سرویس سینمایی هنرآنلاین: شبکه شهرهای خلاق فرهنگ و هنر، عنوان طرحی برای شناسایی خلاقیتهای فرهنگی- هنری بومی در مناطق مختلف جغرافیایی ایران و ایجاد شبکههایی برای همکاری مشترک میان آنهاست که بررسی و رسیدگی به آن از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به معاونت امور هنری محول شده است. از سال گذشته نیز معاونت هنری به همراه تیم خود در این مسیر اقداماتی را انجام داد.
سید امین مؤیدی مشاور برنامهریزی و نظارت راهبردی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگوید اساساً هر شهری که با تغییر رویکردهای سنتی به شهر و مدیریت شهری و با اتکا به هویت و ظرفیت خود محیط و بستری را فراهم کند که در آن استعدادها و خلاقیتهای شهروندان بروز و ظهور یابد و مسائل آن شهر بهصورت خلاقانه و با تفکر جمعی شهروندان و صاحبان مشاغل در کنار مدیران و برنامهریزان شهری حل شود و به نتیجه مطلوب برسد، درواقع شهر خلاق است. به همین منظور و با نزدیک شدن به دور نهایی انتخاب شهرهای خلاق با مؤیدی به گفتوگو نشستیم که ماحصل آن را در زیر میخوانید:
آقای مؤیدی، بحث شکلگیری و راهاندازی شبکه شهرهای خلاق فرهنگ و هنر از کجا شروع شد و چه نیازهایی در سطح کشور دیده شد که معاونت امور هنری به این تصمیم رسید تا در این زمینه اقدامات لازم را انجام دهد؟
متأسفانه ما آمار و اطلاعات دقیق، موثق و قابل اتکایی در حوزه هنر در سراسر کشور نداریم. اطلاعات ما بسیار کم و بعضاً متناقض است. از زمانی که آقای دکتر حسینی مسئولیت معاونت امور هنری را بر عهده گرفتند، نگاهشان این بود که مقدمه مدیریت و برنامهریزی نظاممند و دقیق و منطقی بر پایه اطلاعات و آمار است، وقتی شما آمار دقیقی از سرمایه انسانی، رویدادها، مشاغل هنری، منابع و گردش مالی هنر، زیرساختها، ابنیه، تجهیزات، امکانات و توانمندی و ظرفیتها، نقاط قوت و ضعف و تهدیدها و فرصتها، پراکنش هنر و رویدادها و مشاغل هنری در سراسر کشور ندارید، چگونه میتوانید یک برنامهریزی و مدیریت دقیق و فراگیر در هنر داشته باشید. ما بهشدت نیازمند پیمایش و آمایش هنر در کشور هستیم و با این موضوع پروژههای مختلفی تعریف کردیم که به دلیل گسترش و بزرگی کار اعتبارات زیادی میخواست که معاونت امور هنری برای تأمین آن دچار مشکل بود. یکی از این پروژهها که میتوانست بر مبنای خود اظهاری شهرها و مناطق کشور ما را به یک بانک اطلاعات نسبتاً مناسبی نائل کند، پروژه شبکه شهرهای خلاق بود که در راستای شعار وزیر محترم که "ایران، تهران نیست" نیز بود. شبکه شهرهای خلاق منجر به ظرفیت سنجی مناطق مختلف کشور بر مبنای اطلاعات تاریخی و همچنین اطلاعات ارائهشده از طرف متولیان و اصناف هنری همان مناطق میشد. علاوه بر این اهداف دیگری را نیز در برداشت که عبارتند از ایجاد فرصتی نو برای برنامهریزی توسعه پایدار و مبتنی بر رویکرد مشارکت در شهرها و مناطق مختلف ایران، تقویت سرمایه اجتماعی و انسانی شهرها در بستر فرهنگ و هنر، کشف و پرورش استعدادها و ظرفیتهای خلاقانه فرهنگی و هنری نهفته و بعضاً مغفول در سراسر جغرافیای ایران، تقویت صنایع خلاق فرهنگی و هنری و دستیابی به اقتصاد خلاق، تمرکززدایی از امور فرهنگی و هنری و تقویت ظرفیت محلی و بومی در زمینه فرهنگ و هنر که همانطور که عرض کردم مورد تأکید وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی هم بوده و هست، برند سازی و ایجاد امکان و ظرفیتی برای توسعه گردشگری هنری و رونق مشاغل هنری در مناطق مختلف ایران و در آخر جهتگیری برنامهریزی کلان برای تخصیص اعتبارات و تعریف رویدادهای هنری بر مبنای ظرفیت و امکانات هر منطقه.
