سرویس سینمایی هنرآنلاین: فیلم "بهت" به کارگردانی و نویسندگی عباس رافعی و تهیهکنندگی محمد نشاط این روزها از طریق پلتفرمها در حال اکران اینترنتی است. داستان این فیلم درباره زوجی است که از قشر متوسط ایران امروز، پس از ۲۰ سال فراق اکنون که همدیگر را یافتهاند برای تحکیم این عشق، سرنوشت بچههایشان را با زوجی از طبقه پایین جامعه گره میزنند، غافل از اینکه این آغازی برای فروپاشی هر دو خانواده است. این فیلم در سال 1396 ساخته شده و مهتاب کرامتی، رعنا آزادیور، علیرضا آقاخانی به همراه محمدرضا رهبری در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
عباس رافعی که پس از فیلم "آوازهای سرزمین من" در سال 93 این فیلم را ساخته است، در این مدت بیشتر بهعنوان تهیهکننده سینما فعالیت داشت و حالا فیلمی را که دو سال از ساخت آن گذشته و پشت درهای اکران مانده بود، در شرایطی که سالنهای سینمایی بسته هستند، روانه اکران به شیوه اینترنتی کرده و از این اتفاق راضی است. او در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره چرایی ساخت "بهت" و شرایط اکران آنلاین صحبت کرد.
آقای رافعی، شما در مقام تهیهکننده و کارگردان سینما که اتفاقاً خودش دست به تجربه زده است، تا چه اندازه از اکران "بهت" به شیوه آنلاین راضی هستید و بازخوردها تاکنون چگونه بوده است؟
از هفته گذشته که ما یکسری تبلیغات جدید برای فیلم آغاز کردیم، مانند ساخت کلیپ متوجه شدیم که اتفاقات خوبی برای فیلم رخ داده است. اگر فیلمی تبلیغات در فضای مجازی نداشته باشد اتفاقی برایش نمیافتد، بنابراین با تبلیغاتی که داشتیم متوجه تغییر این روند فروش نیز شدیم و خوشبختانه "بهت" همچنان دیده میشود و با این که این فیلم نیز مانند چند فیلم دیگر قاچاق شد و حتی شبکههای ماهوارهای آن را پخش کردند، اما فرهنگ دانلود قانونی آثار فرهنگی و هنری در میان مردم در حال نهادینه شدن است و هنوز هستند کسانی که احساس میکنند با دانلود غیرقانونی سرقت کردهاند. اما در این میان بسیاری از مخاطبان که به دلیل دانلود غیرقانونی فیلمهای خارجی که به دلیل در دسترس نبودن دانلودشان حکم مباح داشت و کسی آن را سرقت نمیدانست همچنان دست به دانلود غیرقانونی میزنند و احساس میکنند فیلمهای ایرانی را نیز میتوانند از این طریق ببینند در حالی که حکم این اتفاق امروز حرام است و بدون پیوستن به قانون کپی رایت مراجع از شریعت استفاده کرده و مردم را به دیدن و دانلود قانونی دعوت کردهاند که امیدوارم این اتفاق برای این گروه از مخاطبان نیز نهادینه شود و اقدام به دانلود قانونی کنند.
