهای دارد. ما علاقهمندان خوبی داریم اما به دلیل عدم استفاده از آنها، انگیزههایشان را از دست میدهند و دلسرد میشوند. بهشدت در حال مبارزه برای استفاده از چهرههای قدیمی هستم و به نظرم باید از چهرههای جدید در سینما و تلویزیون استفاده کنیم. متأسفانه امروز شرایط بهگونهای است که حتی اگر بازیگری، خوب کار کند باز هم خیلی او را تحویل نمیگیرند و این ایراد از سیستم است و باید این سیستم غلط و پر از اشکال سینمای ما سالمسازی شود تا چهرههای جدید و جوان وارد عرصه شوند و بتوانند در این فضا فعالیت کنند.
عرضه و تقاضا در این فضا با هم هماهنگی ندارد
محسن احتشامی مدیر آموزشگاه سینمایی "یکتا نواندیشان برنا" که از سال 1388 در این عرصه مشغول به فعالیت است، درباره فضای آموزشگاههای سینمایی بخصوص در عرصه بازیگری و خروجی فارغالتحصیلان این رشته بیان کرد: عرضه و تقاضا در این فضا با هم هماهنگی ندارد. ما در سال هزاران نفر فارغالتحصیل از آموزشگاهها داریم و به غیر از آن نیز هزاران نفر با روابط، پارتی و پول به این عرصه ورود پیدا میکنند. حال سؤال اینجاست که مگر تولیدات سینمایی ما در سال چه میزان است؟ ضمن این که در اغلب آثار نیز غالباً از بازیگران شناختهشده استفاده میشود که در آثار تکرار میشوند و تعداد محدودی چهره جدید میبینیم که اغلب در قالب هنرور وارد میشوند و این ورود خیلی شکل ویژهای ندارد.
احتشامی در پاسخ به این سؤال که آیا موافق الزامی شدن قانونی برای استفاده از چهرههای جدید در آثار تصویری هست یا نه، گفت: اصولاً این مسئله حکومتی نیست که بخواهیم برای آن دنبال قانون باشیم. یکی از ضعفهای ما در سینما، نبود عنصری به نام کمپانی است. ما شرکتهای فیلمسازی بسیاری داریم اما اکثر شرکتها واسط هستند و از عناوین استفاده میشود. درحالیکه در دنیا کمپانیهای بزرگ تولیدکننده انواع و اقسام عوامل سینمایی هستند و صرفاً به بازیگر مربوط نیست. کمپانی باعث ورود چهرههای جدید میشود. وقتی به معنای درست ما چنین عنصری را نداریم یا اگر هم باشد بسیار کمرنگ است، پس خیلی نمیشود توقع داشت. از سوی دیگر این عدم استفاده از چهرههای جدید به جوی که در سینما وجود دارد برمیگردد. سینمای حال حاضر ما بازیگرمحور است و فیلمها فروش خود را منوط به چهرهها کردهاند و روی متن فیلمنامه، قصهای که روایت میشود و کارگردانی فیلم، تمرکزی وجود ندارد. تمام تمرکز روی بازیگر است تا فروش فیلم تضمین شود و واقعیت نیز این است که حضور چهرهها فروش را نیز به همراه دارد. درحالیکه ممکن است اثر قصه و کارگردانی خوبی هم نداشته باشد. اما حضور بازیگر چهره، تضمینکننده گیشه میشود و تهیهکننده به همین دلیل ریسک حضور چهرههای جدید را نمیپذیرد و حاضر نیست از پیش محکوم به شکست شود.
این عضو هیئت مدیره آموزشگاههای سینمایی کشور در پاسخ به این سؤال که آیا میتوان جلوی این حجم از ورودی عرصه بازیگری را گرفت، اظهار کرد: خیر نمیشود کنترل کرد. در تمام دنیا یکسری مشاغل ویترین زیبایی دارند و برای مردم همواره جذاب هستند و این علاقهمندی ایجاد میشود، بنابراین نمیتوان جلوی آن را گرفت. باید زیرساختی ایجاد کرد تا فارغالتحصیلان مسیر واقعی را بدانند و در مسیر واقعی گام بردارند. باید این موضوع برای هنرجویان و فارغالتحصیلان جا بیفتد که لزوماً بعد از اتمام تحصیل و پایان یافتن کلاسها نمیتوانند بهسرعت وارد این عرصه شوند. باید خاک خورد و کسب تجربه کرد و این تنها در بازیگری نیست و در تمام رشتهها این اتفاق میافتد. مگر لزوماً کسی که در رشته مهندسی تحصیل میکند بلافاصله وارد بازار کار میشود! به نظرم باید بهجای تبلیغات آنچنانی و تضمین نادرست، مسیر درست را یاد دهیم تا سختیها را بدانند و مهارتها را به دست آورند. ضمن این که تهیهکنندگان و کارگردانان نیز باید به این نکته برسند که بازیگری مهارت است و باید از افرادی که تخصص این رشته را دارند استفاده کنند. تغییر ذائقه مخاطب، کار زمان بری است، ما در هر دوره شاهد این تغییر ذائقه بودیم و هستیم و همین امر نیز رکن اصلی و پیش برنده در عرصه بازیگری است. میتوان این تغییر ذائقه و سلیقه را در مخاطب ایجاد کرد تا همچنان بازیگر پیش برنده فروش گیشه باشد، اما لزوماً چهره نباشد و آثاری که در آنها بازیگران سوپراستار حضور ندارند نیز به همان اندازه دیده شوند که فیلمهای با حضور بازیگران چهره دیده میشوند. این در حالت واقعبینانه امر محالی است و در همه جای دنیا چهرههایی وجود دارند که پروژهها را تضمین میکنند، اما میتوان بستری را فراهم کرد تا از چهرههای جوان و جدید نیز بهره برد.
ماحصل صحبت این هفت مدیر آموزشگاهی را میتوان اینطور جمعبندی کرد که آنچه امروز در آموزشگاههای بازیگری در حال رخ دادن است، حضور بیش از حد علاقمندان به این عرصه و نبود فضایی برای کار به آنها است که متاسفانه پذیرش چهرههای جوان را محدود کرده است. آموزشگاههای بازیگری نه تنها نمیتوانند در این عرصه چهرههای جوانی را معرفی کنند بلکه آموزش در آنها نیز مطابق با متد روز آموزشگاههای بازیگری در دنیا نیست و همین امر تنها موجب شده آموزشگاهها تبدیل به فضایی شوند که علاقمندان به این عرصه با سرخوردگی آن را ترک میکنند.