آیا شهر خلاق نمونه یا الگویی داشت که شما بخواهید آن را مبنا قرار دهید؟
بله. این ایده جدیدی نیست بحث برندسازی شهری مدتهاست که به اشکال مختلف در دنیا طرح شده است و شهر خلاق هم نوعی از این برندسازی برای شناسایی و استفاده از ظرفیتهای شهری است. اساساً هر شهری که با تغییر رویکردهای سنتی به شهر و مدیریت شهری و با اتکا به هویت و ظرفیت خود محیط و بستری را فراهم کند که در آن استعدادها و خلاقیتهای شهروندان بروز و ظهور یابد و مسائل آن شهر بهصورت خلاقانه و با تفکر جمعی شهروندان و صاحبان مشاغل در کنار مدیران و برنامهریزان شهری حل شود و به نتیجه مطلوب برسد، درواقع شهر خلاق است. جالب است بدانید که مفهوم امروزی شهر مبتنی بر تعریف شهر خلاق است که بر نقش فرهنگ و طبقه اجتماعی خلاق هم تأکید ویژه دارد. جنبههای فرهنگی و هنری زندگی شهری به عوامل مؤثر و مهم برای سیاستگذاری و برنامهریزی و مدیریت شهری تبدیل میشود. فلسفه و شعار شهر خلاق این است که در هر شهری، بیشتر از آنچه تصور میشود ظرفیت و توانمندی وجود دارد و اگــر بتوانیم شرایطى فراهم کنیم که خود شهروندان بر اساس تخیلات بلندپروازانه فکر، برنامهریزى و عمل کنند و فرصتهاى توسعه بهطور مداوم تکامل یابد، مىتوانیم به تحقق شهر خلاق نزدیکتر شویم. معروفترین و گستردهترین برند شهرهای خلاق نیز یونسکو است که با هدف گسترش همکاری میان شهرهای دارای شاخص خلاقیت تعریفشده و در هفت موضوع صنایع دستی، هنرهای رسانهای، سینما، طراحی، خوراک، ادبیات و موسیقی تقسیمبندی میشود و همانطور که مستحضرید شهرهای اصفهان و بندرعباس در حوزه صنایع دستی، سنندج در حوزه موسیقی و رشت در حوزه خوراک عضو شبکه یونسکو هستند. مثال دیگر میتواند پایتخت فرهنگی اروپا باشد که از سال 1985 تعریف شد و در سال 2020 کرواسی و ایرلند حائز این برند شدند. همینطور پایتخت گردشگری جهان اسلام هم یکی دیگر از نمونههای این برندسازی شهری است و در سال 2018 هم تبریز پایتخت گردشگری جهان اسلام شد. یا مثالهای دیگری که شاید از قواعد و ضوابط مدون پیروی نمیکنند مثلاً تجربۀ شهر هانوفر در برگزاری اکسپو سال 2000 باشد که حتی منجر به بهبود زیرساختهای شهری بهخصوص در زمینۀ حملونقل شهری شد. یا تجربۀ شهر میلان در برگزاری اکسپو سال 2015 نشان میدهد که برنامهریزی و مدیریت دقیق و برگزاری موفق یک رویداد میتواند به ارتقای تصویر هویتی یک شهر بیانجامد. یا شهر کن که عمده شهرتش برای جشنواره فیلم کن است. شهر کن تا دهه 80 میلادی یک دهکدۀ ماهیگیری بوده است که بهتدریج در امتداد ساحل مدیترانه گسترش پیدا کرده است و امروز شکوه و شهرت شهر کن با جشنوارۀ فیلم آن گره خورده و این جشنواره را بهعنوان عنصر هویتبخش شهر تبدیل کرد. مجموعه هتلهای شهر کن پانزده درصد درآمد سالانۀ خود را در طول جشنواره فیلم کن کسب میکنند. جمعیت 73 هزار نفری کن در ایام جشنواره سه برابر میشود. رستورانها، کافهها، حملونقل عمومی و فروشگاههای بسیاری از این رویداد