پس از این شیوه اکران راضی هستید؟
اکران آنلاین "بهت" چیزی را به من گوشزد کرد؛ این که اگر سینماها به شکل فیزیکی باز شوند اکران آنلاین میتواند برای فیلمهایی که بهعنوان فیلمهای فرهنگی و هنر و تجربه که در اکران گم میشدند و معمولاً تک سئانس و در سالنهای مختلف اکران میشدند، ادامه یابد. وقتی تماشاگر به دنبال اکران فلان فیلم در سالن سینما نباشد و بتواند بهراحتی آنچه را که میخواهد در دسترس داشته باشد بهتر است و اگر این شیوه اکران ادامه یابد پلتفرمها به کمک فیلمهای فرهنگی میآیند. کسانی که فیلم اولی بودند یا فیلمهایشان با جریان سینما متفاوت بود و عمدتاً محتوامحور و ساختار محور بودند و سعی میکردند نگاهشان به گیشه نباشد، عمدتاً جایی در اکران نداشتند، اما خوشحالم که این اتفاق افتاد و تعدادی فیلم به شکل آنلاین اکران شدند و این تجربه به دست آمد. ما عمدتاً آزمون و خطا میکنیم تا ببینیم کدام اتفاق خوب است و کدام بد، مانند غربیها نیستیم که همه چیزمان از پیش طراحی شده باشد و از اصول پیروی کنیم. بیشتر تجربی پیش میرویم و اگر بد بود انجام نمیدهیم. اکران آنلاین برای سینما خوب بود و میتواند ادامه یابد. اگر در زمان اکران فیلم "فصل فراموشی فریبا" اکران آنلاینی وجود داشت و سینما هم در کنار آن بود، من قطعاً به این شیوه فیلم را اکران میکردم. درواقع با اکران آنلاین دریچهای برای فیلمهایی که مخاطب را جدی میگیرند باز شد. اینجا دیگر نمیتوان آمارسازی کرد و گفت سامانه دروغ میگوید، اینجا تعداد یوزرهاست که میگوید این فیلم مورد توجه مخاطب بوده یا نه؛ برای من فیلمساز مهم است که بدانم مخاطب از فیلم رضایت داشته یا نه، اینجا حتی نشان میدهد که چه تعداد مخاطب از چه دقیقهای دیگر فیلم را ادامه ندادهاند و یا خسته شدهاند یا کار را دوست نداشتهاند. من میتوانم از این طریق عیب کارم را پیدا کرده و این نقیصه را در فیلم بعدی مرتفع کنم. درواقع پلتفرمی است که اگر بخواهیم سامانه اطلاعات را در اختیار ما میگذارد و متوجه میشویم کجای کار اشکال داشته که مخاطب کار را رها کرده در حالی که در اکران سنتی و پردهای اینگونه نیست و ما نمیتوانیم در تمام سالنهای اکران حضور داشته باشیم و ببینیم مخاطب چه واکنشی نسبت به فیلم دارد و کجا و چرا خسته شده است. بسیار خوشحالم که در این موقعیت کرونایی پلتفرمهای فیلیمو و نماوا و طرح سینما ماشین به کمک سینمای لاغر و نحیف ایران آمدند که اگر نبودند ممکن بود این بیمار رو به احتضار برود و این اندک جانی که داشت نیز از بین برود.
اما بسیاری از دوستان و همکاران شما معتقد هستند که برای جلب توجه مخاطب در این شیوه اکران باید با فیلمهای قوی و پرقدرت که در جذب مخاطب موفق هستند کار را ادامه داد، در حالی که در این شیوه اکران آنچه در حال رخ دادن است این است که عمدتاً فیلمهایی که کمتر مورد توجه مخاطب واقع میشوند اکران شدند. نظر شما در این زمینه چیست و آیا فکر نمیکنید سرنوشت اکران آنلاین نیز بهمانند سرنوشت گروه هنر و تجربه رقم بخورد؟
در این تجربه جدید که از فیلم "خروج" ابراهیم حاتمی کیا آغاز شد و خیلی خوب بود به فیلمهایی رسیدند که تماشاگر حس تازگی به آن نداشت و به همین دلیل به ما اعلام کردند بعد از اکران چند فیلم که خیلی موفق نبود، "بهت" دوباره به سامانه جان بخشید، چون شناختی از آن برای تماشاگر وجود نداشت و کنجکاوی او را برمیانگیخت تا فیلم را ببیند و ما نیز راضی بودیم از اکرانش؛ فکر میکنم این سامانه باید بررسی کند و آثاری را انتخاب کند که این حس را در مخاطب ایجاد کند. مردم به این سامانه اعتماد کردهاند و نباید این اعتماد را خدشهدار کرد. این اعتمادزایی موجب میشود فیلمی را در نوبت اکران قرار دهد که مخاطب آن را دوست دارد ببیند. در سینما گاهی فیلمهایی ساخته میشوند که برای ندیدن هستند چون یا مخاطب ندارند یا برای پولشویی ساخته میشوند و یا سفارشی و برای خارج از ایران هستند و از بخش خصوصی وارد چرخه اکران نشدند. با اکران این فیلمها سامانه نباید وارد این جریان شود. باید هوشمندی داشته باشد تا این اعتماد ادامه یابد و این روند را به سیر صعودی تبدیل کند. چون مخاطب آمده و جذب این سامانه شده نباید از کیفیت محتوا کم کنیم. من فکر میکنم نباید این سامانهها مسیر اشتباه تجربهشدهای که دیدهایم را طی کنند.
