سرویس سینمایی هنرآنلاین: فیلم سینمایی "دشت خاموش" ساخته احمد بهرامی در بخش افقهای هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم ونیز 2 تا 12 سپتامبر (12 تا 22 شهریور) حضور دارد. این فیلم با بازی علی باقری، فرخ نعمتی و مهدیه نساج به شرایط دشوار کاری و روابط انسانی پیچیده چند خانواده میپردازد که در یک محیط کارگری زندگی میکنند.
احمد بهرامی در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره چگونگی پرورش ایده این فیلم و داستان "دشت خاموش" بیان کرد: پدر من از کارگران صنعتی بود و از نزدیک با زندگی کارگری آشنا بودم. دوست داشتم اگر روزی فیلمساز شدم درباره زندگی کارگران فیلم بسازم. پس از رفتن به دانشگاه چند فیلم کوتاه ساختم و بعد از آن نیز فیلم "پناه" و احساس کردم الان زمان آن فرا رسیده است که به این موضوع بپردازم، از همین رو فیلم "دشت خاموش" شکل گرفت.
بهرامی در ادامه با بیان این که وقتی فیلم ساخته میشود مسئله فقط نمایش مشکلات یک قشر خاص نیست، افزود: سعی کردم در این فیلم نگاهم انسانی و جهانشمول باشد. همانطور که کارگران مشکل دارند، کارفرمایان نیز مشکلاتی دارند و وقتی عمیق شوید میبینید که هر دو طرف خواستههای به حقی دارند که مانند پاندول ساعت در حال رفت و آمد است و یک همت جمعی از هر دو سو میخواهد تا مشکلات حل شود. این قصه میتواند در ایتالیا، امریکا، ژاپن صنعتی یا هر جای دیگری در دنیا بیان شود چرا که مشکلات کارگران در همهجای دنیا وجود دارد، اما میخواستم قصه متعلق به گذشته ایران باشد، بنابراین در اوایل دهه 1350 اتفاقات فیلم رخ میدهد که به شیوه سیاه و سفید و چهار به سه گرفته شده است. در آن دهه همه چیز بهوفور وجود داشت و از فروش نفت پول و امکانات بود، اما یک کار اساسی برای رفع مشکل کارگران انجام نشد در حالی که میشد ریشهای مشکلات را برطرف کرد.
او درباره نگارش فیلمنامه کار گفت: از روزی که کار شروع شد یک سال و نیم تحقیق و بررسی آن زمان برد و من بالای 600 کورهپزخانه را به شکل کتابخانهای مورد بررسی قرار دادم و حدود 140 کوره فعال و خاموش در چند استان ایران ازجمله تهران، البرز، قزوین، خراسان رضوی را از نزدیک دیدم و با افرادی که در آنجا فعال بودند صحبت کردم. حدود هشت ماه نیز نگارش فیلمنامه طول کشید.
این کارگردان در ادامه درباره چرایی فیلمبرداری به شیوه سیاه و سفید توضیح داد: بیشتر به خاطر نمایش فضای حاکم بر فیلم است. ضمن این که قصه در زمان گذشته به نمایش گذاشته شده است و دوست داشتم مخاطب با دیدن فیلم تداعی خاطره داشته باشد و بهنوعی حس نوستالژی در فیلم وجود داشته باشد. تلاش ما این بود که فیلم بدون زمان و مکان خاصی باشد، اما درواقع این اتفاق نمیافتد چون بیننده بهمحض دیدن تصاویر یکسری خاطرات و اتفاقات در ذهنش تداعی میشود. ضمن این که اصل سیاه و سفید دیدن دنیا توسط نگاتیو و سینما خلق شده است، چرا که چشم ما قادر به دیدن تصاویر رنگی است و دیدن دنیا به شکل سیاه و سفید و حذف رنگ از آن تنها از این طریق میسر است.