بینالمللی سود میبرند. شهروندان کن نیز سعی میکنند با اجارۀ آپارتمانهای خود سهمی از درآمد این جشنوارۀ جهانی داشته باشند. این جشنواره سالانه 72 میلیون یورو سود برای شهر کن و 195 میلیون یورو سود برای فرانسه به همراه دارد. همینطور جشنواره گوجهفرنگی بونیول در اسپانیا هم یک نمونه جالب و خلاق است که از یک درگیری خیابانی شروع شده اما تغییر ماهیت داده و تبدیل به یک بازی مفرح شده و هرساله گردشگر زیادی را به آن شهر میکشاند. رویدادهای شهری اگر مبتنی بر یک نگاه آیندهنگر و برنامهریز باشد، میتوانند هویت یک شهر را بازآفرینی کنند و منجر به رونق اقتصادی و گردش مالی برای شهر شوند. هر شهر میتواند معنا و مفهوم و فرهنگ درونی خاص خود را به تصویر هویتی خود تبدیل کند، البته باید دقت کنیم میان شهری که در آن رویدادهای زیادی اتفاق میافتد و شهر رویدادمدار تفاوت وجود دارد. در شهر رویدادمدار، رویدادها برای تحقق یک سیاست و راهبرد خاص و با برنامهریزی دقیق و هدفمند، با هدف رونق اقتصادی، ایجاد همکاریهای اجتماعی و هویتسازی برای شهر برگزار میشوند. اما در شهری که صرفاً رویدادهای زیاد و بیهدف در آن به وقوع میپیوندد، روابط معناداری بین این رویدادهای متنوع و متعدد یافت نمیشود و منجر به شکوفایی و یا رونق اقتصادی هم نمیشوند و به اندازه هزینهاش، نتیجه و فایده ندارد.
از صحبتهای شما اینجور استنباط میکنم که راهاندازی شهرهای خلاق مستلزم فراهمآوری زیرساخت مناسب برای شهرهاست و این مسئله به کمک و همراهی شهرداریها و استانداریها برمیگردد. این نهادها و سازمانها تا چه میزان با شما همکاری میکنند؟
ما با استانداریها و شهرداریهای سراسر کشور و همینطور سازمان همیاری شهرداری هماهنگ کردیم و از کمک و همکاری ارزنده آنها در مرحله شناسایی و تدوین پروپوزالها و همچنین تجمیع مستندات استفاده کردیم و به همکاری آنان در ادامه راه مطمئن هستیم چرا که احراز برند شهر خلاق فرهنگ و هنر، برای خود شهرها منشأ خیر خواهد بود. علاوه بر برندسازی شهری و استفاده بهینه از این برند برای رونق گردشگری و توسعه اقتصادی شهر، زمینه تمرکز در برنامهریزی فعالیتها و رویدادهای هنری با توجه به ظرفیت هنری همان شهر را نیز فراهم میآورد، به بیان دیگر وقتی شهرداری و سایر نهادهای دولتی و غیردولتی یک شهر بدانند در چه هنری ظرفیت دارند و صاحب برند هستند به جای تشتت در برنامهریزی و اجرای فعالیتها و اتفاقات و رویدادهای متنوع و متفاوت به یک تمرکز دست مییابند. اجازه دهید یک مثال بزنم در حال حاضر در بسیاری از شهرها هنرستان یا دانشگاههایی با رشتههای مختلف هنری تأسیس میشوند که بههیچوجه مبتنی بر اطلاعات دقیقی از ظرفیت و امکانات شهر نیست یا رویداد یا فعالیتی تعریف میشود که با علایق و فرهنگ آن شهر همخوانی ندارد. طبعاً اگر هر شهر از ظرفیت خود مطلع باشد به جهتگیری منطقی و تمرکز در برنامهریزی و اجرا دست مییابد و همه امکانات و منابعش را در جهت ظرفیت اصلی خود به کار میگیرد.