با توجه به این توضیحی که دادید فکر میکنید چشماندازی نسبت به این طرح در سینمای ایران وجود داشته باشد؟
در سینمای آمریکا سالانه تعداد بیشماری فیلم ساخته میشود و نتفلیکس نیز در کنار آنها بهعنوان یک سامانه پرقدرت عرضه فیلم حضور دارد، اکران به این شیوه در آنجا پابرجاست و هرروز نیز قدرتمند میشود و حتی از جایی تولید را نیز به دست میگیرد. وقتی پلتفرمها ذائقه مخاطب را میفهمند خودشان وارد جریان شده و یا در تولید شریک میشوند و یا تولیدکننده میشوند و به فیلمها به دید فرزند خود نگاه میکنند. از این رو با تمام وجود تبلیغ و عرضه را انجام میدهند و پلتفرم خود را از نظر امنیت بالا میبرند. وقتی تولید بالا میرود به دنبال سودآوری هستند و رونق در ادامه آن پیش میآید. سازمان سینمایی نباید فکر اکران آنلاین را صرفاً مختص به دوران کرونا بداند و باید در کنار سالنها از این امکان و ظرفیت نیز بهرهمند شود و آن را حفظ کند، چرا که آینده سینما با تکنولوژی گره خورده است و راه فراری از آن نیست.
اجازه دهید کمی هم به فیلم "بهت" بپردازیم که قصه متفاوتی دارد. شما بار دیگر به سراغ موضوعی اجتماعی و درباره زنان رفتید که خیلی به آن پرداخته نشده است و جای کار بسیاری دارد. رحم اجارهای و مشکلات آن، چه شد که به این موضوع رسیدید؟
فیلمهای قبلی من درباره زنان است و چند فیلم اخیرم درباره آسیبهای اجتماعی زنان؛ تلاش کردم این مسیر را در آثارم ادامه دهم. در فیلم قبلی "فصل فراموشی فریبا" جامعه مردسالار ایران و چگونگی رفتار آنان با زنان را مطرح کردم که اعتمادبهنفس را از آنان گرفته و یک زن با فوت همسر، رها کردن و یا طلاق از او احساس میکند دنیا به اتمام رسیده و مسیر افسردگی یا لغزش اخلاقی را پیش میگیرد و کمتر زنانی هستند که جامعه و قوانین ما به کمک آنها بیاید و مسیر زندگی آنها را هموار کند. اعتقادم این بود که به زن در جامعه بگویم تمام تلاشت را میکنی تا زندگیات را حفظ کنی. حس این که چرا یک زن باید در زندگی بسوزد و بسازد برایم مهم بود و دوست داشتم بگویم که باید از این بند رها شود تا هم رشد کند و هم مرد به زندگیاش برسد. اما در "بهت" از زاویه دیگری به این موضوع پرداختم. دو زن از دو طبقه مختلف جامعه تصمیم میگیرند برای یک بار در زندگی برای خود تصمیم بگیرند. یک زن از طبقه فرودست داریم که همسرش بیکار است و از خانه بیرونشان کردهاند و حالا به پیشنهاد مدیرش تصمیم میگیرد که با اجاره رحم خود، چرخ زندگی را بچرخاند و بتواند سرپناهی برای خود و همسرش فراهم کند. در سمت دیگر نیز زن و مرد روشنفکری را داریم که با هم زندگی میکنند، اما زن با تمام امکانات احساس خوشبختی ندارد و برای تداوم این زندگی میخواهد فرزندی داشته باشد تا با وجود او این خوشبختی را به ارمغان بیاورد. او فکر میکند