بهرامی همچنین در پاسخ به این سؤال که انتخاب زمان گذشته با توجه به اعتراضات اخیر کارگران، تا چه اندازه هوشمندانه بود برای فرار از بحث ممیزی، گفت: صادقانه اگر بخواهم به این پرسش پاسخ دهم هیچ؛ من مسئله را فراتر از این دیدم و در هنگام ساخت به ممیزی فکر نکردم. من یک سال شاگردی استاد کیارستمی را کردم و در ورک شاپهای ایشان حضور داشتم. او همواره میگفت ممیزی و سانسور در همهجای دنیا وجود دارد و هر حکومتی برای خود قوانینی دارد که باید رعایت کنیم. من به قوانین و ممیزیها احترام میگذارم و در هنگام ساخت فیلم به این موضوع فکر نکردم چون از ابتدا تکلیف روشن بود و میخواستم در این دنیا و این دهه اتفاقات فیلم را به نمایش بگذارم. شما وقتی به آلبومهای خانوادگی رجوع میکنید و به عکسهای سیاه وسفید قدیمی میرسید با حس و حال دیگری آنها را نگاه میکنید. در حال حاضر مشکلات کارگری هست، همانطور که در آن زمان بود. اگر میخواستم فیلمی دراینباره بسازم دوربین را به داخل شهر میآوردم و وسیعتر میدیدم، اما نکته اینجاست که این معضل امروز و دیروز نیست و همیشه یکسری افراد کارفرما بودند و یکسری هم کارگر و همیشه یک حق و ناحقی وجود داشته است. باید منصفانه نگاه کرد به موضوعات اینکه مدیری کاری را درست انجام میدهد یا نه موضوع دیگری است، اما سیستم کلی اینگونه نبوده که همواره در حق کارگران اجحاف صورت گیرد.
او درباره انتخاب بازیگران بیان کرد: از آنجایی که مدل کارم به نحوی است که همواره به سراغ بازیگرانی میروم که به کاراکترهای فیلمم نزدیک باشند، برای این فیلم نیز با همین نگاه به دنبال افراد توانمند بودم که فرخ نعمتی تیپ و شمایلش بسیار به آن دهه نزدیک است. علی باقری کاراکتری دارد که بسیار فتوژنیک است و حضور او در فیلم بسیار نشسته و شبیه به کاراکترهای فیلم است. مهدیه نساج نیز به همین شکل و سایر بازیگرانی که در فیلم ایفای نقش کردند هرکدام بر اساس توانمندیهایشان به این کار دعوت شدند و آنها نیز لطف کردند و آمدند.
بهرامی در ادامه صحبتهایش درباره مابهازای بیرونی کاراکترها گفت: منصفانه 50-50 است. یعنی کاراکترها همین افرادی هستند که در کورهها مشغول کارند، اما من نگاه خودم را نیز دخیل کردم چرا که قرار نبود مستند بسازم. شما مستند را بیواسطه میسازید، اما در کار داستانی شما دخیل هستید و نمایش، ایدئولوژی و تفکرتان را به آنچه دیدهاید و واقعیت است اضافه میکنید. درواقع فیلم چیدمانی است از واقعیتی که در کورهها وجود دارد تا حقیقت قابل گفتن باشد و مابقی نگاه من فیلمساز است.
او در ادامه در توضیح میزان تمرینی که بازیگران برای این فیلم داشتند، اظهار کرد: ما ساعتها و روزها بازیگران را بدون دوربین به کورهپز خانه بردیم و آنها آنجا ساعتها مانند یک کارگر کار کردند و از نزدیک در محیط قرار گرفتند.
کارگردان"پناه" همچنین درباره ارزیابیاش از حضور این فیلم بر صحنههای بینالمللی توضیح داد: نمیتوانم پیشبینی در این زمینه داشته باشم. مسئله کارگر و کارفرما در همهجای دنیا بخصوص در جهان سرمایهداری مانند آمریکا بسیار پررنگ است. باز هم میگویم هر مسئله دو روی سکه دارد همانطور که کارفرما میتواند کاری را برای کارگران بکند یا نکند، کارگر نیز میتواند این کار را انجام دهد و این کاملاً رابطه دوسویه است. امیدوارم که فیلم در جشنوارههای جهانی دیده شود چون همهجا این مشکلات وجود دارد و اصولاً قشر متوسط همواره حرفی برای گفتن دارد و فهمیدن و درک این فضا به مخاطب بستگی دارد.
بهرامی در خاتمه گفت: فیلم ساختن با شرایط حال حاضر و تهیهکننده مستقل و بدون حمایت مالی کار سختی است و آنچنان که باید ارگانی از ما حمایت نکرده است. امیدوارم به سینمای مستقل که هیچ اسپانسر و حامی دولتی ندارد بیشتر کمک شود. ضمن این که باید از سعید بشیری یک تشکر ویژه داشته باشم که در مقام تهیهکننده اگر نبود کار شروع نمیشد، او جلو آمد و اعتماد کرد و در ادامه این مسیر مسعود امینی تیرانی مدیر فیلمبرداری کار که بسیار به من کمک کردند و اگر حضورشان نبود امروز این جایگاه برای فیلم وجود نداشت. همچنین یک تشکر ویژه از تمامی همکارانم در این پروژه که با همراهی آنها این فیلم ساخته شد.