فکر میکنید این اتفاق میتواند منجر به درآمدزایی و رونق اقتصاد هنر بشود؟
معتقدم هنر در مناطق و شهرهای سرزمین ما دارای ظرفیتهای بسیار زیادی حتی از منظر اقتصادی است، شاید این یک ادعای بزرگ به نظر برسد، اما هنر در ایران به خاطر پیشینه غنی تاریخی و هنرمندان زبده و نخبه و توانای ایرانی و همچنین به خاطر سرمایهگذاری کم و نیز دوره بازگشت سرمایه کوتاهتر، یک توانمندی و ظرفیت ویژه دارد که متأسفانه به دلایل مختلف ازجمله ترس اهالی هنر از فروکاستن شأن و مرتبت هنر یا عدم آشنایی با این ظرفیت بیبدیل، مغفول باقی مانده است. درصورتیکه اقتصاد هنر وجهی از وجوه هنر است که اتفاقاً باعث توسعه و گسترش هنر خواهد شد. وقتی شما مدلهای توسعه و همچنین اقتصاد هنر را در دنیا بررسی کنید و تجربیات مختلف در این حوزه را ببینید به نتایج جالبی میرسید. حوزه فرهنگ و صنایع خلاق هنری در سال 2013 درآمدی بیش از دو هزار و دویست میلیارد دلار داشته و 29 میلیون شغل ایجاد کرده است. میزان درآمد حوزه هنر تقریباً معادل سه درصد تولید ناخالص داخلی کل دنیا است. آمریکا چهل و دو درصد چین بیست و یک درصد و انگلستان بیست درصد از سهم بازار هنر را دارند درصورتیکه من قاطعانه عرض میکنم هیچکدام ظرفیت و پتانسیل و پیشینه ایران را در عرصه هنر ندارند. هنر و فرهنگ برای ایران یک مزیت رقابتی است. من فکر میکنم اگر ما روی حوزه اقتصاد هنر سرمایهگذاری و برنامهریزی درستی انجام دهیم خواهیم توانست یک رونق اقتصادی در کشور ایجاد کنیم. شما فقط سوزندوزی بلوچ را بررسی کنید ببینید که چقدر ظرفیت دارد و در صورت بازار سنجی و برنامهریزی و جهتدهی درست به هنرمندان زحمتکش و مظلوم سوزن دوز چقدر میتوان شغل ایجاد کرد چقدر به آن منطقه محروم کمک میشود و چقدر برای کشور درآمدزایی ایجاد خواهد شد. البته این که ما فکر کنیم که میتوانیم هنرمندان را به حال خودشان رها کنیم و بعد بگوییم شما به استناد همین ظرفیتی که ادعا میکنید، درآمدزایی کنید، غلط است. چون هنرمندان نه میتوانند، نه ادعایی در حوزه اقتصاد دارند آنها توانایی شگرف آفرینش و خلق اثر هنری دارند دولت و متخصصین اقتصاد و سرمایهگذاران باید کمک کنند تا به توسعه اقتصادی هنر دست یابیم. وظیفه دولت این است که ریلگذاری و برنامهریزی کند تا مشاغل هنری رونق بگیرند و هنرمندان بتوانند بیش از پیش درآمدزایی کنند. بهطور مثال کشور ترکیه وقتی به این نتیجه رسید که در حوزه صنایع نساجی و گردشگری دارای مزیت رقابتی است، علاوه بر تدوین برنامه راهبردی و کاربردی و اقدام در جهت آن، از این صنایع حمایت کرد. برای آنها تسهیلات و معافیتهای بیمهای و مالیاتی فراهم کرد وام کمبهره داد و حتی یک سری امکانات رایگان یا ارزانقیمت در اختیار این صنایع قرار داد تا بتوانند کمکم در جهت برنامههای مدون توسعهای به رونق برسند. وقتی به رونق برسند، طبیعتاً کل کشور را متأثر و منتفع خواهند کرد. ما در کشورمان یک معافیت مالیاتی هم که برای مشاغل هنری وجود دارد آن را هم با استناد به درآمد میلیاردی چند نفر از بازیگران سینما لغو میکنیم. این نگاه غلط است. اگر ما بتوانیم به تصمیمگیران اقتصادی تفهیم کنیم که اتفاقاً مزیت رقابتی اقتصادی در هنر و مشاغل هنری است و شما باید از اینها حمایت کنید تا در آینده از نتایجش بهرهمند شوید و بهرهمند شویم، آنوقت کار به نتیجه خواهد رسید. وقتی ما هنر را بهعنوان یک امر تشریفاتی و حتی زائد تلقی میکنیم وقتی به وجهه اقتصادی هنر توجه و تمرکز نمیکنیم، وقتی برای هنر یک نظام صنفی درست و معقولی نداریم، وقتی هنر در برنامههای توسعه هیچ محلی از اعراب ندارد، وقتی در برنامهریزی و تدوین اسنادمان به کلیگویی در خصوص هنر بسنده میکنیم آنوقت وزارت اقتصاد و دارایی حق دارد که بگوید اینها چرا باید معافیت مالیاتی داشته باشند؟ و چرا دولت را از این درآمد که لابد فکر میکنند هنگفت هم هست، منع و بیبهره میکنید. طبعاً وزارت اقتصاد انتظار دارد معافیت مالیاتی را به مشاغلی بدهند که بعدها برای کشور برگشت مالی داشته باشد. هرچند که این نگاه هم در نظام جمهوری اسلامی که مبتنی بر یک انقلاب فرهنگی است و دغدغه تهاجم فرهنگی دارد محل اشکال است اما به فرض پذیرش این نگره ما میگوییم که بهزعم ما هنر برگشت مالی و اقتصادی هم دارد و همانطور که عرض کردم فکر میکنیم حتی مزیت رقابتی اقتصادی ایران است پس قابلیت و ارزش حمایت دارد.