با حضور فرزند میتواند مرد را پایبند به زندگی کند. درواقع "بهت" تفاهم میان این دو زن است، اما این نقشه یک جا میلنگد و چون مردان مخالف هستند و درجریان این امر قرار نمیگیرند، وقتی متوجه تصمیم یک جانبه زنان میشوند تمام نقشه آنها را به هم ریخته و همین امر نیز منجر به فروپاشی هردو خانواده میشود. من در این فیلم نشان دادم تعصبات نادرست دینی و سنتی، طبقه نمیشناسد و مرد طبقه روشنفکر در جامعه مردسالار، همان عکسالعملی را نشان میدهد که مرد طبقه فرودست انجام میدهد. همه ما در زندگی و در اطرافیانمان بسیار دیدهایم که مردی با تحصیلات عالیه با همسرش همانند یک فرد بیسواد رفتار میکند و این در فرهنگ ما نهادینه شده است. این دو زن برای حفظ زندگی با همسرانشان روبرو نیستند، بلکه با فرهنگ جامعه طرف هستند. زن ایرانی برای سفر و دریافت پاسپورت باید اجازهنامه محضری از همسرش داشته باشد. درواقع من در این فیلم این را به مخاطب گوشزد کردم که این حرکتها و موقعیتها منجر به تحقیر زن میشود و در ادامه فروپاشی شکل میگیرد. از سوی دیگر تلاش کردم فرق میان دوست داشتن و عشق را نیز در این فیلم بیان کنم. دکتر شریعتی در کتاب "کویر" میگوید عشق در دریا غرق شدن و دوست داشتن در دریا شنا کردن است. عشق مالکیت میآورد، در حالی که دوست داشتن اینگونه نیست و این تفاوت را در این دو طبقه نشان دادم که عشق و دوست داشتن با یک سند ازدواج به وجود نمیآید. درواقع سند ازدواج مدرک عشق و دوست داشتن نیست. ایده اصلی فیلم نیز در سالهای دور از مقاله دکتر شریعتی در این کتاب در ذهنم شکل گرفت و احساس کردم باید روزی آن را در قالب فیلم به تصویر بکشم. زن و شوهری که همدیگر را دوست دارند، در یک موقعیت واحد عکسالعملهای واحدی نشان میدهند به این دلیل که رفتار و نگاهشان نسبت به طرف مقابل متفاوت است و این دلایل تمام انگیزه من برای ساخت فیلم بود. یکی از مزیتهای اکران آنلاین این است که میتوانستم نظرات مردم را بیواسطه بخوانم و متوجه شوم که آیا توانستهام آنچه در ذهن دارم را به مخاطب منتقل کنم یا نه.
آقای رافعی، بسیاری معتقد هستند که نگاه شما در این فیلم بسیار فمینیستی است، تا چه اندازه با این موضوع موافق هستید؟
خیلی پر بیراه نگفتند. اما از طرفی هم نمیتوانم بگویم نگاهم فمینیستی است. فمینیستها معتقدند زنها میتوانند جای مردان باشند برابری که آنها در نظر دارند کاری، شغلی و جنسی است. در حالی که من هیچوقت در فیلمم نمیخواهم زنی کار مردانه انجام دهد و در نقش و جایگاه مرد قرار گیرد. بلکه معتقدم زن باید از زنانگی خود استفاده کند و از حس و هوش زنانهاش بهره بگیرد و حتی بالاتر از یک مرد خود را نشان دهد. زنها بسیار به جزئیات دقت میکنند در حالی که مردان اینگونه نیستند و به همین جهت فیلم من زن محور است.
