سرویس سینمایی هنرآنلاین: رضا امامی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون این روزها با سریال"پرگار" و ایفای نقش شخصیت منعم مهمان خانهها میشود.
او که پیش از این در سریالهایی چون "خط قرمز"، "رنگ شک"، "همه چیز آنجاست" و "چرخ فلک" به ایفای نقش پرداخته است، این بار در قالب نقشی متفاوت در کنار بازیگرانی چون علی عمرانی، مرجانه گلچین، بابک کریمی، فریبا جدیکار، فریبا کوثری و بهرنگ علوی حضور یافته است.
امامی در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره چگونگی حضورش در سریال "پرگار" توضیح داد: همکاری من با شهرام شاهحسینی از سریال "همه چیز آنجاست" که شش سال پیش روی آنتن رفت، شروع شد. وقتی برای سریال"پرگار" به من پیشنهاد بازی در نقش شخصیت منعم داده شد، پس از خواندن فیلمنامه از این پیشنهاد خوشحال شدم، چرا که به نظرم نقشی پر و پیمان است و امروز از بازخوردهایی که دریافت میکنم راضی هستم.
امامی در ادامه درباره این نقش بیان کرد: من در تئاتر نقشهای مختلفی چه در حوزه رئال و جدی و چه در حوزه طنز و کمدی بازی کردهام. نقش منعم در این سریال هم طولش زیاد است و هم این که عمق دارد، درواقع کاراکتری است که جای کار دارد و من بازیگر را با چالشهای بسیاری مواجه میکند چرا که باید حسهای مختلف را در برهههای زمانی از خود بروز دهد. او کاراکتری است که با همسر، مادر و برادرش چالش دارد و فرزندش را نیز از دست داده است. سعی کردم تمام توانم را برای ایفای هرچه بهتر این نقش بگذارم چون کل گروه برای این سریال زحمت کشیدند، نمیدانم تا چه اندازه موفق بودم، اما سعیام را برای هرچه بهتر بودن آن کردم.
بازیگر "خط قرمز" درباره فیلمنامه کار و مشخص بودن سرنوشت کاراکترها از ابتدا تا انتهای سریال گفت: خوشبختانه این پروژه از آن دست پروژههایی است که بخش اعظم فیلمنامه آن قبل از شروع تصویربرداری نوشته شده بود و کاراکترها تکلیفشان مشخص بود و میدانستیم که قرار است چه اتفاقی برای آنها رخ دهد. این روشن بودن وضعیت کاراکترها بهشدت به ما کمک کرد، چرا که بازیگر همواره این دغدغه را با خود دارد که تکلیف نقش روشن باشد تا بتواند فونداسیون آن را بهدرستی بچیند و آن را درست بالا بیاورد. احمد رفیع زاده در مقام نویسنده متن خوبی نوشته بود و شهرام شاهحسینی نیز واقعاً در هدایت بازیگر استاد و مسلط است و بهراحتی از هیچ صحنهای نمیگذرد. اگر نیاز به تکرار چندینباره باشد این کار را آنقدر انجام میدهد تا هم خودش و هم بازیگر به رضایت برسند. من بهعنوان یک بازیگر آنچه از تئاتر داشتم و آنچه در صندوقچه درونی خودم داشتم را برای این نقش استفاده کردم و تاکنون که 12 قسمت از این سریال پخش شده است، خوشبختانه بازخوردهای خوبی از مخاطبان و دوستانم دریافت کردهام.
او ادامه داد: فیلمنامه این سریال کامل بود، اما صحنههایی در چالش میان نویسنده، کارگردان و بازیگر تغییر کرد. روند شخصیتها همانطور که اشاره کردم کاملاً مشخص بود و این نقطه قوت کار است. ما در تئاتر دو گروه بازیگر داریم، یک عده همان میزانسن روز اول را که به آنها دادهای تا انتها بدون هیچ تغییری اجرا میکنند و عده دیگر جزو آن گروهی هستند که هر روز دست به تغییر میزنند و تجربه جدیدی کسب میکنند. من نیز جزو دسته دوم هستم و دوست دارم دائماً تغییر دهم که با هماهنگی با پارتنر مقابل و کارگردان این اتفاق رقم میخورد. در تئاتر یکسری اتفاقات به شکل بداهه رقم میخورد، اما در تصویر میتوان پیش از ضبط با کارگردان و بازیگر نقش مقابل به نتیجه مطلوب رسید.
امامی همچنین در پاسخ به این سؤال که تا چه اندازه این سریال را قصهگو میداند، بیان کرد: یکی از محاسن این سریال این است که نقش اول و دوم ندارد. همه در این سریال نقش اول هستند و هر کدام برای خود داستانی دارند و این داستانکها در طول 29 قسمت تعریف میشوند و هر کاراکتر در طول این زمان با فراز و فرودهایی مواجه میشود. درواقع پایه و اساس این سریال درست گذاشته شده است و متن که پایه اساسی کار است بهدرستی نوشته شده است. نویسنده برای تکتک کاراکترها وقت گذاشته و هرکدام صاحب قصهای هستند که تماشاگر را با شگفتی روبرو میکند و همین دارا بودن قصه نیز موجب جذب مخاطب شده است و احساس تصنعی بودن نمیکند. درواقع مخاطب معمولی نیز این سریال را دنبال میکند و علاقهمند به پیگیری سرنوشت آدمهای قصه است اما هنوز این قصه جا دارد و انتهای آن قابل پیشبینی برای مخاطب نیست.
او در پایان درباره تغییر و تحولات شخصیتی منعم تا پایان سریال نیز توضیح داد: در همین چند قسمتی که از سریال گذشته است منعم چند بار دچار تحول شخصیتی میشود و در ادامه نیز ویژگیهای دیگری از شخصیت او برای مخاطب رو میشود. او در قسمتهای اول با غم از دست دادن فرزند وارد قصه میشود، بعد با همسرش مواجه میشویم که این آشنایی کلیدی است برای مخاطب تا به وجوه دیگری از شخصیت منعم پی ببرد و از سوی دیگر رفتار او با محبوبه که نگاه تماشاگر را نسبت به او تغییر میدهد و این همچنان ادامه دارد. درواقع تمام شخصیتها در ادامه متحول میشوند و ثابت نیستند به همین خاطر نیز"پرگار" مخاطب را تا پایان همراه میکند چرا که نمیتواند حدس بزند که برای آدمهای قصه چه اتفاقی میافتد. ضمن این که نباید فراموش کرد که مخاطب امروز کمی بیحوصله است و با سریالهای تلویزیونی نیز مانند پستهای فضای مجازی رفتار میکند. سریال ما نیز ابتدا کمی غصهدار شروع شد و از آنجا که مخاطب عادت به دیدن آثار کمدی کرده است، شاید دیدن این فضا برایش کمی سخت بود، اما در قسمتهای بعدی وقتی متوجه متفاوت بودن قصه شد، دیدن آن را ادامه داد.