این چشمانداز بینالمللی است یا داخلی؟ اگر چشمانداز داخلی است، همان سوزندوزی که شما میفرمایید هنر دست است و هنر دست همیشه گرانقیمت است. در حوزه صنایع دستی اصفهان هم این مسئله را میبینیم که شاید خریدار داخلی توان خرید این هنر را نداشته باشد و اغلب آن را برای توریستها در نظر میگیرند. آیا برای این اتفاق تدبیری در نظر گرفته شده است؟
همانطور که عرض کردم ما ابتدا باید ظرفیتها را شناسایی کنیم. یکی از اهداف ما در استقرار شبکه شهرهای خلاق، ایجاد رونق اقتصادی در مشاغل هنری است. ما باید متوجه شویم که در سراسر ایران چه هنرهایی، چه مشاغل هنری، چه صنایع پشتیبان هنر، با چه ظرفیتی، با چه میزان درآمدزایی و با چه میزان شغلپذیری داریم و میتوانیم داشته باشیم و بعد بر مبنای آن باید تصمیمگیری و برنامهریزی کنیم که چه مدل و بازاری را میتوانیم پیشنهاد بدهیم؟ آیا میتوانیم در حوزه داخل مؤثر باشیم؟ آیا امکان صادرات محصولات هنری فراهم است؟ بازار بینالمللی چه سلایق و الزامات و مقتضیاتی دارد؟ چه تسهیلاتی برای رونق اقتصادی مشاغل هنری باید فراهم گردد؟ چه اقدامات و تعاملاتی برای توسعه بازار هنر باید انجام شود؟ آیا این امکان برای ما فراهم است که در یک طبقهبندی کیفی برای محصولات هنری قائل شویم تا تمام اقشار جامعه بتوانند از آن بهرهمند شوند. آیا مردم در شرایط بد اقتصادی به کالای هنری توجه و رغبت میکنند؟ آیا باید فرهنگسازی شود که مردم از خدمات و محصولات هنری استفاده کنند یا مردم ایران با توجه به پیشینه غنی فرهنگی کارهای هنری را دوست دارند و حتیالامکان از سبد خریدشان حذف نمیشود. اینها سؤالات اساسی است که باید مطالعه شود و به آن جواب دقیق داده شود و زیربنا و مقدمه همه اینها تجمیع و تحلیل اطلاعات است که از طریق پیمایش و رصد هنر کشور عاید میشود. البته ما بیکار ننشستیم تقریباً برای اولین بار یک مطالعات جامعی را در حوزه توسعه هنر با رویکرد اقتصادی انجام دادهایم که شامل بررسی اجمالی اقتصاد هنر در دنیا، بررسی مدلهای توسعه هنر در دنیا، وضعیت موجود هنر در کشور با توجه به بضاعت و اطلاعات موجود، اسناد بالادستی حوزه فرهنگ و هنر و همچنین راهبردها و طرحها و پروژههای توسعه هنر در اسناد بالادستی، بررسی اجمالی برنامههای راهبردی توسعه فرهنگ هنر در پنج کشور دنیا، و نهایتاً راهبردها، طرحها، پروژهها و اقدامات کلیدی و اولویتدار پیشنهادی برای توسعه هنر با زمانبندی تدوین کردهایم که هم تقدیم دولت و هم تقدیم شورای عالی انقلاب فرهنگی شده است و در دست بررسی است. هدفمان هم این است که به سیاستگذاران عرصه اقتصاد و فرهنگ بگوییم که هنر ایرانی اسلامی با حفظ شئون و رعایت آرمانهای مقدس جمهوری اسلامی میتواند ظرفیتهای زیادی حتی در عرصه اقتصاد باشد، امید که مقبول افتد. در همین سندی که عرض کردم یکی از اقدامات پیشنهادی استقرار شبکه شهرهای خلاق فرهنگ و هنر در سراسر کشور است.