شما در این فیلم به سراغ موضوعاتی رفتید که در سینمای ایران نمایش آنها بسیار کم بوده است، تا چه اندازه درگیر ممیزی شدید؟
بله، نمایش زن و مردی که بدون ازدواج با هم زیر یک سقف هستند یک موقعیت لبه تیغ بود. برای پروانه ساخت ممیزی داشتیم اما با اعتمادی که دوستان شورای پروانه ساخت به من داشتند، اجازه دادند فیلم را بسازم با این شرط که اگر مشکلی بود در هنگام اکران آن را از فیلم خارج کنم که خوشبختانه حتی یک فریم از این فیلم با سانسور مواجه نشد.
چه شد که به این گروه بازیگران رسیدید؟ مهتاب کرامتی و علیرضا آقاخانی و رعنا آزادیور و محمدرضا رهبری تا چه اندازه انتخابهای اول شما برای بازی در این فیلم بودند؟
برای انتخاب بازیگران از ابتدا روی همین گزینهها فکر کردم. یعنی برای طبقه روشنفکر مهتاب کرامتی و علیرضا آقاخانی را در ذهن داشتم چرا که از لحاظ بصری برای مخاطب قابل پذیرش هستند. فرم صورت، لحن صدا و نوع بازی آنها باعث میشود تا کاملاً تماشاگر این را بپذیرد. رعنا و رضا نیز این قابلیت را داشتند که نماینده قشر بعدی جامعه باشند. من در زمان انتخاب بازیگر تمام تلاشم را میکنم تا بازیگری را انتخاب کنم که حضورش در این فیلم با فیلم قبلیاش متفاوت باشد. بهطور مثال در "فصل فراموشی فریبا" بازی ساره بیات با فیلم قبلی و بعدی او با قاطعیت میگویم که متفاوت است. مهتاب کرامتی نیز در این فیلم بازی متفاوتی داشت. حس میکنم باید قبل از فیلمبرداری انتخاب درست را انجام داد و بازیگر را بر اساس آن حس و حال فیلمنامه و ساختار انتخاب کرد و در زمان فیلمبرداری نیز از بازیگر به شکل تکنیکی کار بازی گرفت.
پس با این حساب تمرین و دورخوانی هم داشتید؟
بله، ما تمرین و دورخوانی داشتیم و همزمان با انتخاب بازیگران بر اساس نوع شخصیت آنها فیلمنامه را بازنویسی کردم و بازیگران نیز بسیار به من کمک کردند تا به حسی که میخواستم برسند. حتی اگر در بخشی راضی نبودند اما من از آنها میخواستم همانگونه باشند که من میخواهم. چون ممکن بود آنها در آن لحظه جزئیات را ببینند اما من کلیت کار را میدیدم. درمجموع تیم بسیار خوبی من را همراهی کردند و در زمانی حدود ۲۲ روز این فیلم به سرانجام رسید.
و این روزها مشغول چه فعالیتی هستید؟
در حال حاضر مشغول بازنویسی فیلمنامه "غیبت موجه" هستم که در ارتباط با کرونا شکل گرفته است و یک طنز تلخ اجتماعی است، که اگر همه چیز خوب پیش برود شهریورماه آن را کلید میزنم. این فیلم در تهران و در فضا و حال و هوای این روزها میگذرد که با رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و استفاده از ماسک در جاهایی است که گاهی استفاده از آن بسیار سخت است مشکلاتی ایجاد میشود که طنز تلخ میشود.