یکی از مهمترین مسائل و مشکلات ما این است که ما یک سری هنرها داریم که رو به افول رفتهاند. آیا این شبکه خلاق قرار است که این هنرها را بازسازی یا بازیابی کند؟
اصلاً یکی از اهداف شبکه خلاق همین موضوع بسیار مهم است. ما یک سری هنرهای سنتی و قدیمی داریم که میتوانیم بیشترین استفاده را از آنها ببریم اما نهتنها برنامهای برای آنها نداریم که بهتدریج به دلیل عدم شناخت و اقبال عموم و همچنین عدم درآمدزایی فراموش و محو شدهاند و ما همچنان داریم این ظرفیت و فرصت را از دست میدهیم.
در مبحث شهر خلاق نکتهای که وجود دارد این است که دولت اینجا فقط قرار است نقش پشتیبان داشته باشد و باید بخش خصوصی وارد شود. حالا فرض کنیم بخش خصوصی میآید سرمایهگذاری میکند، آیا دولت تسهیلاتی در اختیار آنها قرار میدهد و خدمات خاصی به آنها ارائه میدهد؟
من دو موضوع را خدمت شما عرض میکنم. اولاً این که بودجه فرهنگ و هنر باید بازبینی شود. در حال حاضر نیم درصد از کل بودجه عمومی کشور برای فرهنگ و هنر صرف میشود، همین بودجه اندک هم با یک منطق درست تقسیم نشده است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قسمتی از این بودجه کم را در اختیار دارد و به معاونت امور هنری هم قسمتی از این قسمت کم تخصیص داده میشود. از این قسمت کم شصت درصد به برگزاری رویدادهای مختلف با موضوعات مشابه و کیفیت نهچندان مطلوب اختصاص پیدا میکند که مورد انتظار مدیران و اهالی فرهنگ و هنر نیز هست و تقریباً روزی نیست که ما از طرق مختلف درخواست و دستور برگزاری یا حمایت از یک جشنواره هنری نداشته باشیم که خودش یک آسیبشناسی مفصل و برنامهریزی دقیق میطلبد که ما کارهایی در این حوزه هم انجام دادهایم که در فرصت مقتضی عرض خواهم کرد. طبیعی است که با این اعتبارات نمیتوان آنچنان که باید و شاید برای هنر برنامهریزی کرد و از آن حمایت نمود. موضوع بعدی این است که بهزعم من تعریف ما از حمایت، تعریف غلطی است. پرداخت پول نقد بدون ضابطه و بدون تعریف مشخصی از تعهدات طرفین به نظر من صحیح نیست، بودجه حمایتی اول باید بازبینی و منطقی شود و دوم در جهت شکلگیری و رونق مشاغل هنری و توسعه هنر صرف شود وگرنه این که ما پولی داشته باشیم کم یا زیاد و آن را تقسیم کنیم که اسمش مدیریت نیست. بنابراین ما باید بپذیریم که در رابطه با میزان و نحوه هزینه کرد بودجه حمایتی تجدید نظر کنیم. دولت اگر میپذیرد که صنایع خلاق میتواند کارساز باشد باید برای سرمایهگذارها جذابیت ایجاد کند و این بودجه و این نحوه حمایت قطعاً برای رونق مشاغل هنری کارساز نیست البته من صرفاً در موضع انتقاد نیستم و همانطور که عرض کردم با حمایت و راهبری جناب آقای دکتر حسینی معاون محترم امور هنری روی این موضوع تمرکز و برنامهریزی و مطالعه کردهایم و میکنیم.
دوره اول شهر خلاق تقریباً حالت جشنوارهای دارد و قرار است یک اختتامیه هم برای آن برگزار شود. آیا قرار است که این فرمت جشنوارهای تداوم داشته باشد؟ آیا امکان این وجود دارد که اگر امسال برفرض مثال تبریز بهعنوان شهر خلاق انتخاب شود، دوره بعدی شهر دیگری در آن حوزه انتخاب شود؟
ما به جناب آقای دکتر صالحی وزیر محترم ارشاد که از ایشان به خاطر همه حمایتها و کمکهایشان بسیار سپاسگزارم، پیشنهاد دادهایم که دبیرخانه دائمی شهر خلاق در معاونت امور هنری راهاندازی شود. نگاه ما این است که اگر قرار است یک دوره برگزار شود، تبدیل به یک جشنواره میشود که ممکن است آنطور که باید و شاید بازخورد و نتیجه مطلوب را نداشته باشد. طبیعتاً در دوره اول، تدوین و تجمیع اطلاعات آنچنان که ما انتظار داریم انجام نمیشود در دورههای بعدی کمکم مستندسازی و تدوین طرحهای توجیهی، دقت و صحت بیشتری خواهد یافت لذا اگر هر سال همین فرآیند را تکرار شود بهتدریج هم میتوانیم اطلاعات صحیحتر و کاملتر و گستردهتری جمعآوری کنیم و هم انگیزه برای همکاری در شهرها بیشتر میشود و هم امکان نظارت مداوم و بهبود مستمر کار در شبکه شهرهای خلاق فراهم میشود.
این برند قرار است چطور در اختیار شهرها قرار بگیرد؟
در فاز اول پس از دو مرحله برگزاری کارگاههای آموزشی در تهران و مراکز استان در خصوص روش تدوین طرح توجیهی و تجمیع مستندات، 357 پرونده از 31 استان برای دبیرخانه ارسال شد. هیئت انتخاب مرکب از مدیران و کارشناسان و هنرمندان حوزههای دهگانه به تفکیک جلسات انتخاب را برگزار و نهایتاً 266 پرونده را برای بررسی نهایی انتخاب کردند. داوری نهایی نیز بهزودی انجام و شهرهای خلاق انتخاب و معرفی میشوند.
ما شهرهای خواهرخوانده زیادی داریم. آیا قرار است این اتفاق هم برای این موضوع بیفتد؟ مثلاً اگر یک شهری در حوزه موسیقی خلاق است با یک شهر از کشور دیگر خواهرخواندگی داشته باشد؟
جهتگیری ما بیشتر برای داخل کشور است. همانطور که عرض کردم، نگاه ما برنامهریزی روی ظرفیتهای هنری پراکنده و ناشناختهای است که در سراسر کشور وجود دارد. ما چنین چشماندازی تعریف نکردیم ولی ممکن است در آینده به این نتیجه هم برسیم. جهتگیری ما عمدتاً بر اساس ظرفیتهای داخلی است. ما در داخل کشور اسم آن خواهرخواندگی که شما فرمودید را شبکه گذاشتهایم. مثلاً ممکن است پنج شهر در حوزه هنرهای دستی، شهر خلاق شناخته شوند. اینها با همافزایی همدیگر میتوانند در آن حوزه فعالیت کنند و شبکه تشکیل بدهند.
داوران بر چه اساسی انتخاب شدهاند؟
ما 10 هیئت داوری در رشتههای هنرهای تجسمی، هنرهای نمایشی، سینما، ادبیات، هنرهای صناعی و سنتی، موسیقی، مد و لباس، چاپ و بستهبندی، رسانه و مطبوعات، بازیهای رایانهای داریم، داوران نهایی مرکب از دبیر اجرایی، دبیر علمی، مدیرکل ذیربط و دو نفر از هنرمندان و صاحبنظران آن رشته خواهند بود که توسط اداره کل معرفی و در شورای برنامهریزی بررسی و نهایی میشود.
فکر میکنید این اتفاق چه زمانی میافتد و این رویداد چه زمانی به پایان میرسد؟
ما تمام اطلاعات را جمعآوری کردهایم و تنها کاری که باید کنیم این است که داوری نهایی انجام شود و انشاءالله برنامه اختتامیه و معرفی شهرهای خلاق فرهنگ و هنر هم اواخر مهرماه یا اوایل آبان بهصورت مجازی برگزار خواهد شد. قرار بود شهرها زودتر معرفی شوند، منتها بحران شیوع کرونا کار ما را به تعویق انداخت.